بعضی از کتابها ما را همراه خود میکنند تا با سرنوشت یک فرد همراه باشیم و درون شخصیت اصلی کتاب زندگی کنیم. مهم نیست این شخصیت چه کارهای بد و یا خوبی انجام میدهد ما از نقاط خالی و تهی شخصیت اصلی کتاب خبر داریم و او را درک میکنیم. اینگونه کتابها به ما میاموزند که هیچ شخصیتی به طور مطلق سیاه و یا سفید نیست. هرکسی میتواند اشتباهاتی مرتکب شود و یا ضعفهای به خصوصی داشتهباشد. با خواندن این کتابها میتوانیم درون فرد دیگری زندگی کنیم و یا قضایا را از نگاه او ببینیم و فردی تک بعدی نباشیم. کتاب دختر رهبر سیرک جزو این دسته از کتابها است و با پرداختن به زندگی یک مرد، از کودکی تا بزرگسالی ما را وارد دنیای متفاوتی میکند. نویسنده کتاب دختر رهبر سیرک یوستین گردر است که در سال 2001 آنرا به انتشار رساندهاست. نگارش چنین کتابی به دست یوستین گردر به افزایش اعتبار اینکتاب منجر شد چرا که یوستین گردر کتابهای جذاب وعمیقی مانند کتاب دنیای سوفی و راز فال ورق در زمینه فلسفه و ادبیات نوشتهاست و شهرتی جهانی دارد. یوستین گردر یک معلم فلسفه است که میکوشد فلسفه را به طور مستقیم و غیرمستقیم وارد داستانهایش کند تا مخاطبان از آن بهره ببرند. دختر رهبر سیرک کتابی متفاوتتر است نسبت به آنچه از سبکهای کتابهای فلسفی یوستین گردر میشناسیم. یوستین گردر سهم زیادی از فلسفه برای این کتاب اختصاص نداده است اما قوه داستاننویسی جذاب خود را به طور کامل در خدمت این کتاب گذاشته و در شخصیت پردازی و برقراری ارتباط بین خواننده با شخصیتهای کتاب عالی عمل کردهاست. یوستین گردر توانسته داستانی بنویسد که خواننده را تا اخر کتاب همراه خود کند و احساسات خواننده را به بازی بگیرد.
داستان کتاب از بچگی مردی به نام پیتر شروع میشود. پیتر پسری متفاوت از همسالان خود است و نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند و تنها است. پدر و مادر پیتر نیز از هم جدا شدهاند و پیتر اوقات خود را با مادرش میگذراند. پیتر اوقات خود را با تئاتر و سینما و خواندن کتاب میگذراند اما گاهی تبدیل به پسری شرور شده و با مزاحمتهای تلفنی به اداره پلیس و… وقتگذرانی میکند. پیتر پسری با قوه تخیل بسیار قوی است و ساعات زیادی از روز را در تخیل میگذراند تا اینکه به جایی میرسد که نمیتواند مرز بین دنیای واقعی و خیالی را تشخیص دهد. او یک مرد کوتاه قد را میبیند که عصایی به همراه دارد و جز پیتر کسی قادر به دیدن او نیست. این مرد همیشه همراه پیتر است و پیتر کم کم به او عادت میکند. تماشای مداوم فیلم و تئاتر و خواندن کتاب به علاوه قوه تخیل قوی پیتر سبب میشود که از سن کم نویسندهای توانمند شود و قلمی ستودنی داشتهباشد. پیتر کودکی خود را به همین منوال میگذراند تا اینکه در جوانی مادر خود را از دست میدهد که بسیار دوستش داشته و پس از آن به تنهایی زندگی میکند. او هیچ دوست همجنسی ندارد؛ اما به دخترها علاقه دارد و با دخترهای متعددی روزگار میگذراند. ارتباط او با دخترها ارتباطی عمیق نیست و هیچ عشقی در آن روابط وجود ندارد تا اینکه با دختری که از خودش بزرگتر است آشنا میشود و حس میکند دارد شیفته او میشود. پیتر به نویسندگی علاقه دارد و مدام داستان مینویسد ارزش داستانها برای پیتر به اندازهای است که آنها را برای هرکسی نمیخواند اما خواندن داستانهایش را برای دختری که دوستش دارد مجاز میداند و از این کار لذت میبرد. در نهایت رابطه پیتر و آندختر رابطه ای ماندگار نیست و هیچکدام علاقهای به داشتن رابطهای طولانی ندارند. پس از قطع ارتباط آندو پیتر برای امرار معاش دست به تصمیم عجیبی میزند. او تصمیم میگیرد تا از طریق داستاننویسی امرار معاش کند و زندگیاش را متحول کند…
ترجمه این کتاب به دست شقایق قندهاری انجام شده است. شقایق قندهاری ترجمهای خوب از این کتاب ارائه داده و خواندن کتاب را برای خواننده لذتبخش کردهاست. این کتاب 279 صفحه دارد و خواندن آن زمان زیادی از خواننده نمیگیرد. دختر رهبر سیرک پر از داستانهای کوتاه و استعاره و تمثیلهای جذاب است. در حین خواندن کتاب از دنیایی به دنیایی دیگر پرت میشوید و فضای داستانی متنوعی را تجربه خواهید کرد. خواندن این کتاب به افرادی توصیه میشود که شیفته قلم یوستین گردر هستند و دوست دارند زاویه دیدی جدید را تجربه کنند.