ورود به آوانگارد

این دیوانه‌ی بی‌بدیل

همه چیز درباره‌ی رولان توپور

عاطفه طهماسیان
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

آشنایی با رولان توپور[1] تجربه‌ای استثنائی است. تجربه‌ای که لحظات لذت، وحشت، جنون، هیجان و تأمل را هم‌زمان به ارمغان می‌آورد. به خواندن ادامه دهید و شانس مواجهه با جهانِ عجیب و غریبِ توپور را از خود دریغ نکنید. رولان توپور نقاش، گرافیست، کاریکاتوریست، نویسنده (رمان و نمایش‌نامه، فیلم‌نامه)، بازیگر و برنامه‌ساز است. مردی ماجراجو و بی‌پروا که به شهر شهرِ اقلیمِ هنر سفر کرده و از هیچ تجربه‌ای فروگذار نکرده است. با وجود این تنوعِ بی‌نظیر در حوزه‌های فعالیت او، آثارش _در تمامی شاخه‌ها و انواع_ نمایش مقتدارنه‌ی جسارت، سنت‌شکنی، عصیان، انتقاد، تیز‌بینی و ظرافتِ نگاه، خلاقیت و مضحکه‌ی مجدانه‌ی تمام چیز‌های جدی است.

رولان توپور دقیقا کیست؟

توپور در عمر تقریبا شصت ساله‌ی خود، مسیر‌های گوناگونی را پیموده‌است که هر کدام به صورت مجزا قابل بررسی هستند. در این نوشتار به برشی از زندگی او، فعالیت‌های هنری‌اش، سبک او، آثارش و... می‌پردازیم.

زندگی شخصی

رولان توپور در 7 ژانویه‌ی 1938 در پاریس به دنیا آمد. خانواده‌ی او پناهندگانی لهستانی‌تبار بودند. کودکی او به طور کل در فقر و فرار گذشت؛ پدرش سال‌‌ها زندانی بود و خانواده مجبور به گریز و مخفی شدن. آبرام توپور[2]، پدرِ رولان، خود نقاش و مجسمه‌ساز بود و چه بسا او، استعدادش در هنر‌های تجسمی را از پدر به ارث برده باشد.

او در مدرسه‌ی عالی هنر های پاریس (دانشکده‌ی هنر‌های زیبای پاریس)[3] تحصیل و از همان سال‌ها همکاری خود با نشریات را آغاز کرد (تصویرسازی‌های او نخستین بار در سال 1958 در مجله‌ی Bizarre منتشر شد). طرح‌های او بسیار شجاعانه و غیر معمول بودند و مانند شمشیری دودم هم او را به عنوان یک هنرمندِ آوانگارد مورد توجه و تشویق و هم در معرض خطر قرار دادند.

در سال 1962 توپور با همراهی و همکاریِ آلخاندرو جودوروسکی[4] و چند تن دیگر جنبشی موسوم به "جنبش وحشت"[5] را شکل دادند.

او همچنین در سال‌های پایانی عمر خود انجمنی به نام Roma liaison Paris را با هدف مراوده و همکاری و دوستی هنرمندان ایتالیایی و فرانسوی تأسیس کرد.

رولان توپور (۱۹۷۵) (عکس: De Petersen)

سرانجام رولان توپور پس از چند دهه زندگی پربار هنری که حاصل آن آثار متعدد و متمایز در حوزه‌های گوناگون فرهنگی است، در 16 آوریل 1997 در اثر خونریزی مغزی درگذشت. مقبره‌ی او در گورستان Montparnasse پاریس است.

سبک رولان توپور

سبک نوشتار توپور در بخش مربوط به معرفی رمان مستأجر به تفصیل مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ اما سبک او در آثار تجسمی در همین سطور ذکر می‌شود. در توصیف طراحی‌ها و کاریکاتور‌های توپور از حیث تکنیک، محتوا، عناصر و اجزا, رنگ‌ها، اشکال و... می‌توان عباراتی چون سوررئال[6]، طنز سیاه[7] و گروتسک را به کار برد. او که از چهره‌های مهم و تأثیر‌گذار در هنر مدرن است، با طرح‌های نو و جسارت‌آمیز خود، یک هنرمندِ آوانگارد به شمار می‌آید. او به مرور زمان، با استعدادی فوق‌العاده و کوششی تدریجی به سبکی نسبتا منحصر به فرد دست پیدا کرد که در دهه‌های بعد الهام‌بخش طراحان و کاریکاتوریست‌های اروپایی بود.

