ورود به آوانگارد

گریز از پدرکشی

مروری بر نمایشنامه زنان فنیقی نوشته‌ی اوریپید

احسان طالبی
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

اوریپید یکی از سه تراژدی نویس مهم یونان است. درمورد تراژدی‌های او نظرهای متفاوتی مطرح شده است. برخی او را نامتعارف و نوآور می‌خوانند و برخی دیگر آثارش را به نسبت آثار سوفوکل و آیسخولوس سطحی و کم‌مایه ارزیابی می‌کنند. البته برای موضع‌گیری درمورد چنین نویسنده‌ای نمی‌توان به نقل‌ قول بسنده کرد و برای مخاطب عام ورود به چنین دعوای بزرگی ممکن نیست. چه این که وجود همین اختلاف‌نظرها اهمیت ویژه‌ای به آثار این تراژدی‌نویس بزرگ می‌بخشد.

نمایشنامه زنان فنیقی روایت اوریپید از خاندان نفرین‌شده‌ی لائیوس پس از شکستِ تراژیک ادیپ شاه است. سرنوشت غریب ادیپ در تمام تاریخ نظیر ندارد. اودیپ از خاندان «لابداسید» است که به نفرین خدایان گرفتارند و همه به مرگی جانکاه می‌میرند. هاتفان به «لائیوس» پدر ادیپ می‌گویند که بر فرزند وی مقدّر شده است که پدر خود را بکشد و مادرش را به زنی گیرد. چون ادیپ زاده می‌شود، از آن‌جا که پدر و مادرش نمی‌خواهند دست به خون پسر بیالایند، وی را به چوپانی می‌سپارند و به او سفارش می‌کنند دست و پای کودک را با میخ به چوبی بدوزد و در کوه «کیتاریون» رها ‌کند تا خود بمیرد. شبان که طاقت چنین عملی را ندارد او را به «کورنیتوس» نزد «پولیبوس» شهریار می‌برد. ادیپ در آن‌جا بزرگ می‌شود و از تقدیر خود آگاه می‌گردد. وی چون پدرخوانده و مادرخوانده‌اش را والدین واقعی خود می‌پنداشت از کورنیتوس می‌گریزد تا سرنوشت شوم خود را تغییر دهد. در راه شهر «تبای» به لائیوس پدر راستین و ناشناخته خود می‌رسد و در نبردی او را می‌کشد و در برخورد با اژدهایی به نام «ابوالهول» معمّای او را پاسخ می‌دهد و مردم را از مصیبتی بزرگ می‌رهاند و مردم به شکرانه آن، او را پادشاه می‌کنند و شهبانو _ مادر ادیپ _ همسر او می‌شود.

برخی بر این باروند که تنها تراژدی واقعی در تمام تاریخ سرگذشت ادیپ است و هرجایی که نامی از تراژدی‌ به میان بیاید صرفاً حامل بار معنایی مشابه است و به معنای دقیق کلمه تراژدی نیست.

اوریپید احتمالاً در ۴۸۰ ق.م میلاد در بخش شرقی آتن زاده شد. او حدود نود نمایش‌نامه نوشته است که تنها هجده نمایش‌نامه از آن بین باقی مانده و به دست ما رسیده است. بیشتر شهرت اوریپید به دوران پس از مرگش برمی‌گردد و در زمان حیاتش آن‌طور که باید محبوب نبود. این عدم محبوبیت دست‌کم چند دلیل روشن دارد، او ارزش‌های مرسوم را زیر سؤال می‌برد و برخوردی زمینی و واقع‌گرایانه با پدیده‌ها داشت.

اوریپید از شاعران و نمایشنامه‌نویسان یونان باستان

زنان فنیقی با داشتن شخصیت‌های گوناگونی چون ادیپوس، یوکاسته، آنتیگونه کرئن، تیرزیاس، پولونیکس، اتئوکلس و منوسئوس یکی از پرشخصیت‌ترین و پیچیده‌ترین نمایش‌نامه‌های اوریپید است.

نمایش‌نامه با تک‌گویی بلندی که تقریباً تمام اتفاق‌های آتی را لو می‌دهد از طرف یوکاسته شروع می‌شود: « ای مهر، تو که سوار بر گردونه‌ی زرین با مادیان‌های چابکت که به ما روشنایی می‌بخشند راه خود را از میان اختران آسمان می‌گشایی، تو بودی که در آن روز که کادموس کرانه‌ی فنیقیه را واگذاشت و بدین‌جا آمد آن پرتو شوم را بر تبای فرو فرستادی؛ کادموس همو که هارمونيا دختر آفرودیت را به زنی گرفت و از او پسری زاده شد به نام پولیدُروس و می‌گویند او خود پسری داشت لابداکوس نام که پدر لائیوس بود. اکنون مرا دختر منوسئوس می‌دانند؛ از سوی مادر، کرئن برادرم است، پدرم مرا يوکاسته نامید، و شویم لائیوس است. لائیوس، که دیرزمانی پس از زناشویی هنوز فرزندی نداشت، به لابه و زاری از درگاه فوبوس آپولو خواست که به این خاندان فرزندان پسری بخشد. اما آن ایزد گفت: "ای فرمانروای تبای و اسب‌های زبانزدش، برخلاف خواست خدایان در آن شیار تخمی نپراكن. زیرا اگر صاحب فرزندی گردی، همو که می‌پروری هلاکت می‌کند، و خاندانت از میان خون خواهد گذشت." اما لائیوس در میان شهوت و مستی فرزندی در دامان من گذاشت، و آن‌گاه که آن پسر زاده شد لائیوس به خطایی که در درگاه خدایان کرده بود پی برد، پس آن نوزاد را به چوپانی سپرد و به او گفت که قوزک‌هایش را با میخ‌های زرین بلند به هم بدوزد (برای همین یونانیان بعدها او را ادیپوس(پا ورم‌کرده) نامیدند) و او را بی‌پناه در کشتزار هِرا بر فراز کوه کیترون رها کند. سپس اسب‌آموزانِ پوليبوس آن کودک را یافتند و او را به سرای بانوشان بردند و به آن زن دادند. او کودکی را که من با درد و رنج زاده بودم بر سینه‌ی خویش فشرد واز شویش خواست بگذارد تا آن نوزاد را بپرورد»[1]. البته این بخش کوتاهی از تک‌گویی طولانی یوکاسته بود. او در ادامه تمام اتفاقات آتی را مطرح می‌کند. این شیوه خاص اوریپید بود و یکی از دلایل عدم محبوبیت‌اش.

این نمایش‌نامه در مجموعه‌ی کلاسیک‌های نشر بیدگل جای دارد که به ترتیب و در مجلدهای پاکیزه‌ای منتشر می‌شوند. ترجمه‌ی آقای شهبازی نیز روان و رساست. برای خواندن این نمایش‌نامه هیچ الزامی در کار نیست که حتماً در کار نمایش باشید. متن از چنان کششی برخوردار است که خواندنش به تنهایی بسیار لذت‌بخش خواهد بود.

زنان فنیقی

نویسنده: اوریپید (ائوریپیدس) ناشر: بیدگل قطع: شمیز،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 95,000 تومان

[1] - (ص ۱۱ و ۱۲)