ورود به آوانگارد

زنان کوچک، تصویری حقیقی از زندگی زنان

همه چیز درباره‌ی کتاب زنان کوچک نوشته‌ی لوییزا می الکات

‌شیرین زارع‌پور
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

شاید بتوان گفت اولین برخورد همه‌ی ما با اثر داستانی کتاب زنان کوچک، انیمیشنی است که با همین نام از این اثر اقتباس شده است. بخشی از کودکی ما در هر سنی که باشیم به تماشای این انیمیشن گذشت و همین انیمیشن بود که ما را با ماجراهای خانواده‌ی مارچ آشنا کرد.

این انیمیشن اقتباسی از کتاب زنان کوچک است. این کتاب برای سال‌ها جزو محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌ها میان مردم سراسر جهان بود.

در دسته‌بندی‌های مختلف ادبی، این کتاب جزو ادبیات کودک و نوجوان قرار می‌گیرد؛ اما داستان و زبان این اثر آن‌ قدر قوی هست که هنوز هم برای بزرگسالان جذاب باشد.

لوییزا می الکات

لوییزا می الکات نویسنده‌ی زنان کوچک و کتاب‌های دیگری که در ادامه‌ی این اثر داستانی خلق کرد، دختر جوان خانواده‌ای شلوغ، همانند خانواده‌ی مارچ بود. در واقع او خانواده‌ی مارچ و داستان زندگی‌شان را از زندگی حقیقی خود الهام گرفت. لوییزا سه خواهر دیگر داشت به نام‌های ابی‌گیل، الیزابت و آنا. او شخصیت جوزفین (جو) را جایگزین شخصیت خود کرد و سه خواهر خانواده‌ی مارچ، درواقع خواهران خود نویسنده هستند.

برای لوییزا خانواده مهم‌ترین دارایی زندگی است و همین ویژگی را نیز به شخصیت اصلی داستان، جو، منتقل کرد. لوییزا قسم خورده بود تا آخر عمر تمام تلاش‌ها و اقدامات زندگی‌اش در راستای رفاه و بهبود وضع زندگی خانواده‌اش باشد. او تا آخر عمر ازدواج نکرد و بر سر پیمان جوانی خود ماند و هرچه را داشت، برای رفاه خانواده بخشید. پدر او آموزگار علوم دینی بود و وضعیت معاش زندگی آن‌ها چندان تعریفی نداشت. او که پدرش را عاشقانه دوست می‌داشت؛ از جوانی کار کرد تا بتواند به پدرش در اداره کردن خانه کمک کند. او مدتی معلم سرخانه بود. بعدها شروع به نویسندگی داستان‌های کوتاه کرد و مدتی سردبیر مجله‌ی کودک بود. او که شاهد شکوفا شدن استعداد نویسندگی‌اش بود؛ تمام وقت مشغول نویسندگی شد. بعد از چاپ رمان زنان کوچک و استقبال عموم مردم از آن، او شروع به نوشتن ادامه‌ی این رمان کرد و کتاب‌های همسران خوب (1869) ، مردان کوچک (1871) و پسران جو (1886) را نوشت که در واقع ادامه‌ی این اثر مشهور هستند.

خلاصه‌ی داستان زنان کوچک

شاید بتوان گفت هیچ کتابی بیشتر از زنان کوچک بر روی نویسندگان زن بعد از خود اثر نگذاشته است. زمانی که ناشر کتاب‌های الکات از او خواست تا رمانی با فضای دخترانه بنویسد، او درباره‎‌ی تنها دخترانی نوشت که می‌شناختمن: خواهرانش.

او زندگی خانواده‌ی ثروتمندی را نوشت که حالا در فقر و تنگ‌دستی زندگی می‌کنند. همه‌ی چهار خواهر خانواده‌ی مارچ هرکدام با خصوصیات منحصر به فرد و گاه متضاد با دیگر اعضای خانواده، در پیش بردن قصه نقش دارند.

خواهران مارچ:

مارگارت

مارگارت که اعضای خانواده او را مگی صدا می‌زنند، بزرگترین فرزند خانواده است و زمانی که قصه شروع می‌شود شانزده سال دارد. در میان فرزندان، او تنها کسی است که گذشته‌ی خانواده‌ی خود را به یاد دارد و بیشتر از دیگران، از شرایط مالی خانواده رنج می‌کشد.

