لوئیز الیزابت گلوک[1] شاعر آمریکایی در آوریل ۱۹۴۳ در شهر نیویورک از والدینی که هر دو از نسل مهاجرین اروپای شرقی بودند متولد شد. مادر گلوک از خانوادهای یهودی و روس تبار و پدرش از روسهای منطقهی مجارستان (که در آن زمان بخشی از امپراتوری هابسبورگ اتریش-مجارستان به شمار میآمد) بودند. مادر فارغ التحصیل کالج ولسلی بود و پدر تجارت موفقی را به همراه برادر همسر خود اداره میکرد. به جهت به رشد در خانوادهای با تحصیلات خوب، پدر و مادر از همان دوران خردسالی مباحث اسطورهشناسی و نیز ادبیات کلاسیک را به لوئیز آموزش دادند. این آموزهها طی سالهای آتی الهامبخش او در نوشتههایش شدند.
گلوک فارغ التحصیل کالج سارا لارنس است و در دورههای نویسندگی عمومی دانشگاه کلمبیا[2] نیز شرکت کرده است. او از این دورهها و استادان آن، به عنوان راهنمایانی موثر برای یافتن صدایش در شعر یاد میکند.
اولین حضور رسمی او در صحنهی ادبیات آمریکا با کتاب « فرزند اول »[3] (۱۹۶۸) رخ داد. هرچند او پیشتر نیز توانسته بود اشعار پراکندهای را در مجلات مختلف به چاپ برساند، اما « فرزند اول » اولین مجموعهی شعر رسمی او بود که منتشر شد و توانست او را به عنوان یکی از شاعران خوش آتیهی ادبیات معاصر آمریکا مطرح کند.
« فرزند اول » برای برخی از منتقدان آزار دهنده بود، اما تسلط ظریف گلوک بر زبان و همچنین بهرهجویی خیالانگیز او از وزن و نثر، منتقدان بسیار دیگری را به خود جذب کرد. به عنوان نمونه، رابرت هاوس این مجموعه را « سخت، هنرمندانه و پر از درد» میخواند. گلوک با میل به بهره بردن از مضامین جهانشمول، از موتیفهای اساطیری، کلاسیک، تاریخی و حتی افسانهای در آثارش استفاده میکند و به همین دلیل است که صدای دایدو، پرسفونه، اوریدیس (رها شده، مجازات شده و خیانت دیده) و ژاندرک و حتی گرتل از ورای هزارهها و قرنها از آثار او به گوش میرسد. هر کدام از این شخصیتها، نقابهایی شخصی و جهانی هستند که نویسنده با استفاده از آنها به عنوان پرسونا (نقاب) در آثارش از آنچه بر آنها گذشته میگوید، نقابهایی که در هر اثر تغییر مییابند. در شعرهای او ، «خود»[4] به آنچه از رویاها و اوهامش باقی مانده گوش فرا میدهد و در مسیر انکار وهم هیچکس نمیتواند سختگیرتر از شخص شاعر باشد. شعرهای گلوک خاصیتی اتوبیوگرافیک دارند و موتیفهایی که در شعرهایش از آنها استفاده میکند نقابها و آذینهایی بر آنچه هستند که بر شاعر گذشته است.[5]
با انتشار مجموعههایی مثل پیروزی آشیل[6] (۱۹۸۵) و آرارات[7] (۱۹۹۰) گلوک مرزهای ایالات متحده را درنوردید و توانست مخاطبین خود را در خارج از آمریکا نیز پیدا کند. در پیروزی آشیل - که برنده جایزه ملی منتقدان کتاب در حوزهی شعر شد- شاعر از عناصر مربوط به اسطوره، افسانه و کتاب مقدس بهره میبرد. لیز روزنبرگ این مجموعه را شفافتر، خالصتر و گزندهتر از آثار پیشین شاعر توصیف میکند.[8]
آرارات (اشاره به کوه آرارات و محل فرو آمدن کشتی نوح طبق روایات کتاب مقدس) که مضمون محوری آن خانواده است، پس از درگذشت پدرِ گلوک نوشته شده و به دلیل صداقت آشکار اثر در بررسی خانواده و روابط موجود در آن، و نیز ارتباط با «خود» مورد تحسین قرار گرفته است. لحن اشعار این مجموعه، به شکل فوقالعادهای فریبنده است و مخاطب تقریبا بلافاصله با تصاویر خشن و صریح روابط خانوادگی روبرو میشود. عناصر سهگانهی زندگی خانوادگی، هوشمندی سازشناپذیر و ترکیب پیراستهی در کنار یکدیگر مجموعهای واحد را تشکیل میدهند.
