جی کی رولینگ (j. k. rowling)، متولد ۳۱ ژوئیهی ۱۹۶۵، نویسندهای با ارادهی آهنین.
مجموعهی داستانی هری پاتر، محبوبترین اثر این نویسندهی انگلیسی است. تا به امروز هری پاتر به ۶۵ زبان ترجمه و بهطور تقریبی در ۵۰۰ میلیون نسخه منتشر شدهاست.
امروزه بر خلاف گذشته، زنان توانستهاند جایگاه خود را در دنیای نویسندگی به دست آورند؛ اما با این وجود نسبت به دیگر سبکهای داستانی، زنان کمتری به دنیای تخیل و فانتزی ورود کردهاند. جی کی رولینگ با خلق هری پاتر شگفتی چشمگیری در این سبک ایجاد کرد.
فراز و فرودهای زندگی
او کودکی کنجکاو و خیال پرداز بود. کنجکاوی و خیالپردازی، چنان درون او را پُر کرده بود که همه با دیدنش شگفتزده میشدند و او را کودکی شاد و جسور میدانستند. جوآن از دیدن، لذت میبرد و در چشمِ درون خود چیزها را به شکلی متفاوت و زنده میدید. این روحیات او باعث شد تا در بزرگسالی نویسندهای متفاوت باشد. او در ششسالگی داستانی دربارهی یک خرگوش برای مادرش تعریف کرد و مادرش او را تحسین نمود و به استعداد دخترش پی برد.
با وجود اینکه ذهن فعالی داشت و گاهی برای خود مینوشت، اما در دوران کودکی و نوجوانی به طور حرفهای و مستمر نوشتن را ادامه نداد. او در رشتهی زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه اکستر به تحصیل پرداخت. تحصیل در این رشته باعث شد تا از فضای نوشتن دور نشود و مهارتش در این زمینه را بهبود بخشد.
در سال 1990 ایدهی نوشتن معروفترین داستان جی کی رولینگ، یعنی هری پاتر به ذهن او خطور کرد. در آن زمان هرگز فکر نمیکرد این داستان بتواند زندگی او را زیر و رو کند و تبدیل به یکی از پرمخاطبترین کتابهای جهان شود.
رولینگ در ایستگاه نشسته و منتظر قطار بود؛ در همان دقایق، ایدهی اولیهی کتاب هری پاتر به ذهنش خطور کرد؛ او منتظر بود تا سریع به خانه برسد و ایدهاش را یادداشت کند. البته در آن زمان نوشتن جدی این داستان را شروع نکرد و تا مدتها فقط ایدۀ آن را در ذهن داشت.
در همان سال مادرش از دنیا رفت و غمی عمیق بر جان نویسندهی جوان نشست. او بعدها این غم را در داستانش به نوعی جای داده است.
ازدواج نافرجام
رولینگ مدتی به کشور پرتغال رفت و در آنجا ساکن شد. در این مدت تصمیم گرفت نوشتن را آغاز کند و گاهی به این کار مشغول میشد تا این که مردی را دید که تصور میکرد میتواند برای ادامهی زندگی به او تکیه کند. 27 ساله بود که با ژورگه آرانتس ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام جسیکا است؛ اما این ازدواج پایانی خوش نداشت و جوآن و همسرش در سال 1993 تصمیم به جدایی گرفتند.
جوآن پس از جدایی تبدیل به زنی افسرده شد. تحمل زندگی برایش بسیار مشکل بود و نمیدانست یک زندگی تازه را چگونه شروع کند. حتی تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد؛ اما این خودکشی ناموفق بود و نجات پیدا کرد. با این وجود افسردگی دست از سر او برنداشت و زندگی روی خوش به او نشان نمیداد.
او پس از جدایی با دخترش به اسکاتلند مهاجرت کرد. جوآن حتی خود را در نوشتن نیز ناتوان میدید و از این بابت احساس خوبی نداشت. این شرایط تا چندین سال بعد، یعنی تا هفت سالگی دخترش برقرار بود و گاهی شرایط او بهتر و گاهی بدتر میشد.
رولینگ مدتی را در بیمارستان برای درمان افسردگیاش بستری بود، کار خود را از دست داد و اوضاع مالی خوبی نداشت و مخارج دخترش را یک خیریه پرداخت میکرد.