رولان توپور (۱۹۹۷) (عکس: Michel MAIOFISS)

آثار توپور پرده‌درانه و اغلب همراه با طنزی گزنده بر مواضع مورد انتقاد او می‌تازند. او ذهن خود را آزاد می‌گذارد، فرصتِ کاغذ را غنیمت می‌شمارد و اجازه‌ی ترسیم ِ غیرممکن‌ترین‌ها را بر صفحات سفید صادر می‌کند. این هنجار‌گریزی، سنت‌شکنی، خیال‌پردازی و سرکشی در آثار او طیفی گسترده از نقاشی‌های فراواقعی، وهمی و نامتعارف تا طرح‌های پربسامد اروتیک را شکل داده است.

جان مایه‌ی مشترک اغلب طرح‌های او ازخودبیگانگی، گم‌گشتگی، وحشت، دروغ، بدبینی، گریز و... است. اغلب ردی از ابهام و آشنایی‌زدایی در آثار توپور دیده می‌شود که امکان برداشت و تفسیر شخصی را به مخاطبانش می‌دهد. او همچنین توجه ویژه‌ای به طراحی‌های ابلق دارد و شمار بسیاری از آثار خود را در این فضا خلق کرده است.

آثار رولان توپور

1- مجموعه‌ نقاشی‌ها

Les Masochistes (1960)

(1961) Topor, Anthologie

(1965) Panic

(1965) Dessins Panique

(1972) Un Monsieur tout esquinté

(1974) L'Epikon

(1974) Une vie à la gomme

(1977) Toporland

(1985) Topor

(2008) Mai 68, collectif - Michel Lafon

(2010) Rebonjour

نقاشی L’Homme à la cape” (The Cloaked Man)“ اثر رولان توپور (۱۹۸۲)

۲- رمان‌ها

(1964) Le Locataire chimérique

(La Princesse Angine (1967

Erika (1968)

(Joko fete son anniversaire (1969

(Pop Ros (1970

Epreuve par neuf  (1971)

(Portrait en pied de Suzann (1978

(Le sacre livre de Proutto (1990

(Jachere Party (1996 و...

رولان توپور در مونیخ (۱۹۸۶) (عکس: Stefan Moses)

3- نمایش‌نامه‌ها

(1972) Le Bébé de Monsieur Laurent

(1983) Batailles

(Vinci avait raison (1989

(Fatidik et Opera (1989

(Die Zauberfloye (1990

(LHiver sous la table (1994

(LAmbigu (1996  و...

4- فیلم‌نامه‌ها

(1965) Les Temps morts

(1966) Les Escargots

(1968) Le Lapin de Noël

(1973) La Planète sauvage

(1975) La Fille du garde-barrière

(1976) Le Casanova de Fellini

(1978) La Maladie de Hambourg

(1988) Marquis و...

رولان توپور (۱۹۶۸) (عکس: Mario Dondero)

5- بازیگری

(1966) ?Qui êtes-vous, Polly Maggoo

(1979) Nosferatu, fantôme de la nuit

(1980) Ratataplan

(1981) Celles qu'on n'a pas eues

لازم به ذکر است اغلب آثار مکتوب رولان توپور تا امروز به فارسی ترجمه نشده‌اند. علاقه‌مندان می‌توانند به اصل فرانسه و یا ترجمه‌های سایر زبان‌ها مراجعه کنند.