گلوک در ۱۹۹۳ با مجموعه « زنبق وحشی »[9]، برنده جایزهی پولیتزر شد، او که علاوه بر عناصر اسطورهای از سمبولیسم طبیعت نیز در آثارش استفاده میکند، در شعر « دانههای برف »[10] این مجموعه به روایت معجزهآسای تجدید حیات پس از مرگ در زمستان میپردازد.
او مینویسد:
فکر نمیکردم دوام بیاورم
زمین بر سرم فشار میآورد. انتظار نداشتم
جان به در ببرم و توانایی حس کردن را در وجودم بیابم
انتظار نداشتم بتوانم دوباره چیزی را احساس کنم
یا شکفتن را هنوز به یاد داشته باشم
در نور زمستانی
اولین لحظههای بهار
در باد جهان جدید
میترسیدم اما در میان شما از شوق میگریستم
مجموعه زندگی جدید [11] (۱۹۹۹) با این جملات به پایان میرسد: « فکر میکردم زندگیام به پایان رسیده و قلبم شکسته است / بعد به کمبریج نقل مکان کردم.»
گلوک این مجموعه را پس از آتشی که بیشتر زندگی و متعلقاتش را از بین برد و او را مجبور به نقل مکان به کمبریج کرد نوشته است؛ زمانی که مجبور شده بود زندگی را از نو و در قالبی نو دوباره آغاز کند. بنابراین احساساتش به آنچه رخ داده بود و این تغییر و عشق از میان رفته را در قالب مجموعهی « زندگی جدید » به نظم درآورد. عنوان مجموعه اشارهی آشکاریست به “La Vita Nuova”، اثر دانته آلگیری که به ستایش زندگی جدید در کالبد محبوبش بئاتریس میپردازد.
آنچه در آثار او مورد تحسین قرار میگیرد، عشقی (زندگیای) ست که از میان رفته است. آورنو [12] (۲۰۰۶)، که یک مجموعه استادانه است، برداشتی رویایی از اسطورهی هبوط پرسفونه به جهان زیرین و به اسارت هادس - خداوندگار مرگ- درآمدن است. عنوان مجموعه از منطقهای در غرب ناپل الهام گرفته شده که در دوران باستان به عنوان دروازههای جهان زیرین شناخته میشد.
مجموعهی « شب وفادار و فاضل » [13] (۲۰۱۴) دستاورد بزرگ دیگری برای اوست که جایزهی ملی کتاب آمریکا را برایش به ارمغان آورده است. در این مجموعه، گلوک باز خواننده را غافلگیر میکند و با وقار و سبکیای چشمگیر به مرگ نزدیک میشود. او شعری رویایی و روایی مینویسد و در آن خاطرات و سفرها را به یاد میآورد. لحظهای برای دیدن آنچه جدید است مکث میکند، در این لحظه دنیا رها و بیزمان است، تا به شکلی جادویی دوباره حاضر شود. شعری در ستایش فناپذیری و سکوت شبانه. الهامبخش گلوک در این مجموعه آثار کوتاه فرانس کافکا است.
موضوع اصلی نوشتههای گلوک از دست دادن است. این از دست دادن، میتواند از دست دادن عشق، زندگی، خانواده یا هر چیزیست که برای شخص عزیز و دارای باشد.
با وجودی که او با ارجاع نوشتههایش به الیوت، کیتس و جورج اوپن تلاش میکند تا دنیای شاعرانهی خود را آشکارتر سازد فضای کاری خود را به آنها نزدیکتر بداند، اما به لحاظ درشتخویی و امتناعش از پذیرش ارکان سادهی عقاید مذهبی، بیش از هر شاعر دیگری به امیلی دیکنسون شبیه است.
گلوک در حال حاضر در کمبریج ماساچوست زندگی میکند و در کنار نگارش، در دانشگاه ییل (Yale) به تدریس ادبیات نیز مشغول است.
منتخب آثار لوییز گلوک:
- Firstborn (1968)
- Triumph of Achilles (1985)
- Ararat (1990)
- Wild Iris (1992)
- Vita Nova (1999)
- Averno (2006)
- Faithful and Virtuous Night (2007)
- American Originality (2017)
[1]- Louise Elisabeth Glück
[2]- Undergraduate Writing Program (formerly General Studies Writing Program)
[3]- Firstborn
[4]- Self
[5]- Anders Olsson, Svenska Academia (Swedish Academy), The official bio-bibliography of Louise Glück
[6]- Triumph of Achilles
[7]- Ararat
[8]- Liz Rosenberg, GECKOS, PORCH LIGHTS AND SIGHING GARDENS, New York Times, December 22, 1985
[9]- Wild Iris
[10]- Snow Drops
[11]- Vita Nova
[12]- Averno
[13]- Faithful and the Virtuous Night
نوبل ادبیات چیست و به چه کسانی اهدا میشود؟