او حامی و مراقب خواهران خود است و تا حدودی خود را مسئول تربیت آن‌ها می‌داند. مارگارت پرجنب و جوش و دوست‌داشتنی است و در غیاب مادرشان او جای خالی محبت مادرانه را برای خواهرانش پر می‌کند.

در کتاب‌های دیگری که این نویسنده نوشت و سرنوشت این خانواده را تکمیل کرد، معلوم می‌شود که مارگارت با جان بروک، معلم لاری ازدواج می‌کند و صاحب دختر و پسری دوقلو، به نام‌های دمی و دیزی می‌شود.

هر کدام از شخصیت‌های این داستان همانند زندگی‌های حقیقی با چالش‌های درونی و روحی مواجه می‌شوند. مارگارت که در حسرت ثروت از دست رفته‌ی خانواده و رفاه کودکی خود مانده است. روح او آن قدر صیقل می‌خورد تا به حد کافی بزرگ شود. ازدواج او با جان بروک معلم در واقع پیروزی او بر حس حسرت مدام او از ثروت است.

جوزفین

جوزفین که همه او را جو صدا می‌زنند، قهرمان بی‌چون و چرای قصه است. او در آغاز داستان، پانزده سال دارد و قواعد دست و پاگیر جامعه بیش از دیگران برایش آزاردهنده است. او در واقع خود لوییزا است، سرزنده و جسور است و سرگرمی و علاقه‌‌ش خواندن و نوشتن است. هرچند که این شخصیت نمادی از خود نویسنده است. جوزفین از ویژگی‌های اخلاقی خود به خوبی بهره می‌برد. او رهبر و مغز متفکر خواهران خود است و در آینده نیز رهبری و هدایت تعداد زیادی کودک را به عهده می‌گیرد.

جو روزها و ساعت‌های زیادی را در خانه‌ی عمه‌ی پیرش به عنوان هم‌دم زندگی کرد.

الیزابت

الیزابت که در طول داستان از او با نام بث یاد می‌شود، دختر سوم خانواده است و در آغاز قصه سیزده سال دارد. زندگی او با موسیقی گره خورده است و در بین اطرافیانش به نواختن پیانو شهرت دارد. پدربزرگ لاری، دوست و همسایه‌ی آن‌ها به او پیانویی هدیه می‌دهد تا او بتواند بهتر و بیشتر تمرین کند.

او دختر کم‌رو و خجالتی خانواده است. در خانه درس می‌خواند و در کنار این‌ها در کارهای مربوط به خانه کمک می‌کند. او مهربان و دل رحم است. در میان خواهران مارچ، تنها سرنوشت اوست که با تلخی به پایان می‌رسد. مهربانی و شفقتی که او در دل به هم‌نوعان خود دارد او را گرفتار می‌کند. 

ایمی

ایمی کوچک‌ترین عضو خانواده است و در شروع داستان دوازده سال دارد. او در بین خواهران مارچ از همه زیباتر است و غرور و لج‌بازی‌های معمول فرزندان آخر را به رخ می‌کشد. او هم مانند بث و البته دیگر اعضای خانواده‌اش، هنرمند است و در نقاشی مهارت بالایی دارد. او به جای خواهرش جو، عمه‌شان را در سفر به اروپا همراهی می‌کند و در همین سفر بود که به طور اتفاقی با لاری، دوست قدیمی و خانوادگی‌شان دیدار می‌کند. این دیدار که پس از مرگ الیزابت رخ می‌دهد با هم‌دردی و تاثر زیادی همراه بود که موجب نزدیکی روحی بیشتر میان این دو شد. آن‌ها هم‌سفر یک دیگر می‌شوند و با هم مسیر رسیدن به خانه را طی می‌کنند. این هم‌سفری مسیر زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد.