او به این فکر افتاد تا زندگیاش را تغییر دهد و شروع به نوشتن داستان زندگی هری پاتر کرد. گرچه تردید و غم همچنان با او همراه بود؛ اما سعی میکرد این احساسات را بپذیرد و این کار را به بهترین شکل انجام دهد.
بالاخره نوشتن، همان استعدادی که از درونش شعله میکشید، به کمک جی کی رولینگ آمد.
شروع زندگی جدید
طبق گفتهی فوربس، وی حدود ١ بیلیون دلار در طول زندگی حرفهایش از راه نویسندگی بدست آورده و همین موضوع جی کی رولینگ را به یکی از ثروتمندترین نویسندگان دنیا تبدیل کرده است.
او مسیر آسانی برای نویسنده شدن طی کرده است؟
البته که نه؛ رولینگ پس از آن که نوشتن جلد اول هری پاتر را به اتمام رساند، آن را با امید بسیار برای 12 انتشارات فرستاد؛ اما هیچکدام از آنها کتاب را نپذیرفتند و این موضوع هم شکست دیگری برای او محسوب میشد؛ تا اینکه یک انتشارات کوچک در قبال مبلغ 1500 یورو هری پاتر را به چاپ رساند.
انگیزهی رولینگ برای ادامه دادن نویسندگی اندکی کاهش یافته بود، تا این که متوجه ذوق دخترش جسیکا شد که بیصبرانه منتظر خواندن ادامهی داستان مادر خود بود. جوآن رولینگ حس کرد این کار را حداقل به خاطر دخترکش باید به اتمام برساند و امید پیدا کرد که در نهایت موفق خواهد شد.
وی کتابهایش را به نام مستعار جی کی رولینگ منتشر کرد، صاحب انتشارات به او توصیه کرده بود نام خود را به اختصار منتشر کند و دلیلش این بود که بیشتر نویسندگان این سبک مرد هستند و ممکن است پسران به دلیل جنسیت نویسنده، چندان رغبتی نسبت به خرید و مطالعهی آن نداشته باشند. جوآن نیز با او موافقت کرد و باعث شد همگان او را با نام اختصاری جی کی رولینگ بشناسند. او چندان تصور نمیکرد که از کتاب اولش استقبال شود و انگیزهاش ضعیف شد؛ اما متوجه شد از هزار و پانصد جلد، هزارنسخهی آن به سرعت فروخته شده و پانصد جلد نیز در کتابخانهها قرار گرفتهاست.
سپس حق چاپ این کتاب را یک انتشارات بزرگ آمریکایی از جوآن رولینگ به مبلغ صدهزار یورو خریداری کرد و 120 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رسید. او هرگز تصور نمیکرد که کتابش تا این اندازه محبوب شود.
پس از مدتی زندگی او زیر و رو شد. از یک زن فقیر و شکست خورده تبدیل به زنی شد که روانش رو به بهبودی است و اوضاع مالیاش هم تغییر اساسی پیدا کرده است. پس از آن تا سال 2006 پنج نسخهی دیگر از کتاب منتشر شد و از روی هر کدام، یک نسخه فیلم روانهی سینما شد که از محبوبترین فیلمها در ژانر خود هستند.
نام جی کی رولینگ هر روز بیشتر از قبل بر سر زبانها افتاد و کسی نبود که وی را نشناسد. در سال 2014 از او به نام چهارمین نویسندهی تأثیرگذار زن در جهان یاد شد.
