« کیک عروسی و داستانهای دیگر » پنجمین کتاب از سری کتابهاییست که از سال ۱۳۷۹ تا به امروز به همین شکل در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
این کتاب، همانند کتابهای پیش از آن، اثر جمعی از نویسندگان است که به کوشش مژده دقیقی انتخاب و ترجمه شدهاند.
مژده دقیقی، متولد ۱۳۳۵، مترجم ایرانی و فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه شهید بهشتی است. انگلیسی را در مدرسهی و در دبیرستانی دو زبانه فرا گرفت و بعدتر با پیگیری خود تسلط بیشتری بر این زبان پیدا کرد.
او که زمانی در مطبوعات کار میکرد، با استفاده از تسلط خود بر زبان انگلیسی، متنهای متفاوتی را ترجمه میکرد و در این دوره علاقهش به ترجمه متون ادبی را کشف کرد.
دقیقی مترجم پرکاری است و این را با نگاهی به لیست بلند کتابهایش میتوان دید. از کتابهای ترجمه شده توسط مژده دقیقی میتوان به « نقشههایت را بسوزان » (مجموعه داستان کوتاه)، « ترجمان دردها » جومپا لاهیری، « وقتی یتیم بودیم » کازئو ایشی گورو، « فرار » آلیس مونرو، « ظلمت نیمروز » آرتور کاستلر، « زندانهایی که برای زندگی انتخاب میکنیم » دوریس لسینگ و تعدادی دیگر اشاره کرد.
مژده دقیقی در کتاب « کیک عروسی و داستانهای دیگر » به سبک آثار پیشینش، داستانهایی متنوع از نویسندگان معاصر را انتخاب میکند و در قالب مجموعهای از داستانهای کوتاه در اختیار خوانندگان قرار میدهد.
نقطهی مشترک همه این داستانها که توسط نویسندگان باسابقه یا تازهکاری نوشته شدهاند این است که به گفتهی مترجم همگی در گونهای از ادبیاتی که برای خلق داستان برگزیدهاند چیره دست و توانا هستند و هر کدام در کارنامه خود موفقیتهای بسیار محلی و بینالمللی دارند.
کتاب یازده داستان دارد: « هنر کدبانوگری » نوشتهی مِگان میهیو برگمن، « عضو ثابت خانواده » نوشتهی راسل بَنکس، « یک روز به بطالت گذشت » نوشتهی جولی اوتسوکا، « امنیت » نوشتهی لیدیا فیتس پتریک، « همسایهها » نوشتهی آیزاک باشویس سینگر، « پیش رفتن » نوشتهی دایان کوک، « کیک عروسی » نوشتهی مَدِلین تییِن، « صدایی در شب » نوشتهی استیون میلهاوزر، « پریمیوم هارمونی » نوشتهی استیون کینگ، « مرد کوچک » نوشتهی مایکل کانینگهام و « دندانهای واشینگتن » نوشتهی مری سُوان.[۱]
با هم به مرور مختصر داستانهای این کتاب و زندگی و تجربیات نویسندگان آنها میپردازیم:
« هنر کدبانوگری » نوشتهی مِگان میهیو برگمن
مگان میهیو برگمن که مردم شناسی خوانده و در ورمونت زندگی میکند و نویسندهی ثابت پاریس ریویو، واشنگتن پست و نیویورک تایمز است تا کنون دو مجموعه داستان منتشر کرده است. داستانهای او در نشریات ادبی و گلچینهای داستان چاپ شده؛ او نامزد دریافت جوایز فراوانی نیز بوده است.
داستان « هنر کدبانوگری » از مجموعه بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی ۲۰۱۱ انتخاب شده است.
داستان با توصیف خانهای قدیمی که برای فروش گذاشته شده شروع میشود. همه چیز از زبان یک مادر مجرد روایت میشود که مادرش را از دست داده و حالا برای دیدن آخرین یادگاری مادرش همراه با پسرش عازم یک سفر جادهای به سوی مقصدی میشود که بعدتر متوجه میشویم کجاست.