معرفی رمان مستأجر نوشته‌ی رولان توپور

« اگر می‌خواست، می‌توانست وانمود کند خواب دیده اما ته دلش خوب می‌دانست که شاهد از راه رسیدن جلادش بوده است. بدون شک الان هم بدون عجله و با همان آرامشی که چند لحظه‌ی پیش طول حیاط را طی می‌کرد، از پله‌ها بالا می‌آمد. لابد بی‌آن‌که منتظر باز شدن ِ در بماند، به راحتی در را می‌شکست و در کمال خونسردی و بی‌خیالی ِ مردی که مثل همیشه عازمِ کارِ روزانه‌اش است، قدم به داخل اتاق می‌گذاشت. و البته ترلکوفسکی خوب می‌دانست که این کار روزانه چه بود. با وجود فریاد‌ها و التماس‌هایش به درون خلأ افکنده می‌شد. بدنش به سقف شیشه‌ای می‌خورد و پیش از آن‌که جسد بی‌جانش به زمین برسد، ان را به میلیون‌ها تراشه‌ی ریز شیشه تبدیل می‌کرد. وحشت سر تا پای وجودش را گرفت. همین او را از فکر تسلیم بی‌قید و شرط بیرون آورد.»[8]

از میان آثار داستانی توپور بی‌شک شناخته‌شده‌ترین کتاب برای مخاطبان فارسی زبان، رمان مستاجر است. ترلکوفسکی یک کارمند ساده، بی‌آزار، آرام، ملاحظه‌کار، منظم و مقرراتی، بی‌حاشیه و گاه احساساتی است. او خانه‌ی قبلی خود را از دست داده و به شکلی ضروری نیازمند منزلی جدید است که به آپارتمان آقای زی راه می‌یابد.

این ساختمان، مقرراتش و ساکنان همگی عجیب و غریب‌اند. از همه عجیب‌تر سرنوشت ِ هولناک و معماگونه‌ی مستاجر قبلی است. خانم سیمون شول از پنجره‌ی همان آپارتمانی که اکنون ترلکوفسکی ساکن آن است، به طرزی مشکوک سقوط کرده است. همه می‌گویند او خودکشی کرده است اما چه کسی می‌داند حقیقت چیست؟

مدت زمان کوتاهی از اقامت ترلکوفسکی در ساختمان می‌گذرد و او متوجه اتفاقات عجیبی می‌شود. همسایه‌ها رفتار‌های غیرقابل‌درک و نگران‌کننده‌ای دارند. همواره ترلکوفسکی را آزار می‌دهند، او را کنترل می‌کنند و برایش مزاحمت ایجاد می‌کنند. او مانند یک زندانی محروم از هر نوع آزادی است. از طرفی سلسله حوادثی غیر معمول، ترلکوفسکی را به شک می‌اندازد؛ به خانه‌اش دستبرد زده می‌شود، اشیاء و افراد عجیب به نظر می‌رسند و گویی همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا توطئه‌ای بر ضد او تنظیم شود؛ توطئه‌ای ظریف و هولناک.

مستاجر

نویسنده: رولان توپور ناشر: چشمه قطع: شمیز،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 180,000 تومان

ترلکوفسکی بی‌کار نمی‌ماند؛ دوربینی تهیه می‌کند ودیده‌بانی می‌دهد، مداوم همه چیز را بررسی می‌کند و سعی می‌کند «حلقه‌های مفقوده» را پیدا کند. کم‌کم اتفاقات و کنش‌های محیط پیرامون برایش معنادار می‌شوند و می‌تواند برای رفتار‌های همسایگان تفسیری پیدا کرده و اهداف آنان را حدس بزند. او همواره درباره‌ی مسائل خیال‌پردازی می‌کند و در آونگی میان ترس و جسارت، بی‌خیالی و نگرانی، شک و یقین و فاعلیت و انفعال در حرکت است. با این همه او در یک چیز تردید ندارد؛ اینکه یک طعمه است؛ او به زودی شکار گروهی صیاد وحشی می‌شود. حوادث پر فراز و نشیب داستان ادامه پیدا می‌کنند تا آن روز صبح. صبحی که همه چیز ناگاه و به طرزی دهشتناک تغییر می‌کند. حالا دیگر همه چیز دستگیرش شده بود؛ بله، ترلکوفسکی دیگر ترلکوفسکی نبود!