تئودور لارنس

لاری، جزو معدود شخصیت‌های کلیدی است که عضوی از خانواده‌ی مارچ نیست. او پسر جوانی است که پدر و مادر خود را از دست داده است و در خانه‌ی پدربزرگش که در همسایگی خانواده‌ی مارچ است، زندگی می‌کند. پدربزرگ لاری، منضبط و خشک است که تا قبل از ورود نوه‌ی خود، لاری، ارتباط چندانی با همسایگان خود ندارد. شیطنت‌ها و بازیگوشی‌های لاری و جو پای پیرمرد را به روابط گرم همسایگی باز می‌کند تا جایی که پیانوی فرزند از دست رفته‌ی خود را به بث هدیه می‌دهد.

تئودور لارنس که همگی او را لاری صدا می‌زنند؛ دوست صمیمی جوزفین است و جو او را تدی صدا می‌کند. هرچه پیش می‌رود رابطه‌ی میان آن‌ها گرم‌تر و صمیمی‌تر می‌شود، تا این‌که سال‌ها بعد، لاری اعتراف می‌کند که عاشق جو بوده است؛ اما جو پیشنهاد ازدواج او را رد می‌کند و لاری با دلی شکسته را هی سفر می‌شود. این سفر سرآغاز تغییر در زندگی او می‌شود و شناختش از خودش و احساساتش در این سفر به طور کلی تغییر می‌کند.

در انتها همگی شاد و خوش‌بختند و تنها غم مرگ بث در جوانی است که بر روی قلب‌هایشان سنگینی می‌کند.

چالش اصلی خانواده که در زمان جوانی دختران اتفاق می‌افتد، دوری پدرشان است. آقای مارچ مشغول خدمت در جبهه‌های جنگ است و در نبود او مادر خانواده، خانم مارمی، مسئول رسیدگی به امورات خانواده است. همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، روابط میان خانواده بسیار گرم و به‌هم وابسته است و نبودن پدرشان برای آن‌ها غم و رنجی عظیم را به همراه دارد. از لحظه‌های احساسی کتاب می‌توان به زمان‌هایی اشاره کرد که نامه‌ای از پدرشان می‌رسد. نقش کلیدی و راهبردی مادر خانواده در طول داستان به چشم می‌خورد. خانم مارمی با دقت و صبری مثال زدنی دختران خود را تربیت می‌کند.

علاوه بر این‌ها عشقی که در میان اعضای این خانواده در جریان است همگی از عشق جاری میان مادر و پدرشان نشأت گرفته است. در طول داستان، فاجعه‎‌های عاطفی و غیرعاطفی با رهبری مادرشان است که حل و فصل می‌شود. یکی از این اتفاقات مربوط به زمانی است که پدر خانواده در جنگ مجروح می‌شود و خانم مارمی خانه را برای پرستاری از همسرش ترک می‌کند. این دوری برای دختران زمانی سخت‌تر می‌شود که بیماری بث شروع می‌شود. در این جریان تنها صبر خانم مارمی است که پناه خانواده می‌شود. زنان کوچک، نمادی از محیط خانوادگی قرن نوزده در آمریکاست و اهمیت خانواده و صمیمیت میان اعضای خانواده را نشان می‌دهد.

« هیچ کس زیاد حرف نمی‌زد؛ اما وقتی منتظر کالسکه بودند، دخترها همگی دور و بر خانم مارچ در جنب و جوش بودند. یکی روسری‌اش را تا می‌کرد، دیگری بندکلاهش را صاف می‌‌کرد، سومی گالش‌هایش را به پایش می‌کرد و چهارمی کیف سفرش را می‌بست. وقتی زمان جدایی نزدیک شد، خانم مارچ به دخترها گفت: بچه‌ها من به حنا و آقای لارنس سپرده‌ام که مواظب شما باشند. حنا به اندازه‌ی کافی قابل اطمینان هست و همسایه‌ی خوبمان هم از شما مثل بچه‌های خودش مراقبت می‌کند. من نگران شما نیستم؛ اما دلم می‌خواهد این مصیبت را آن‌طور که باید تحمل کنید. وقتی من نیستم گریه و زاری نکنید یا فکر نکنید که باید با بیکار گشتن، خودتان را تسلی بدهید و غم را فراموش کنید. مثل همیشه کارهایتان را انجام بدهید چون کار، خودش تسکینی لذت‌بخش است. امیدوار و مشغول باشید و یادتان باشد که هر اتفاقی بیفتد شما هرگز بی‌پدر نیستید.»[1]

اهمیت کتاب زنان کوچک

این کتاب برای زنان و دختران جوان بعد از خود بسیار الهام‌بخش بود. تقریبا برای اولین بار بود که قهرمانان یک کتاب همگی زن بودند، زنانی جسور و پرتوان که آرزوهای بزرگی در سر دارند و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند. هر کدام از شخصیت‌های این کتاب بیانگر بخشی از روح زنان و خواسته‎‌های آنان و توامان نشان‌دهنده‌ی توانایی آن‌هاست. کتاب بدون آن که سر و کله‌ی مرد و معشوقی پیدا شود به پایان می‌رسد و تنها زمانی که هرکدام از آن‌ها به پختگی کامل و موفقیت‌های فردی می‌رسند، زندگی عاطفی آن‌ها را شکل می‌دهد.

این‌که زنان چیزی بخواهند و به خواسته‌‌‌ی خود برسند و در این رسیدن از مردی کمک نگیرند، تصویری است که تا قبل از این کتاب کمتر به چشم می‌خورد. حتی برخلاف دیگر داستان‌ها که پدر شخصیت کلیدی است، در این داستان مادر شخصیت محوری خانواده است. همه‌ی این‌ها داستان را از تاریخ قبل خود جدا می‌کند.

«این کتاب تنها برای نوجوانان نیست. خط داستانی و نثر گیرای لوییزا الکات به قدری هست که مخاطبان جوان و بزرگسال را مجذوب خود نگه دارد.»

کتاب زنان کوچک نمونه‌ی یک کتاب خوب برای ذهن آماده و نقش‌پذیر نوجوانان است. کتابی که بدون کلیشه و حرف‌های تکراری، اهمیت خانواده و روابط خانوادگی را نشان می‌دهد. داستان، ذهن مخاطب را با خود همراه می‌کند تا نشان بدهد سرنوشت چقدر طولانی است و برای گذر از پستی‌ها و بلندی‌های آن، باید صبور بود و قلبی پر از عشق و محبت داشت؛ اما این کتاب تنها برای نوجوانان نیست. خط داستانی و نثر گیرای لوییزا الکات به قدری هست که مخاطبان جوان و بزرگسال را مجذوب خود نگه دارد. شخصیت‌های داستان، آن‌ قدر قوی و پرداخته شده هستند که نظر کارگردانان و بازیگران مطرح حال حاضر را به خود جلب کند تا پس از سال‌ها دوباره فیلمی اقتباسی از این اثر بسازند.

فیلم زنان کوچک به کارگردانی گرتا گرویک که در سال 2019 اکران شد، کاندیدای جوایز معتبر بسیاری شد. طراحی لباس و موسیقی این فیلم بسیار مورد توجه قرار گرفت و بازی بازیگران به نام، سبب فروش کم سابقه‌ی این فیلم شد. این فیلم که در مجموع چهل میلیون دلار هزینه برداشت، بیش از دویست میلیون دلار فروخت تا نام این فیلم در لیست موفق‌ترین فروش‌های تاریخ سینمای جهان ثبت شود.

در این فیلم سورشا رونان در نقش کلیدی و مهم جو، اما واتسون در نقش ایمی، الیزا اسکانلن در نقش الیزابت،  فلورنس پیر در نقش ایمی و تیموتی شالامی در نقش لاری ایفای نقش کردند.

دیدن این فیلم در عصر یک روز تعطیل لذت‌بخش خواهد بود، مثل تماشای انیمیشن اقتباسی این اثر که خاطره‌انگیز و زیباست.

کتاب زنان کوچک تصویر روشن و دقیقی از جامعه‌ی پس از جنگ جهانی ترسیم می‌کند. خانواده‌های شلوغ و مصیبت‌زده‌ی آمریکا که به اتکای همراهی یک دیگر، سختی‌ها را تحمل می‌کنند. کتاب جامعه‌ی در حال رشد و تغییری را نشان می‌دهد که بذر تغییرات بعدی جامعه‌ی آمریکا را کاشتند، تا سال‌ها بعد این تغییرات به سرانجام برسد.

زنان کوچک

نویسنده: لوئیزا می الکات ناشر: افق قطع: گالینگور,جیبی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجود

[1]-  (الکات، مروارید، 1393: 145)