در طول داستان، راوی خاطرات مادر و ارتباطش با او را در ذهنش میکاود و به همراه بدقلقی فکر میکند که مادر پس از درگذشت پدر برای تنها نبودن به خانه آورده است و گویی او و راوی برای کسب محبت و تایید مادر با هم رقابت میکنند، رقابتی نابرابر و غیرمعمول.
این داستان شکل متفاوتی از اندوه از دست دادن را به تصویر میکشد. راوی پدر، مادر و خانهی قدیمیشان را از دست داده و حالا در شرف فروختن خانه و ترک محل زندگی خود هم هست، خانهای که در آن به گفتهی خود «کدبانوی خانهی خود است».
داستان که با روایت زندگی و پستی و بلندیهای رابطهی مادر و راوی و راوی و فرزندش جلو رفته است در پایان با یاد نقل قولی از مادر و درک جدید راوی از آن و نگاه مادرش به زندگی به پایان میرسد.
« عضو ثابت خانواده » نوشتهی راسل بَنکس
در این داستان والدین خانوادهای که ۴ دختر، ۱ گربه و ۱ سگ دارند از هم جدا میشوند، پدر در جایی نزدیک به خانهی خانوادگی خانهی کوچکی دست و پا میکند و قرار میشود که گربه با مرد و سگ که سگ پیر ماده و از کار افتادهایست با زن بماند. دخترهای خانه نیز طبق توافق پدر و مادر شبانهروزهای یکسانی را با آنها میگذرانند. از آنجا که دو خانه از هم دور نبودند، دخترها با بند و بساطشان به سمت خانهی هدف راه میافتادند اما سگ خانواده (سارج) همیشه دنبال آنها بود، با آنها به خانهی مرد میرفت اما با آنها از خانهی مرد به خانهی زن برنمیگشت. تا جایی که زن بلاخره تسلیم شد و سارج پیش مرد ماند.
تا روزی که یک اتفاق همه چیز را تغییر میدهد و راوی را برای همیشه با احساس گناه همراه میکند، جدایی او و همسرش را دائم و به زندگی شاد و سالم و کودکانهی دخترها پایان میدهد.
راسل بنکس شهرت خود را مدیون روایتهای سرشار از جزییاتش از منازعات خانگی و کشمکشهای روزمرهی شخصیتهاییست که به حاشیه رانده شدهاند. او که کودکی پر فراز و نشیبی داشته، در داستانهایش از این خاطرات و تجربیات استفاده میکند. رمانهایش دو بار به فهرست نهایی جایزه پولیتزر راه یافتهاند و جوایز فراوانی در حوزه داستان به دست آورده است.
« یک روز به بطالت گذشت » نوشتهی جولی اوتسوکا
جولی اوتسوکا نویسنده ژاپنی تبار آمریکایی این داستان به خاطر رمانها و داستانهای تاریخیش درباره مصائب ژاپنیهای ساکن آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم شهرت دارد. او جوایز متعددی را به خود اختصاص داده است.
داستان « یک روز به بطالت گذشت »، روایتی از روال زندگی یک بیمار مبتلا به آلزایمر است. اینکه چه چیزهایی را به خاطر دارد و چه را از خاطر برده، داستان از زبان دختر این زن روایت میشود که تصویری قابل تصور و بادقت از زندگی مادرش که حالا همچون ابر بهاری در آسمان ذهنش با باد ملایمی پراکنده شده است، برای خواننده میسازد. توصیفهای زیبا، کوتاه و تک جملهای راوی از آنچه مادرش به یاد میآورد، از چرخاندن انگشترش در انگشت تا لباس آبی محبوبش و آماده شدنش برای گردش شنبهها، همگی و همگی تصویری میسازند که اوکییوئه[2] یا رسم نقاشیهای قدیمی ژاپنی که زندگی عادی مردمان عادی را به تصویر میکشیدند را به یاد میآورند.
تصاویر تکه تکه از یک زندگی سپری شدهای همچون قطعات یک آینه شکسته هر کدام گوشهای از این زندگی را تصویر میکنند.
جولی اوتسوکا این بیماری را در قالب این باور توصیف میکند که تمام زندگی لحظهایست که در گذشته و حال و آینده همزمان جریان دارد، همچون نقاشیهای جهان گذران.