جوایز و افتخارات
- ۱۹۹۷: جایزهی ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و سنگ جادو
- ۱۹۹۸: جایزهی ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و تالار اسرار
- ۱۹۹۸: جایزهی کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و سنگ جادو
- ۱۹۹۹: جایزهی ادبی نسل اسمارتیس بوک: نشان طلا برای هری پاتر و زندانی آزکابان
- ۱۹۹۹: جایزهی کتاب کودک سال بریتانیا: هری پاتر و زندانی آزکابان
- ۱۹۹۹: جایزهی ادبی کاستا بوک (بخش کودک): هری پاتر و زندانی آزکابان
- ۲۰۰۰: جایزهی کتاب سال بریتانیا: نویسندهی سال بریتانیا
- ۲۰۰۰: رتبهی امپراتوری بریتانیا
- ۲۰۰۰: جایزهی لوکس: هری پاتر و زندانی آزکابان
- ۲۰۰۱: جایزهی برترین رمان هوگو: هری پاتر و جام آتش
- ۲۰۰۳: جایزهی شاهزاده آستوریاس: نشان کنکورد
- ۲۰۰۳: جایزهی برام استوکر: هری پاتر و محفل ققنوس
- ۲۰۰۶: جایزهی کتاب سال بریتانیا: هری پاتر و شاهزاده دورگه
- ۲۰۰۷: جایزهی نشان آبی پیتر
- ۲۰۰۸: کتاب سال بریتانیا: دستاوردهای برجسته
- ۲۰۱۰: جایزهی هانس کریستین آندرسن
- ۲۰۱۱: جوایز آکادمی فیلم بریتانیا: سهم برجسته در مشارکت با سینمای بریتانیا، (مشترک با دیوید هیمن)
- ۲۰۱۲: نشان آزادی شهر لندن از سوی شهردار این شهر
- ۲۰۱۷: جایزهی افتخاری خانواده سلطنتی بریتانیا
فیلم زندگینامه
فیلم جادو فراتر از کلمات براساس کتاب زندگینامهی جی کی رولینگ ساخته شده است. این فیلم جایزهی هنرهای تصویری کانادا در سال ۲۰۱۳ در بخش بهترین فیلم کوتاه دراماتیک یا فیلم تلویزیونی را دریافت کرد.
معرفی بهترین آثار جی کی رولینگ
مجموعه کتابهای هری پاتر
مجموعه کتابهای هریپاتر نه تنها کودکان و نوجوانان بلکه بزرگسالان را نیز شیفته خودش کرده است و شاهکار ادبی خوانده میشود. این نویسندهی جوان در خلق شخصیتهای منحصر به فرد بسیار توانا ظاهر شده است. عناصر خیالی در مجموعه کتابهای هری پاتر چشمگیر و موفق هستند. نکتهی جالبی که وجود دارد این است که جوآن رولینگ غمها و اتفاقات زندگی خود را به اَشکال گوناگون وارد داستان کرده و به آن هویت بخشیده است.
داستان هری پاتر دربارهی سه دوست به نامهای هری پاتر[1]، هرماینی گرنجر[2] و رون ویزلی[3] است که در یک مدرسهی جادوگری به نام هاگوارتز درس میخوانند. هر کدام از آنها ویژگیهای خاص خود را دارند که در نهایت با توسل به این ویژگیها با دشمن اصلی رو به رو میشوند.
هری پاتر کودک یتیم یازدهسالهای است که همراه با خاله و شوهرخالهاش زندگی میکند. آنها چندان نسبت به هریپاتر علاقه نشان نمیدهند و او احساس خوبی در خانهی آنان ندارد. هری از دنیای جادو و جادوگری هیچ اطلاعی ندارد، اما بر اثر اتفاقاتی وارد مدرسه جادوگری شده و متوجه یک دشمن خطرناک میشود که در طی داستان با کمک دوستانش سعی میکنند او را شکست دهند.
این کتاب در هشت جلد با نامهای زیر منتشر شده است:
- هری پاتر و سنگ جادو
- هری پاتر و تالار اسرار ( حفرهی اسرار آمیز)
- هری پاتر و زندانی آزکابان
- هری پاتر و جام آتش
- هری پاتر و محفل ققنوس
- هری پاتر و شاهزادهی دورگه
- هری پاتر و یادگاران مرگ
- هری پاتر و فرزند نفرین شده
کتاب قصههای بیدل نقال
قصههای بیدل نقال کتابی است در فضای داستانی هری پاتر که رولینگ تصمیم گرفت آن را در سال ۲۰۰۷ همزمان با کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ منتشر کند.
قصههای بیدل نقال را آلبوس دامبلدور به هرماینی گرنجر هدیه داده است و شامل افسانهها و داستانهایی است که آشنایی با آنها برای جادوگران واجب است. رون ویزلی به دلیل آنکه در خانوادهای زندگی میکند که با جادو آشنا هستند و در دنیای جادوگری فعالاند با این داستانها آشنایی دارد؛ اما هرماینی گرنجر و هری پاتر از این داستانها بیاطلاع هستند و کتاب قصههای بیدل نقال به آنها کمک میکند.
کتاب کورمورن استرایک
این اثر نیز مانند هری پاتر مورد توجه بسیاری از طرفداران رولینگ قرار گرفت و نشان داد که او میتواند هر داستانی را رهبری کند و به پختگی برساند.
