« دوستم حسین کشاورز کتاب زیاد میخواند. شعر هم میگوید. هر هفته سینمایش قضا نمیشود. پدرش نانواست. دلم میخواهد مثل او باشم. کتاب زیاد میخوانم. از کتابفروشی عینی که پایینتر از مسجد نواب دکان دارد، هر شب کتاب کرایه میکنم. شبی یک ریال. اگر بتوانم هر شب دو جلد کتاب بخوانم کرایهی هر کتاب دهشاهی برایم تمام میشود. هر هفته نمیتوانم به سینما بروم. گاهی حسین کشاورز مهمانم میکند. با هم به سینما میرویم. در بین راه شعرهای جدیدش را برایم میخواند و دربارهی کتابهای تازه حرف میزند. دوست دارم دربارهی نویسندهها بیشتر بدانم. حسین کتابهای پلیسی زیاد میخواند. ورزش هم میکند. دست که به بازویش میزنم، سفت و محکم است. هالتر میزند. روی دفترش نوشته:"این است شعار من: مطالعه، ورزش." برای امشبم دو کتاب از عینی کرایه کردهام. هر دو پلیسی است. یکی به نام آبشار سرخ و دومی فریاد نیمه شب. اول آبشار سرخ را میخوانم. ساعت دوازده شب تمام میشود. میروم سراغ فریاد نیمه شب. به نصفهاش که میرسم خسته میشوم. سرم گیج میرود. قاتلی فرار کرده و افراد پلیس و کارآگاهان، ساختمانی را که قاتل در آن مخفی شده، محاصره کردهاند. نورافکنها بر روی پنجرهها روشن و خاموش میشوند. کتاب را زمین میگذارم. دراز میکشم. چشمانم را میبندم. ناگهان نورافکن بزرگی با نور سرخ در مغزم روشن و خاموش میشود. قلبم به شدت میتپد. آبشاری از خون در برابرم فرو میریزد. روشن، خاموش، روشن، خاموش. مردی با ریش سفید و بلند، با ابروان پرپشت، در برابرم ظاهر میشود. با دست ابرویش را کنار میزند تا بتواند مرا ببیند. از چشمانش دو آبشار سرخ در حال فروریختن است. پیرمرد به سویم میآید. جیغ میکشم و در جایم مینشینم. ننه هراسان خودش را به من میرساند. سرم را در بغل میگیرد._:"چه شده، چرا این طور میلرزی؟"»[1]
همهی انسانها باید در زندگی خود هدف داشته باشند و برای رسیدن به یک آرمان خاص تلاش کنند. زندگی بدون داشتن هدف پوچ و بیارزش است. آرمانهای هرکس با دیگری تفاوت دارد. درس خواندن در یک دانشگاه معتبر، زندگی در خانهای بزرگ و زیبا، درس دادن به کودکان کار، دستگیری از نیازمندان و...، تنها چند نمونه از اهداف مختلف انسانها هستند. هر انسانی میداند که برای دستیابی به آرمانهای خود باید هزینههایی بپردازد که بسته به اهداف گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند.
کسی که تصمیم دارد در دانشگاههای معتبر درس بخواند، باید از بعضی تفریحات دست بکشد و ساعات زیادی را در طول روز به مطالعه و یادگیری اختصاص دهد. کسی که علاقه دارد در خانهای بزرگ و زیبا زندگی کند، باید برای تهیهی آن پسانداز کافی داشته باشد و از خرید بسیاری از لوازم غیر ضروری پرهیز نماید. این نکته در مورد اهداف غیر دنیایی و خیرخواهانه هم صدق میکند. برای مثال کسی که تصمیم دارد به کودکان کار درس بدهد، باید بتواند زمان و وقت کافی برای این عمل، در نظر بگیرد.
علیاشرف درویشیان یکی از نویسندگان معاصر ایرانی است. او هدفهای والایی را برای خود در زندگی انتخاب کرده بود و برای رسیدن به آرمان دلخواهش هزینههای زیادی مانند زندان رفتن، ممنوع القلم شدن، سانسور آثار مختلف، از دست دادن شغل و...، پرداخت.