« امنیت » نوشتهی لیدیا فیتس پتریک
این داستان یکی از ملموسترین داستانهای مجموعه است، تا به این داستان، هر روایتی با از دست دادن به شکل ویژه خود مواجه بوده است، در واقع اندوه از دست دادن چیزیست که همهی این داستانها را به هم پیوند داده است، اما هیچ کدام به اندازهی این داستان به واقعیت نزدیک نشده. شاید چون به موضوعی میپردازد که و در آمریکا که محل رخ دادن این داستان است یکی از موضوعات مهم و تامل برانگیز زندگی هر روزه است. گروههایی سالهاست تلاش میکنند تا استفاده از سلاحهای گرم را محدود کنند و همیشه تلاشهایشان توسط گروهی دیگر خنثی میشود. صنعت اسلحهسازی یکی از پولسازترین صنایع است که لابیهای مختلفی در کنگره و سنا و حتی کاخ سفید را تغذیه میکند.
هر چند وقت یک بار خبر تیراندازی، در اخبار منتشر میشود، که فردی که غالبا او را دچار مشکلات روانی یا درگیر با فروپاشی عصبی معرفی میکنند به سوی تعدادی بیگناه آتش گشوده است. دردناکترین حالت زمانیست که این اتفاق در یک مدرسه رخ میدهد و یکی از دانش آموزان همان مدرسه، همکلاسیها، دوستان، هم مدرسهایها، معلمها و همهی آنانی که تا قبل از تیراندازی برای او آشنا بودهاند و به محض تیراندازی تبدیل به اهدافی در حال حرکت میشوند را به گلوله میبندد.
« امنیت » داستانیست از لحظات بیم و امید دانش آموزانی که در سالن ورزش مدرسه در اتاقی کوچک با مربی ورزش خود پنهان شدهاند و هر لحظه صدای تیر را میشنوند که متوقف شده و دوباره از سر گرفته میشود.
وقتیی تیرانداز وارد سالن ورزشی میشود و درست هنگامی که منتظر بدترین پیشامد هستیم، اتفاقی غیرمنتظره روی میدهد، پس از آن تیرانداز از مدرسه خارج میشود اما داستان هنوز تمام نشده است.
لیدیا فیتس پاتریک بورسیه دانشگاه استنفورد و انستیتوی نویسندگی خلاق ویسکانسین بوده و داستانهای کوتاهش در نشریات مختلف چاپ شدهاند. « امنیت » از میان داستانهای برگزیده جایزه داستان کوتاه اُ. هنری در ۲۰۱۶ انتخاب شده است.[3]
« همسایهها » نوشتهی آیزاک باشویس سینگر
همانطور که در مقدمهی کتاب به آن اشاره میشود، آیزاک باشویس سینگر، از بزرگترین نویسندههای داستان کوتاه در قرن بیستم است. نویسنده قصهگویی که با قدرت جادوییاش در شناخت روح و روان انسانها و مصائب بشری از همان سطر نخست خواننده را مسحور میکند.[۴]
داستان « همسایهها »، داستان یک دوستی غیر منتظره و در زمانی غیرمنتظره است، راوی که در ساختمانی با چندین واحد زندگی میکند با دو نفر از همسایگانش رابطهی بهتری دارد و آنها هم به او سر میزنند، یکی پیرمردی مالیخولیایی که تمام مدت از خاطرات جوانی و زنانی که عاشق و شیفتهش بودهاند سخن میگوید و دیگری پیرزنی که میگویند معشوقهی یک کنت ایتالیایی بوده و به نظر میرسد که زندگیاش به اندازهی پیرمرد عجیب و پرماجرا بوده است.
پس از بازگشت از یک مسافرت، راوی در مییابد که صاحبخانهی پیرزن خانهاش را پس داده و بر خلاف تمام همسایهها این پیرمرد بوده که به او پیشنهاد داده تا پیش او بماند. راوی شگفت زده از این دوستی، کم کم نشانههای علاقهای دلپذیر بین این دو را مشاهده میکند و شاهد پا گرفتن شور زندگی بین این دو است.