درون مایهی داستانی کتابها جنایی است و از سال 2003 انتشار آنها آغاز شد. مجموعهی داستانهای کورمورن استرایک نیز مانند کتاب هری پاتر با یک نام مستعار به چاپ رسید و کسی از این موضوع که نویسندهی آن جی کی رولینگ است اطلاعی نداشت. به نظر میرسید او چندان دوست نداشت که نام خود را بر سر زبانها بیندازد. این کتابها با نام مستعار رابرت گالبریث منتشر شدهاند و توانستند فروش زیادی داشته باشند.
گویا رولینگ به خلق داستانهای سریالی علاقهی زیادی دارد چرا که کورمورن استرایک نیز مانند هری پاتر در چندین قسمت نوشته شده است. قسمتهای منتشر شده با نامهای آوای فاخته، کرم ابریشم، ردپای شیطان، سفید کشنده و دردسر خون به دست خوانندگان رسیدهاند.
کورمورن استرایک حدوداً سی ساله، بازرس ویژهی ارتش بریتانیاست که حالا بازنشسته شده است. وظیفهی او شناسایی سربازان خطاکار جنگی و سپردن آنها به دادگاههای نظامی انگلستان است. حاصل آخرین ماموریتش در افغانستان معلولیت و از دست دادن یکی از پاهایش است. اسم عجیب کورمورن درشتهیکل و نخراشیده را که اغلب مایهی سرگرمی دور و بریهایش میشود از روی یکی از غولهای افسانهای محل زندگیاش، کورنوال، انتخاب کردهاند. اگرچه پدرش راکاستاری است که در سطح جهان شناخته شده اما این شهرت هیچ فایدهای به حالش نداشته. مادر کورمورن هم یک طرفدار دوآتشه بوده و تولد کورمورن نتیجهی یک ارتباط ناخواسته است. مادر که به شدت اعتیاد دارد پس از مدتها آوارگی و زندگی نکبتبار در خانههای متروکه، در حالیکه هنوز دست از دیوانهبازیهایش برنداشته و با خواننده مطرح دیگری ارتباط برقرار میکند _و در نتیجهی آن خواهری ناتنی برای کورمورن میآورد_ در اثر مصرف بیش از اندازهی هروئین میمیرد. هرچند کورمورن باور ندارد این مرگ طبیعی بوده است و در رمان سومش دوباره به آن برمیگردد. در هر حال او بعد از مرگ مادرش هرگز به سراغ پدرش نمیرود و پدر هم او را به رسمیت نمیشناسد. کورمورن به خانۀ داییاش میرود در حالی که خواهر ناتنیاش تحت حمایت پدر پولدار و مشهورش قرار میگیرد.
او در جوانی با دختری بسیار زیبا و ثروتمند به نام شارلوت آشنا میشود. شارلوت شیفتهی کورمورن و در عینحال بسیار فریبکار و خائن است. سرانجام کورومون در یک چالش دیوانهوار پس از ده سال از شارلوت جدا میشود.
حالا او مردی است یکپا، بیپول و تنها که در اتاقک کوچکی بالای دفتر حقیرانهی محل کارش زندگی میکند؛ تصمیم گرفته کارآگاه خصوصی شود ولی هیچ پروندهی بهدردبخوری به پستش نمیخورد.
این تصویرکاراگاهی است که جیکی رولینگ، برای خلق داستانهای جناییاش ترسیم کرده است.[۴]
رولینگ دربارهی نویسندگی در ژانر جنایی گفته است که رمانهای جناییاش بیشتر از رمانهای هریپاتر خواهند بود و قصد ندارد به این زودیها میدان نوشتن را ترک کند.
مجموعهی کورمورن استرایک:
- آوای فاخته (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۸ آوریل ۲۰۱۳)
- کرم ابریشم (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۹ ژوئن ۲۰۱۴)
- ردپای شیطان (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۲۰ اکتبر ۲۰۱۵)
- سفید کشنده (با نام مستعار روبرت گالبریث) (۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸)
- دردسر خون (با نام مستعار روبرت گالبریث) (سپتامبر ۲۰۲۰)
سریال اقتباسی استرایک نیز براساس کتابهای جی کی رولینگ نوشته شده و پخش آن در امریکا به دست شبکه کابلی هوم باکس آفیس انجام شده است.
فیلمنامهی فصل اول این سریال بهدست بن ریچاردز، نویسندهی انگلیسی، آماده شده است. او در مصاحبهای گفته است که این سریال از نظر بصری و ضرب آهنگ به شدت با دیگر سریالهای جنایی متفاوت است.
کتاب خلأ موقت
کتابی حدوداً 700 صفحهای شامل انواع و اقسام تشبیهات و استعارات که شاید خوانندههای تازهکار را خیلی زود خسته کند، اما نه وقتی نویسنده رولینگ باشد. رولینگ بسیار هوشمندانه کتاب را به فصول کوتاه تقسیمبندی کرده است که میشود گفت به سختی خواننده دچار یکنواختی میشود. هم چنین ذکاوت مثالزدنی رولینگ در تغییر خطوط روایی داستان به جذابیت آن افزوده است و باعث شده که اولین کتاب رئالیستی این نویسنده شاید مانند هری پاتر جذاب نباشد اما در میان قشر مخاطبش جای خود را باز کند؛ آن هم در روزگاری که کمتر رمان رئالیستی ارزش خواندن دارد.
داستان کتاب در مورد شهری در انگلستان است که یکی از اعضای شورای شهر خود را از دست می دهد، کسی که رابط بین دو منطقهی متفاوت شهر است و با وجودش مانع فروپاشی شهر و تقسیم شهر بین اغنیا و فقرا شده است و با مرگ او این شکاف خود را نمایان میکند؛ شکافی بین کودکان و والدین، شکافی بین دو قسمت مختلف شهر، شکافی بین مردم و... . مردمی که تا دیروز نقابی زیبا به چهره داشتند، کمکم نقاب از چهره برداشته و روی پلید خود را نمایان میکنند کسانی که نقاب انساندوستی و پیشرفت شهر را به چهره داشته اند، به زودی مشخص میشود همه برای قدرتطلبی به عرصه آمدهاند. رمان خلا موقت بیش از آن که یک داستان تخیلی باشد، نمایانگر حال و روز جهان ماست.[۵]
فعالیتهای خیرطلبانهی جی کی رولینگ
وی پس از شهرتش، فعالیتهای بشردوستانهی زیادی انجام داد. او اکنون رئیس خیریهای به نام جینجربرد است که از افرادی که به تنهایی بار زندگی را بردوش میکشند و شرایط مالی خوبی ندارند حمایت میکند. همچنین او تمرکز خود را بر حمایت از زنانی گذاشته است که فرزندان آنان در پیوند ازدواج به دنیا نیامدهاست. همچنین خیریهای به نام لوموس تأسیس کرده که هدف آن حمایت از کودکان آسیب دیده، قربانی و فقیر است. این خیریهها تاکنون به افراد زیادی کمک کردهاند و همچنان با قدرت به کار خود ادامه میدهند. صورتهای مالی خیریهها کاملا شفاف است و مردم زیادی از این دوخیریه حمایت میکنند.
کنشهای سیاسی جی کی رولینگ
از منظر عموم او یک چپ گرا است که در برخی از دیدگاههایش بسیار افراطی عمل میکند؛ اما خودش سخنی در این مورد بیان نکرده است.
با وجود اینکه جوآن سررشتهای از سیاست و جامعه شناسی ندارد؛ اما معتقد است که باید دربارهی سیاست و جامعه حساس بود و هر شهروندی باید به اندازهای نسبت به تحولات کشورش حساب باشد. برای نمونه او به ترامپ رئیس جمهور آمریکا، در خصوص ممنوع شدن ورود شهروندان هفت کشور که بیشتر آنان مسلمان بودند آشکارا اعتراض کرد. بسیاری از مردم متعصب نسبت به او اظهار خشم کردند و وی را تهدید به سوزاندن کتابهایش کردند، با این وجود برای او اهمیتی نداشت که این اعتراض باعث پایین آمدن محبوبیت شود و اظهار کرد که در یک کشور آزاد هرکسی میتواند دربارهی سیاست سخن بگوید.
[1]- Harry Potter
[2]- Ron Weasly
[3]- Hermione Granger
[۴]- زیر سایهی رولینگ – نگاهی به سه رمان جنایی از یک ناولیست فانتزی: مژگان زارع، وبسایت سفید
[۵]- یادداشت چرا باید خلا موقت را خواند؟: وبسایت ویرگول، احمد سبحانی