علیاشرف درویشیان که بود؟
علیاشرف درویشیان در 3 شهریور سال 1320 در آبشوران کرمانشاه چشم به جهان گشود. پدر او، سیفالله، آهنگر بود و در گاراژهای مختلف کار میکرد. خانوادهی درویشیان از نظر اقتصادی جزو طبقات ضعیف جامعه محسوب میشدند و علیاشرف برای کمک به اقتصاد خانواده از سال 1332 به دنبال راهی برای کسب درآمد رفت و شغل کارگری را از همان روزگار نوجوانی شروع کرد. او به دنیای ادبیات هم بسیار علاقهمند بود. مادربزرگ علیاشرف از کودکی برای او قصههای جذاب و شنیدنی، تعریف میکرد و وی در دنیای خیال غرق میشد و اشتیاقش نسبت به ادبیات افزون میگشت.
دورهی ابتدایی و دبیرستان علیاشرف در مدارس کرمانشاه گذشت و بعد در سال 1337، وارد دانشسرای مقدماتی شد و به سراغ تدریس و معلمی در روستاهای اطراف شهر کرمانشاه رفت. علیاشرف درویشیان در سال 1345 وارد دانشگاه تهران شد و در رشتهی ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت و در همین رشته مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد. وی برای ادامه تحصیل تغییر رشته داد و برای کارشناسی ارشد به سراغ روانشناسی تربیتی رفت. او به طور همزمان در رشتهی مشاوره و راهنمایی تحصیلی در دانشسرای عالی تهران به تحصیل مشغول شد.
وی در همان زمان به دنیای بزرگ نویسندگی قدم گذاشت و به طور جدی شروع به نوشتن کرد. درویشیان از نعمت آشنایی با بزرگانی همچون سیمین دانشور، جلال آلاحمد و امیرحسین عالمپور، برخوردار بود و همین مسئله در پیدا کردن سبک خاص نویسندگی، بسیار به او کمک کرد. صمد بهرنگی از دیگر افرادی بود که بر روی درویشیان بسیار تاثیر گذاشت و علیاشرف همواره تلاش میکرد تا بتواند ادامه دهندهی راه و اهداف او باشد و در همان مسیر گام بردارد. درویشیان تنها به مردم فکر میکرد و همواره از آنان مینوشت و فقر و رنج طبقهی ضعیف جامعه را به صورت عریان در آثار خود به تصویر میکشید. او محرومیت مردم را در داستانهایش فریاد میزد و دغدغههای اجتماعی خود را به خوبی به مخاطبان، منتقل میکرد. درویشیان قبل از انقلاب داستانها و مطالب خود را با نام مستعار لطیف تلخستانی، منتشر میکرد.
وی در بین سالهای 1350 تا 1357، به سبب نوشتن داستانهای مختلف و بیان مشکلات طبقات محروم جامعه، داشتن عقاید خاص سیاسی و پخش اعلامیه و...، بارها به زندان افتاد و برای مدتها ممنوع القلم بود. وی کار معلمی خود را از دست داد و آثارش زیر تیغ تیز سانسور قرار گرفت؛ اما دست از اهدافش نکشید و همواره به مردم و رنج آنها میاندیشید. او بعد از آخرین دستگیری، به 11 سال حبس محکوم شد؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و آزادی زندانیان سیاسی، از زندان رهایی یافت.
علیاشرف درویشیان در سال 1352 با دختردایی خود، شهناز دارابیان ازدواج کرد و حاصل این ازدواج عاشقانه، سه فرزند به نامهای گلرنگ، بهرنگ و گلبرگ بود. او در کانون نویسندگان ایران هم عضویت داشت و برای رونق گرفتن و تداوم کانون، بسیار تلاش کرد. وی در قالبهای مختلف ادبی مانند رمان، مجموعه داستان، ترجمه، پژوهش، ادبیات کودک و نوجوان و...، مطالب خود را به چاپ رسانده است. سالهای ابری، سلول 18، فصل نان، آبشوران، از این ولایت، قصههای آن سالها، کی برمیگردی داداشجان؟، جنگ به روایت بچهها، فرهنگ افسانههای مردم ایران، داستانهای کوتاه از نویسندگان معاصر کرد، دانه و پیمانه و...، تنها بخشی از آثار مطرح درویشیان هستند. آثار او به زبانهای مختلف دنیا مانند ترکی، عربی، سوئدی، فرانسوی، انگلیسی و...، ترجمه شده است. علیاشرف درویشیان در 4 آبان سال 1396 برای همیشه چشم از جهان فروبست و پیکرش در بهشت سکینهی کرج به خاک سپرده شد.
جوایز مختلف علیاشرف درویشیان
وی برای آثار مختلف خود، جوایز متعددی دریافت کرده است. دریافت عنوان کتاب برگزیده شورای کتاب کودک در ایران برای مجموعه داستان فصل نان، دریافت جایزهی ادبی هوشنگ گلشیری در دورهی دهم برای تعهد به آزادی بیان و ارائهی تصویرهای صادقانهی روستایی به جامعهی شهری، دریافت جایزه ادبی مهرگان برای رمان سالهای ابری، دریافت جایزهی هردی در جشنوارهی گلاویژ کردستان عراق و...، تنها بخشی از جوایزی هستند که درویشیان موفق به دریافت آنها شده است.
سبک کلی آثار علیاشرف درویشیان
علیاشرف درویشیان برای نوشتن آثارش سبک رئالیسم را برگزیده بود. همانطور که پیشتر اشاره شد، درویشیان نوسیندهای بود که دغدغههای اجتماعی داشت و قلمش را وقف بیان مشکلات مردم کرده بود. او در کودکی طعم تلخ فقر و نداری را چشیده بود و از تجربیات خود در این زمینه، برای نوشتن داستانهایش استفاده میکرد. وی همچنین به سبب تدریس در روستاهای کرمانشاه، با بچههای زیادی در ارتباط بود و از داستان زندگی آنها، در آثارش بهره میبرد.
او به مسائل مربوط به شهر خود نیز بیاعتنا نبوده و از مشکلات مردم کرمانشاه و شرایط خاص آن منطقه هم سخن گفته است و به ویژگیهای خاص اقلیمی آن خطه مانند استفاده از عناصر طبیعت و توصیف آفتاب و برف و رودخانه و درخت و کوه، به تصویر کشیدن مکانهای محلی و زیارتی و خیابانهای قدیمی و...، اشاره کرده است. درویشیان در بیشتر آثارش از زبان کردی، لهجههای محلی، اصطلاحات خاص کرمانشاهی و کنایهها و ضربالمثلهای آن ناحیه، ترانهها و اشعار عامیانه و...، استفاده کرده و همین موضوع به جذابیت داستانهایش افزوده است.
کتاب سالهای ابری
این رمان 4 جلدی در سال 1370 منتشر شد. شریف داوریشه قهرمان داستان است و ما حوادث و اتفاقات داستان را از دید او میبینیم. داستان از زمان تولد سومین فرزند خانواده آغاز میشود. ما از زمان کودکی با شریف همراه میشویم و این همراهی تا 40 سالگی او ادامه پیدا میکند. وی یک معلم است و در گیلانغرب تدریس میکند. او کمکم به مباحث سیاسی علاقهمند میشود و به مبارزه با شاه میپردازد و در این راه، فردی انقلابی به نام آقا مرتضی را الگوی خود قرار میدهد. حوادثی که در این راه گریبانگیر شریف و خانوادهی او میشود، داستان این کتاب را تشکیل میدهد. جلد اول این رمان مربوط به کودکی و زندگی اعضای خانوادهی شریف است و در جلد دوم به سراغ روزگار نوجوانی او میرویم. در جلد سوم با روزگار جوانی و دوران تدریسش روبهرو میشویم و در جلد چهارم با مبارزات و ایستادگیهایش در برابر ظلم و بیعدالتی آشنایی پیدا میکنیم.
سالهای ابری یک رمان اتوبیوگرافی[2] از زندگی خود نویسنده است. در کتاب سالهای ابری خاطرات درویشیان و تفکرات و عقایدش به همراه اندکی عنصر تخیل ترکیب شدهاند. وی در این کتاب به نابرابری، فقر، خرافات، تفکرات سنتی، ظلم و ستم و... اعتراض میکند و در بسیاری از اوقات با زبان نمادین، منظور خود را به گوش خوانندگان میرساند. درویشیان در این کتاب از لغات و اصطلاحات عامیانه هم استفاده کرده است. سالهای ابری سرشار از دیالوگهای ناب و درخشان است که ذهن مخاطبان را تا مدتها درگیر میکند.
سالهای ابری
نویسنده: علی اشرف درویشیان ناشر: چشمه قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجودکتاب سلول 18
رمان سلول 18 در سال 1358 منتشر شد. درویشیان در این کتاب، داستان زندگی خانودهای فقیر را روایت میکند که اصالتا کرد هستند و در کرمانشاه زندگی میکنند. قهرمان این داستان شخصی به نام کمال است. کمال از ظلم و بیعدالتی نظام شاهنشاهی به تنگ آمده و درگیر مبارزههای مسلحانه بر ضد حکومت شاه شده است. در روزی از روزها، کمال ناپدید میشود و مأموران ساواک به خانهی او حمله میکنند. آنها همهی اعضای خانواده را دستگیر میکنند و به زندان میفرستند تا با تفتیش خانواده به سرنخی از کمال دست پیدا کنند و مخفیگاهش را بیابند. سرنوشت کمال و تغییر زندگی اعضای خانوادهی او بعد از دستگیری، داستان این کتاب را تشکیل میدهد.
درویشیان در این رمان از تجربیات زندان خود استفاده میکند و فضایی واقعی و ترسناک را برای مخاطبان خود به تصویر میکشد. او وضعیت مبارزان سیاسی را به خوانندگان نشان میدهد و در طول داستان انتقادات خود را نسبت به ظلم و ستم حکومت پهلوی بیان میکند. رمان سلول 18 اولین رمان سیاسی بعد از انقلاب اسلامی بود و از این جهت بسیار مورد توجه قرار گرفت.
کتاب فصل نان
فصل نان در سال 1357 منتشر شد. این کتاب یک مجموعه داستان است و داستانهای خر نفتی، دکان بابام، آبگوشت آلوچه، یک روز، عشق و کاهگل و بابای معصومه را شامل میشود. درویشیان در این کتاب باز هم به سراغ درد و رنج مردم فقیر رفته و به شرح مشکلات آنان میپردازد. مردمی آبرودار که هر روز و هر شب غم نان دارند و صدایشان به گوش هیچکس نمیرسد. او در خلال داستانهای کتاب، انتقادهای خود را نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مطرح میکند.
در تمام داستانها پسری نوجوان حضور دارد و تجربههای خود از فقر و نداری را در طی داستان برای مخاطبان توصیف میکند. درویشیان این اثر را در زندان نوشت و آن را دور از چشم مأمورین به دست همسرش رساند تا جهت چاپ و انتشار آن اقدام کند. فضای داستانهای این کتاب به شدت تلخ و غمانگیز است و تا مدتها در ذهن باقی میماند و حس همدلی را در مخاطبان تقویت میکند.
کتاب آبشوران
مجموعه داستان آبشوران در سال 1353 برای اولین بار منتشر شد. این کتاب 12 داستان کوتاه به نامهای خانهی ما، دو ماهی در نقلدان، بیالون، ماهیها و غازها، باغچهی کوچک، بی و...، را شامل میشود. داستانهای آبشوران مستقل هستند و در بیشتر اوقات از زاویه دید اول شخص روایت میشوند. بچهها در این کتاب نقش مهم و اساسی دارند. بچههایی که در خانوادههای فقیر، سنتی و خرافاتی به دنیا آمده و به سختی روزگار میگذرانند.
درویشیان در بسیاری از داستانهای این مجموعه از تجربیات و خاطرات خود از محلهی آبشوران استفاده کرده است و با خلق فضایی واقعی، تصاویری قابلباور را برای مخاطبان خود آفریده است. وی در این کتاب نسبت به فقر اقتصادی و فرهنگی، تبعیض جنسیتی، خرافهپرستی و باور به سنتهای غلط، نداشتن علم و سواد و...، اعتراض دارد و انتقادات خود را در قالب داستان بیان میکند. نویسندهی آبشوران از لغات محلی و گویشهای خاص و شیرین هم بهره برده و توانسته نثری روان خلق کند.
کتاب فرهنگ افسانههای مردم ایران
فرهنگ افسانههای مردم ایران یک کتاب مرجع محسوب میشود. درویشیان با همراهی رضا خندان مهابادی، افسانههای قدیمی و جذاب را از سراسر ایران گردآوری کرده و در قالب 19 جلد در اختیار علاقهمندان قرار داده است. این افسانهها بر اساس حروف الفبا دستهبندی شده و لهجههای محلی، اصطلاحات و کنایهها، گویشها، عقاید سنتی و خرافی و...، به وضوح در آنها قابل مشاهده است. اولین جلد این مجموعه در سال 1378 به همت نشر کتاب و فرهنگ منتشر شد.
نوشتههای علیاشرف درویشیان دلچسب هستند. تفاوتی ندارد رمان نوشته باشد یا داستان کوتاه و یا حتی به سراغ نوشتن مقاله رفته باشد. در هر صورت نوشتههای او به دل مینشیند. اگر به خواندن آثار فارسی علاقهمند هستید، بههیچوجه خواندن آثار درویشیان را از دست ندهید.
[1]- (درویشیان، 1387: 811 و 812)
[2]- شرح حالی که خود شخص بنویسد. ( عمید، 1363: 99)