میدانیم که قصههای پریان با «آنها تا آخر عمر کنار یکدیگر با خوشبختی زندگی کردند» تمام میشوند و قهرمانهای داستان سفر خود در مسیر سعادت بارشان را شروع میکنند. اما زندگی همانند قصهی پریان نیست، هست؟ مهم نیست که چقدر میخواهیم داستانهایمان را در نقطهای زیبا تمام کنیم، زندگی همیشه سر میرسد و با تیغهی تیز واقعیت همهی آنچه ساخته و پرداختهایم را از هم میدرد.
« پیش رفتن » نوشتهی دایان کوک
دایان کوک، نویسندهی آمریکایی ساکن اوکلند است که پیشتر مدتی تهیه کننده برنامه رادیویی «زندگی آمریکایی» بوده است. کوک دریافت کنندهی جایزهی کالوینو در ۲۰۱۲ و در ۲۰۱۴ در میان تقدیر شدگان جایزه پن/همینگوی بوده است و داستانهایش در بسیاری از نشریات ادبی چاپ شده و میشوند. [۵]
داستان « پیش رفتن » از مجموعهی بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی ۲۰۱۵ انتخاب شده است.
داستان به عادیترین شکل ممکن شروع میشود، زن عزاداری که آخرین نگاهها را به خانهای که او و همسرش در آن زندگی میکردند میاندازد، کمی بعد قرار است اسباب و اثاثیه حراج شوند، کمی که جلو میرویم متوجه میشویم این داستان، داستانی معمول دربارهی یک بیوهی عزادار نیست. زن که بعد از مرگ شوهر تنها مانده به اردوگاهی فرستاده میشود که برای زنان و مردان بیوه آماده شده تا در آنجا با اندوهشان کنار بیایند و منتظر بمانند تا فرد دیگری آنها را به عنوان همسر انتخاب کند.
ممکن است شما هم به یاد « داستان یک ندیمه » افتاده باشید، اما با اینکه فضای داستان به دیستوپیا گیلیاد نزدیک است اما آنچه در انتظار ماست داستانیست که اندوه و عشق و عشق اجباری مثل محتویات کپسول در هم فشرده شدهاند.
در این اردوگاهها انواع کارگاهها و کلاسها برای کمک به برگرداندن حاضران به زندگی عادی برگزار میشود و سپس پروندهشان برای کمیته زوج یابی فرستاده میشود تا توسط فردی برای ازدواج مجدد انتخاب شوند.
« کیک عروسی » نوشتهی مَدِلین تییِن
قهرمان این داستان، یک کیک عروسی سه طبقهست که سه سال است در یخچال یک خانه باقی مانده است. مرد (ابو ویکتور) یک روز که در یخچال را باز میکند تصمیم میگیرد که نگه داشتن کیک دیگر کافیست، حتی با اینکه میداند همسرش (نادیا) قطعا مخالفت خواهد کرد.
مرد فکر میکند که او به تنهایی از پس چنین کیک بزرگی برنمیآید، بنابراین سه دوست صمیمی دیگر خود را -که همگی مثل او لبنانی هستند و در جریان جنگ لبنان به کانادا مهاجرت کردهاند – دعوت کند تا با هم شر کیک را بکنند و بلاخره تمامش کنند.
اینها در آپارتمان ابو ویکتور برای مناسبت عجیب خوردن کیک عروسی جمع میشوند، اما همانطور که میتوانید حدس بزنید کیک بهانهای میشود برای صحبتها و خاطرات چهار مرد لبنانی که دوستان دوره کودکی هستند و هر کدام در زمانهای متفاوتی مهاجرت کردهاند و تنها بنا بر یک تصادف یکدیگر را پس از چند دهه پیدا میکنند.
کیک ذره ذره خورده میشود و همزمان دلیل وجودی او بر خواننده آشکار میشود، کیک برای مناسبتی خجسته تهیه شده بوده است اما هرگز نتوانسته هدف وجودی خود را محقق سازد و سرنوشتش نشستن در یخچال خانهی ابو ویکتور و نادیا (تا آن روز) بوده است و حالا ذره ذره خورده میشود و داستانش برای خواننده آشکار میگردد، داستان غم انگیزی از فقدان و لحظهای بودن زندگی.