فیلم مستأجر (۱۹۷۶) به کارگردانی و با بازی رومن پولانسکی

اگر جای شما بودم ابدا از کنار مستاجر رولان توپور به این سادگی‌‌ها نمی‌گذشتم. ادامه‌ی این داستان پرکشش، مبهم، عجیب و غریب، هیجان‌انگیز، خواندنی و البته تأمل‌برانگیز را در کتاب دنبال کنید. لازم به ذکر است اقتباسی سینمایی داستان مستاجر به نام The Tenant نیز که یکی از سه‌گانه‌ی آپارتمان[9] رومن پولانسکی است، برای مخاطبانِ علاقه‌مند به این کتاب در دسترس است.

شگفتی داستان مستأجر در چیست؟

رمان مستاجر نقاط قوت پر‌شماری دارد که در این گفتار به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. در اولین سطح مواجهه با داستان احتمالا شیوه‌ی روایت و طراحی داستان توجه مخاطب را جلب می‌کند. پی‌ریزی و پیشبرد روایت به شکلی است که خواننده، گویی شاهد یک ماراتون نفس‌گیر است. گویی داستان مستاجر یک بوکسر حرفه‌ای است که هر حادثه‌ی آن دمادم ضرباتی کوبنده به خواننده وارد می‌کند. توپور سراسر داستانش را با ایده‌های نو و تا حد زیادی غیرقابل‌پیشبینی همراه کرده است که هر لحظه شوکی جدید به مخاطب وارد و ذهن او را درگیر می‌کند. در طول داستان بیش از هر کاری فکر می‌کنید و فکر می‌کنید و فکر می‌کنید. بنابراین در یک کلام به حق باید مستاجر را داستانی خوش‌خوان، گیرا و مرگبار دانست.

نویسنده در عین حال که به ظاهر حتی جزئی‌ترین وقایع، رفتار‌ها و ذهنیات را توصیف می‌کند، در عمل و در بطنِ روایت به درستی تعلیق‌ها و ابهاماتی را کار گذاشته است که به جذابیت داستان می‌افزاید. مسئله‌ی دیگر نمایشی بودن روایت است؛ به این معنا که جنبه‌ی روایی داستان صبغه‌ی نمایشی و عینی دارد و توصیفات چنان دقیق و ملموس‌اند که شما لحظه لحظه‌ی داستان را کنار ترلکوفسکی سپری می‌کنید و در دریای اندیشه‌های او غوطه‌ور می‌شوید. در فضاسازی داستان، توپور سعی کرده است فضایی موحش، گنگ و سرگیجه‌آور ایجاد کند که به‌واقع می‌توان گفت به طرزی خیره‌کننده موفق بوده است.

فیلم مستأجر (۱۹۷۶) به کارگردانی و با بازی رومن پولانسکی

خلق شخصیت‌ها نیز می‌تواند محل اعتنا باشند؛ به خصوص شخصیت اصلی یعنی ترلکوفسکی. توپور در خلق یک قهرمان ِ مسئله‌دار تا حد زیادی موفق عمل کرده است؛ رویکردی که در تصورات و رفتار‌های ناخودآگاه ترلکوفسکی به خوبی نمودار شده است. ترلکوفسکی قهرمان نگون‌ساری است در مرز حقیقت و رویا، با تخیلات وهمی و جنسی قوی که در تقلایی تراژیک و مذبوحانه برای حفظ «خود» سرانجامی غریب دارد؛ یک دَوَرانِ نامیرا و جاوید. توپور در به تصویر کشیدن جهان ذهنی ترلکوفسکی سنگ تمام گذاشته است. تمامی احساسات و افکار او از قبیل وحشت، ناچاری، گرفتار شدن، تناقض، پوچی، ازخودبیگانگی، جسارت، مسخ‌ شدن، تردید و... را در نهایت شفافیت بیان می‌کند و قدم به قدم مخاطب را با او همراه و همدل می‌کند. شاهکار توپور اما در سیر تحول ترلکوفسکی است. او با ظرافتی تمام از یک موجود بی‌آزار، ناتوان و تا حدی ترسو یک دیوانه‌ی تمام عیار می‌سازد؛ یک مجنون ِ سرکش. استفاده از روشی تقریبا نزدیک به «حدیث نفس» در امکانات زبانی، برای گشودن دریچه‌ی ذهن ترلکوفسکی به روی خوانندگان انتخاب به‌جایی است.

عدم قطعیت از دیگر ویژگی‌های رمان مستاجر است. هرگز دقیقا نخواهیم دانست که حقیقت چه بوده است؛ البته اگر از اساس در داستان توپور حقیقتی وجود داشته باشد! نمی‌دانیم مشاهدات و دریافت‌های ترلکوفسکی چه اندازه بر واقعیت بیرونی منطبق است و مرز میان واقع و غیرواقع چنان لغزنده است که خواننده را در حلاجی مغلوب خود می‌کند. شگفت‌انگیز‌ترین ویژگی این داستان را شاید بتوان در یک نکته دانست و آن، قابلیت و ظرفیت قصه و توانایی نویسنده برای ایجاد تغییرِ سبکی در دل یک داستان واحد است؛ اتفاقی تقریبا نادر. به این معنا که نویسنده، داستانی کاملا رئالیستی را به داستانی سوررئال بدل می‌کند. در آغاز کتاب تنها با داستان مردی که در جست‌و‌جوی یک آپارتمان است؛ مواجه هستیم اما در پایان...

از حیث بن مایه، مستاجر را می‌توان در سطوح معنایی گوناگونی بررسی کرد که هیچ یک نیز لزوما نافی ِ دیگری نیست. در یک سطح می‌توان این رمان را حرکتی هنجارشکنانه برای ساخت یک قصه‌ی وهمی دانست. از منظری دیگر مستاجر می‌تواند داستانی نمادین برای بازسازی گرفتاری و اسارت انسان امروز باشد. در سطحی دیگر _که به نظر می‌رسد جدی‌تر و قوی‌تر از دیگر سطوح است_ مسئله‌ی مرکزی داستان، «هویت» است. دقیقا چه چیز معنای ما را می‌سازد؟ پرسشی که به انحاء گوناگون در خلال داستان طرح می‌شود. ترلکوفسکی تصویر انسانی است که به بهایی گزاف برای حفظ «آنچه هست» تقلا می‌کند اما گاه نیز به آنچه نیست تن می‌دهد. او نمی‌خواهد دچار ازخودبیگانگی شود؛ اما کدام خود؟ اینجا است که توپور از اساس مسئله‌ی هویت را به چالش می‌کشد.

در مجموع توپور به خوبی از پس داستان برآمده است. قلم خوبی دارد، توصیفاتی دقیق و تصویرسازی‌های قابل‌قبول. با کمی توجه می‌توان نشانه‌های نقاش بودن نویسنده‌ی اثر را در کتاب مشاهده کرد. یکی از تکنیک‌های چشمگیر توپور در این داستان این است که با تکرارهای معنی‌دار، به صحنه‌ها، نشانه‌ها و عناصر داستان هویت می‌بخشد. مجموعه‌ی ویژگی‌های کتاب مستاجر بر ذهنیت جالب نویسنده‌ی ان دلالت می‌کند.

ترجمه کتاب مستأجر

کتاب مستأجر برای مخاطبان فارسی‌زبان با ترجمه‌ی کوروش سلیم‌زاده (نشر چشمه)، منتشر شده است. سلیم‌زاده در برگردان اثر خصوصا از حیث واژه‌گزینی موفق عمل کرده است.


[1] - Roland Topor

[2] - Abram Jachiel Topor

[3] - Ecole des Beaux-Art

[4] - Alexandro Jodowsky

[5] - Panique mouvment

[6] - فراطبیعی، منسوب به سوررئالیسم. سوررئالیسم: مکتب و سبکی در بعضی هنر‌ها که در آن، احساس یا اندیشه به صورت خالص و بدون دخالت زمینه‌ی قبلیِ ذهنی، تعصب، اصول زیبایی‌شناسی و مانند آن بیان می‌شود. (انوری، 1381: 4309)

[7] - humournoir

[8] - (توپور، 1386: 163)

[9] - دو فیلم سینمایی دیگر از این سه‌گانه ، Repulsion (1965) و Rosemary-baby (1968) هستند.