«از خودم میپرسم بارزترین ویژگی مردم آذربایجان چیست. اخلاق و صفات مختلفشان را از ذهن میگذرانم و سرانجام به این ویژگی میرسم: ((مهماننوازی)). کافیست یک آذری متوجه شود کسی مهمان است. سعی میکند نهایت تلاشش را در خوش گذشتن به مهمان بهکار گیرد. مهمترین جلوهی این مهماننوازی را میتوان در رستورانها و غذاخوریها جستجو کرد.رستورانها معمولا سرویس خوبی ارائه میدهند که با توجه به پروپیمان بودن منوهای آذری کار دشواری به نظر میرسد. آذریها غذایشان را با پیشغذایی شامل نان و کره و انواع پنیر آغاز میکنند و البته سبزیهای تازه شامل ریحان و نعنا و ترخون و تربچه. ترکیبی بهشدت خوشمزه که زیادهروی در آن طبیعیست. سوپها در گسترهای از آشهای محلی تا سوپهای غربی مرحلهی بعدی پذیراییاند. اما ماراتن نفسگیر زمانی آغاز میشود که غذای اصلی سر میز میآید. غذاهایی بسیار خوشمزه که مشابهتهای فراوانی با غذاهای ناحیهی مدیترانه دارد. انواع دلمهها (ترکیبی از گوشت، برنج، لپه، ادویه و... که در برگ مو یا کلم پیچیده میشود)، انواع کبابها، غذاهای ترکیبی با گوشت قرمز و سفید و بادمجان و گوجه فرنگی که با نان یا برنج سرو میشوند.»[1]
سفرنامهها یکی از ژانرهای پرطرفدار در ادبیات فارسی هستند. از گذشته تا امروز افراد زیادی شرح سفرخود به شهرها و کشورهای مختلف را نوشتهاند. بعضی از این کتابها مورد استقبال خوانندگان قرارگرفتهاند و بعضی از آنها، حتی به چاپ دوم هم نرسیدهاند. حقیقت این است که نوع نگارش سفرنامهها، یکی از عواملی است که باعث میشود خواننده کتاب را تا انتها دنبال کند یا از میانه راه به سراغ کتاب دیگری برود. یکی از نویسندگانی که میتواند مخاطب را با خود همراه کند، منصور ضابطیان است. اگر اهل قدم زدن در کتابفروشیها یا کتابخانهها باشید، به احتمال زیاد سفرنامههای او با آن جلدهای رنگی و جذاب را دیدهاید.
منصور ضابطیان متولد آذر 1349 است. او در حوزهی مطبوعات فعالیتهای گستردهای داشتهاست و با نشریاتی همچون همشهری، ایران، چلچراغ و ...کار کردهاست. ضابطیان از سال 1378 به فعالیتهایی در حوزهی رادیو و تلویزیون روی آورد. مردم ایران سلام، نقره، رادیوهفت و ... تنها چند نمونه از کارهای موفق او در تلویزیون است. او در کنار تمام این فعالیتها به نویسندگی هم مشغول است. اهالی ادبیات، منصور ضابطیان را بیشتر در قالب نویسنده میشناسند. او کتابهای زیادی در سبکها و ژانرهای مختلف دارد اما سفرنامههایش باعث شهرت او در نویسندگی شدند. ضابطیان سهم زیادی در گسترش سفرنامه بهخصوص در چند سال اخیر دارد. او با لحن خودمانی و جذاب خود در نگارش سفرنامه، کلیشههای گذشته را شکست و جریانساز سبک جدیدی در نگارش سفرنامه شد. برای مواجه شدن با سفرنامههای او باید ابتدا چهارچوبهای ذهنی خود را کنار بگذارید و بعد به سراغ این کتابها بروید. مارک و پلو، مارک دو پلو، برگ اضافی، موآ، سباستین و ... از جمله سفرنامههای خواندنی او هستند. بیزمستان یکی دیگر از این سفرنامههاست.
بیزمستان در سال 1398 توسط نشر مثلث به چاپ رسید. بیزمستان در واقع سه سفرنامه در یک کتاب است. در این کتاب، شما به همراه نویسنده به تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان سفر میکنید. کتاب به سه بخش اصلی تقسیم میشود و یک مقدمه دارد.
هر فصل اصلی خودش به قسمتهای کوچکتر تقسیم شدهاست و همین نکته مطالعهی کتاب را راحتتر کرده است. ابتدای هرفصل قسمتی از نقشهی کشورها به صورت گرافیکی چاپ شدهاست و این مسئله باعث شدهاست که خواننده درک بهتری از موقعیت مکانی نویسنده در طول سفر داشته باشد.
نویسنده در مقدمه توضیح میدهد که ابتدا قصد داشته چهار کشور نزدیک ایران را در چهار فصل مختلف ببیند و بعد سفرنامهاش را چاپ کند. او از تاجیکستان در بهار و ایام نوروز بازدید میکند. در تابستان به آذربایجان میرود و گرجستان را در پاییز تماشا میکند. ضابطیان به سبب مشغله در فصل زمستان، فرصتی برای سفر پیدا نمیکند و در نهایت کتابش را بدون تجربهی سفر در زمستان به چاپ میرساند.
نثر کلی کتاب گیرا و شیرین است و خواننده را با خود همراه میکند. وجود عکسهایی که خود نویسنده در طول سفرهایش از بناها، مردم عادی، غذاها و ... گرفتهاست بر جذابیت کتاب افزودهاست.
اولین فصل کتاب، دوشنبهی بهار نام دارد. از آنجایی که زبان فارسی یکی از مهمترین اشتراکات ایران و تاجیکستان است، خواندن این فصل جذابیت خاصی دارد. ضابطیان در طول این فصل هرجا فردی با او فارسی صحبت کردهاست با لهجهی خاص مردم تاجیکستان، آن را نوشته است. او در این سفر از مکانهای مختلفی همچون چایخانهی قدیمی و معروف تاجیکستان و دانشگاه دوشنبه بازدید میکند.
فصل دوم کتاب، تابستان آذری نام دارد. این قسمت از کتاب، نثری جدی دارد زیرا این سفر به دعوت نشنال جئوگرافی صورت میگیرد و این فصل در حقیقت گزارشی است که برای آنان نوشتهشده است. باید به این نکته اشاره کرد که این نثر جدی به کتاب آسیبی نزده و نویسنده به هیچوجه دچار لفظپردازیهای معمول نشدهاست. او در این قسمت به صورت مختصر دربارهی کمونیست، ارتباط آذربایجان و موسیقی، فرهنگ غذایی و ... صحبت کردهاست. ضابطیان در این سفر حمام کردن با نفت، شرکت در مراسم عروسی آذری، سفر به شکی و... را تجربه میکند.
آخرین فصل کتاب، پاییز تفلیس است. ضابطیان در بخش سوم سعی کردهاست تا خلاصهتر بنویسد. او در این فصل علاوه بر اینکه سفر خود را با توصیفات دقیق شرح می دهد، مباحث مختلف تاریخی مثل انقلاب سرخ، جنگهای صفویان و نادرشاه و ... را در لابهلای متن میآورد. ضابطیان در این سفر ترجیح میدهد تا به جای بازدید از موزههای مختلف در گرجستان، به سراغ کافههای جذاب تفلیس برود و در کوچههای پاییزی قدم بزند.
اطلاعات زیادی دربارهی تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان در اینترنت وجود دارد اما اگر میخواهید این سه کشور را با دیدی تازه ببینید، خواندن بیزمستان منصور ضابطیان را به شما توصیه میکنیم.
[1]- (ص87_88)