وقتی در پایان در آپارتمان باز میشود، ابو ویکتور در ذهنش با نادیا سخن میگوید و میپرسد (شاید از خوانندگان) که عدالت کجاست؟
مدلین تیین، نویسندهی چینی تبار کانداییست، که داستانها و رمانهایش روایت آوارگی ملتهاست، داستان فوق برای اولین بار در فوریه ۲۰۱۵ در ساندی تایمز منتشر شده است و از نامزدهای نهایی جایزهی داستان کوتاه ساندی تایمز بوده است.
« صدایی در شب » نوشتهی استیون میلهاوزر
استیون میلهاوزر در این کتاب دو داستان دارد یکی « آرزوی داستان کوتاه » در پیش مقدمهی کتاب که در آن هنرمندانه به مقایسهی داستان کوتاه و بلند میپردازد، گویی در روایتش هر کدام از اینها شخصیتی جدا برای خود دارند و هر یک تلاش میکنند تا به جایگاه خود در ادبیات جهان دست یابند.
داستان « صدایی در شب » دومین داستان میلهاوزر در این مجموعه است که از میان بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی ۲۰۱۳ انتخاب شده است.
استیو میلهاوزر در دانشگاههای کلمبیا و براون تحصیل کرده و با دریافت جایزهی پولیتزر برای رمان مارتین در سلر (۱۹۹۷) به شهرت رسید. داستانهای او اغلب مضامینی تخیلی دارند که یادآور داستانهای ادگار آلن پو و بورخس هستند ولی با صدایی متمایز و آمریکایی.[۶]
« صدایی در شب » در سه بخش روایت میشود:
- داستان از روزگارانی دورتر از دور و از عهد عتیق شروع میشود، خدا ساموئل نوجوان را به نام میخواند و او به راهنمایی عیلی[۷] سالمند که معلم و سرپرست اوست ندای الهی را پاسخ میدهد.
- بخش دوم در استرتفورد کانتیکت روی میدهد، جایی که پسری هفت ساله که داستان ساموئل را در کلاس یکشنبهها شنیده، با دقت به تاریکی گوش سپرده تا اگر صدایی او را خواند پاسخ دهد.
- بخش سوم، نویسندهای در میانهی شب از خواب میپرد و دیگر نمیتواند بخوابد، او زمانی فکر میکند که در کانتیکت در انتظار شنیدن صدایی بود که او را بخواند، به زندگیاش فکر میکند و به آن صدا که ساموئل را خوانده و او کیست؟ او همان است که در شب صدایش نکردهاند.
« پریمیوم هارمونی » نوشتهی استیون کینگ
کمتر کسیست که خالق رمان « درخشش » را نشناسد یا فیلم ساخته شده از روی آن با بازی درخشان جک نیکلسون را ندیده باشد. کینگ یکی از بهترین و خلاقترین نویسندگان در حوزهی وحشت است که با استادی تمام آن را به ماوراءالطبیعه پیوند میزند.
فضای داستانهای کینگ، طبیعی و معمولی هستند، شهرهایی معمولی، زندگیهایی معمولی و افرادی معمولی، اما کافیست تا قدم دیگری به درون داستان برداری تا متوجه شوی سکوت فریبندهی داستان تنها ظاهریست بر آنچه خواننده را به درون خود میکشد. آنچه داستانهای کینگ را از دیگر کتابهای این ژانر متمایز میکند استفادهی او از عناصر عادی یک زندگی آرام و طبیعی آمریکاییست که ناگهان با یک اتفاق از هم میپاشد.
« پریمیوم هارمونی » داستان کوتاهیست که در شماره نوامبر ۲۰۰۹ نیویورکر منتشر شده است. داستانی درباره یک زوج آمریکایی و سگشان که در حال گذر از شهر کستل راک (شهر معروف داستانهای کینگ) هستند، زن ناگهان به یاد برادرزادهاش میافتد و از شوهرش میخواهد توقف کند تا او چیزی برای دختر کوچک بگیرد. خلاصهی داستان به همین سادگیست، اما عادی بودن و در عین حال ناگهانی بودن اتفاقاتی که پیش میآید و خونسردی راوی در روایت داستان و جملات پایانیش، آن را به یک داستان کلاسیک کینگ تبدیل میکند که خون را در رگها منجمد میکند.
« مرد کوچک » نوشتهی مایکل کانینگهام
مایکل کانینگهام با رمان « ساعتها » (۱۹۹۸) جایزهی پولیتزر و جایزه پن/همینگوی را به خود اختصاص داد، رمان بعدیاش هم با استقبال منتقدان روبرو شد. کانینگهام علاوه بر رمان و داستان کوتاه، فیلمنامه هم مینویسد و استاد دورهی نویسندگی خلاق در دانشگاه ییل است.
داستان « مرد کوچک » در تابستان ۲۰۱۵ در نیویورکر منتشر شده است[۸] این داستان بازگویی متفاوتی از یک افسانهی قدیمیست که این بار از دیدگاه یکی دیگر از شخصیتهای اصلی داستان روایت میشود.
احتمالا اصل داستان را شنیدهاید، پدری که ادعا میکند دخترش از کاه، طلا میریسد، پادشاهی طماع، دختر درمانده و موجود کوچکی که به کمک دختر میآید و در نهایت برای قدردانی شرط غیرقابل باوری میگذارد و بعد از سالها برای ادا شدن شرطش به قصر باز میگردد، در حالی که دختر که حالا ملکه است با پریشان حالی به دنبال راه حلی میگردد.
کانینگهام در این داستان با هوشمندی جایگاه شخصیتها را با هم عوض کرده است و برای اولین بار راوی همان موجود کوچکیست که به اندازهی عمر این افسانه، شخصیت به اصطلاح بد داستان بوده، اما این بار کانینگهام قلم را به دست او میدهد تا داستان را آنطور که دیده و برای او اتفاق افتاده تعریف کند.
این داستان، افسانهای سرگرم کنندهایست که در زمان معاصر نقل میشود و خواننده را به این فکر میاندازد که خوب و بد چیست؟ و چه کسی آن را تعیین میکند، حق با کیست و اصولا حق چیست.
« دندانهای واشینگتن » نوشتهی مری سُوان
مری سوان که آخرین داستان این مجموعه را نوشته کتابداری ساکن کاناداست، داستان کوتاه مینویسد و رمانش با عنوان « پسرها در میان درختان » (۲۰۰۸) به فهرست نهایی جایزه گیلر راه یافته است، او در سال ۲۰۰۱ نیز مقام اول جایزه داستان اُ. هنری را به دست آورده بود. داستان «دندانهای واشنگتن» در اکتبر ۲۰۱۰ در نشریه داستان زوتروپ به چاپ رسیده است.
در داستان آخر که از زبان سوم شخص روایت میشود، همراه یک روز یک زن احتمالا سالمند میشویم، که البته این روز روز شانس او نیست. او را در دندانپزشکی همراهی میکنیم که ناگهان در مورد دندانهای چوبی جورج واشنگتن[۹] صحبت میکند و دندانپزشکش را شگفت زده میکند. زن تصمیم میگیرد تا واقعیت را بفهمد، خرابی خیابانهای شهر و کنجکاوی زن برای فهمیدن حقیقت او را به جاهایی جز جاهایی که قرار بود برود، میکشاند و روزش را تغییر میدهد.
کیک عروسی و داستانهای دیگر
نویسنده: گروه نویسندگان ناشر: نیلوفر قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود[۱]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۲]- اوکییوئه در واژه به معنای نقاشیهای جهان گذران است. این نقاشیها، زیباییهای زودگذر جهان ملموس را موضوع کار خود قرار میدادند.
[۳]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۴]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۵]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۶]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۷]- Eli
[۸]- نویسندگان متعدد، «کیک عروسی و داستانهای دیگر»، مجموعه داستانهای کوتاه، ترجمه مژده دقیقی، انتشارات نیلوفر
[۹]- شایعهای وجود دارد که جورج واشنگتن دندانهای چوبی داشته است. همانطور که میتوان حدس زد این شایعه درست نیست، البته واشنگتن چند دست دندان مصنوعی داشت که توسط جان گرین وود ساخته شده بودند. در قسمت پایین دندانها این نوشته وجود داشت که این دندانهای واشنگتن بزرگ است که توسط گرین وود ساخته شده است. ست دندانها و وسایل دندانپزشکی گرین وود توسط خانواده او به آکادمی پزشکی نیویورک اهدا شده است.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی