«بعد از مرگ مامان باور داشتم که نوعی آزادسازی مهربانی در کار خواهد بود؛ او با شدت بیشتری به عنوان یک مدل (الگو) پابرجا میماند و من از ترس (حس بردگی و وابستگی) که سرمنشأ این همه فرومایگی حقارت بار است، رها میشوم (آیا از این پس همهچیز برایم بیتفاوت نیست؟ آیا بیتفاوتی نسبت به خود شرط نوعی مهربانی نیست؟). اما افسوس که برعکس این اتفاق میافتد؛ نهتنها هیچ چیز از خودخواهیها و وابستگیهای کوچکم را کنار نگذاشتهام، بلکه به اینکه خودم را مقدم بدارم و هر بار خودم را ترجیح دهم، ادامه میدهم. ناتوان از اینکه با عشق برای هر آفریدهی دیگری مایه بگذارم. این آنها هستند که برای من بیتفاوت(بیاهمیت)اند، حتی عزیزترینشان در میان آن ها. رنج میکشم و این حقیقتا دردناک است.«قساوت قلب». رخوت.»[1]
اگر هر واژهای عطر و طعم خاصی داشته باشد، بیشک واژهی فقدان یکی از تلخترین واژههای زندگی هر فرد است. همهی انسانها در زندگی حداقل یکبار تلخی فقدان را چشیدهاند و به نوعی با آن مواجه شدهاند. کودکی در پارک سر کوچه، دوستی پیدا میکند و بعد همان دوست، بدون خداحافظی به خانهشان میرود. یک معلم، ناگهان تصمیم میگیرد تا دیگر سر کلاس درس حاضر نشود. دوست زمان دبیرستانمان، برای تحصیل به کشوری در اروپا مهاجرت میکند و یا فردی که عاشقش بودیم برای سربازی مجبور است به شهرهای مرزی برود و کیلومترها از هم فاصله میگیریم. هر کس با شکل خاصی فقدان را تجربه میکند؛ اما به جرأت میتوان گفت سختترین نوع فقدان، مرگ عزیزان است.
مرگ، این حقیقت تلخ و غیرقابل انکار، ناگهان مثل یک طوفان سهمگین، نظم زندگی آدم را برهم میزند. کسی که تا دیروز و یا حتی تا ساعاتی پیش در این دنیا زندگی میکرد، ناگهان رخت از این جهان میبندد و به دنیای دیگری رهسپار میشود. مرگ آدمهای عزیز زندگی، دردناک است. بعد از مرگ آنها، زندگی ما برای همیشه تغییر میکند و عوض میشود. بعد از مرگ عزیزان، فقط آنها نیستند که وارد دنیای جدیدی میشوند. دنیای ما هم بعد از رفتن آنها رنگ و بوی تازهای میگیرد. دیگر کسی نیست تا باهم به پیادهروی برویم و یا غذاهای جدید رستورانها را امتحان کنیم. دیگر کسی نیست تا رازهای مگوی زندگیمان را با آنها بگوییم. بعد از رفتن آنها، گاهی سادهترین کارها هم سخت میشود. برای مثال خیلی سخت میتوان به سراغ آلبومهای عکس رفت و آنها را ورق زد.
نوع مواجهی هر فرد با مرگ عزیزانش، با دیگری فرق میکند؛ اما بیشتر افراد دچار اندوهی شدید میشوند. آنها احساس میکنند که در این رنج مدام، تنها ماندهاند و کسی تا به حال احساس آنان را تجربه نکردهاست. کتاب خاطرات سوگواری رولان بارت به همهی افراد سوگوار کمک میکند تا متوجه شوند که در این رنجها تنها نیستند و انسانهای زیادی در برهههای زمانی مختلف، درگیر این مشکلات شدهاند.
رولان بارت که بود؟
رولان بارت در 12 نوامبر سال 1915 در فرانسه متولد شد. او فیلسوف، نظریهپرداز، نویسنده و منتقد ادبی بود. بارت خودش بنیانگذار نقد نو بود و همچنین به نقد نشانهشناسی، ساختارگرایی و پساساختارگرایی، توجه ویژهای داشت. او از آثار بزرگانی چون فردینان دوسوسور، فریدریش نیچه، زیگموند فروید و... تاثیر گرفته است. جایگاه بارت در ادبیات و فلسفه، جایگاه ویژهای است و افرادی چون میشل فوکو، ژرار ژانت و سوزان سانتاک، وامدار او هستند. رولان بارت در 25 مارس 1980 از دنیا میرود و یاد و خاطراتش برای همیشه در قلب دوستدارانش زنده میماند.
او کتابهای زیادی نوشته است و از مهمترین آنها میتوان به لذت متن، سخن عاشق، مبانی نشانهشناسی، پیام عکس، اتاق روشن و خاطرات سوگواری اشاره کرد. محمدحسین واقف در سال 1393 کتاب خاطرات سوگواری را ترجمه کرد و این کتاب توسط نشر حرفه هنرمند به چاپ رسید.
در خاطرات سوگواری با چه چیزی روبهرو میشویم؟
رولان بارت در سال 1977 وقتی که 60 سال داشت، مادر بیمارش را از دست میدهد و حس تلخ فقدان گریبانگیر او میشود. او از شدت این غم و اندوه به نوشتن پناه میبرد. خاطرات سوگواری در ابتدا یادداشتهای پراکندهی بارت بود که برای تسکین خود در سوگ مادر، روی کاغذهای مختلف مینوشت. او تصمیم نداشت که این نوشتهها را در قالب کتاب منتشر کند؛ اما حدودا 20 سال بعد از مرگ بارت، در سال 2009، دوستان او این یادداشتها را به صورت کتاب چاپ کردند و در اختیار علاقهمندان قرار دادند.
احساسات و عواطف بارت در این کتاب کاملا عریان است. او حال و هوای آن روزهایش را خیلی صریح بیان میکند و به همین دلیل، احساس همزاد پنداری عمیقی بین خواننده و خالق کتاب، صورت میگیرد. بارت در محیط پیرامون خود و در طبیعت، به دنبال علایق مادرش میگردد و هر چیزی او را به یاد خاطرات روزهای شاد گذشتهاش میاندازد. او دقیقا روز بعد از مرگ مادر شروع به نوشتن کرد و این کار را تا مدتی طولانی ادامه داد. کلمهها بار دیگر به کمک بارت آمدند تا خودش را پیدا کند و بتواند سوگ مادر را بپذیرد.
سبک کلی کتاب خاطرات سوگواری
خاطرات سوگواری کتابی است که قطع کوچک و جیبی دارد؛ اما نمیتوان آن را در یک نشست خواند. در بعضی از صفحات کتاب، تنها یک جمله و یا یک کلمه نوشته شده است؛ ولی معنای عمیقی که پشت هر کلمه نهفته است، مخاطب را تا مدتهای طولانی درگیر خود میکند. تمام نوشتهها از رنج و غم بارت آکنده است و همین مسئله باعث میشود که با خواندن هر صفحه از این کتاب، برای مدتی به فکر فرو روید. او برای نوشتن احساسش به دنبال لفظ پردازی نیست و فقط به رهایی خودش از رنج، فکر میکند.
بالای هر یادداشت تاریخ دقیق زمان نگارش نوشته شده است. با یک نگاه کلی متوجه میشویم که ترتیب ثبت یادداشتها، منظم نیست. در بعضی از روزها، نویسنده این غم سنگین را تنهایی به دوش میکشید و حتی با نوشتن هم آرامش پیدا نمیکرده؛ اما در بعضی روزهای دیگر، احساسات و عواطفش را مفصلتر و در چند پاراگراف بیان کرده است. خالق کتاب خیلی خوب تصویرسازی میکند و تصویرهایی بینظیر ارائه میدهد. بشقابی پر از غذا، چهرهی مهتابی مادر در روزهای بیماری، قرصها و داروهای مختلف و... از جمله تصویرهایی هستند که به خوبی حسشان میکنیم و آنها را میبینیم.
« ۲۵ نوامبر ۱۹۷۷
نابههنگام
به چه چیزی نابههنگام میگویم: آن وضعیت افراطی که در آن، مامان، از ژرفای هُشیاریِ تضعیف شدهاش، در حالی که رنج خود را نادیده میگیرد، به من (که برای باد زدنش روی عسلیِ کنارش نشستهام) میگوید: «تو آنجا، آنطور که نشستهای راحت نیستی» و بس.»[۲]
نویسنده در یادداشتهای خود از تشبیهات نو و جدیدی استفاده میکند. این تشبیهات، در کمال هنرمندی به کار رفتهاند و به بیان مقصود نویسنده، کمک شایانی کردهاند. احساسات در نوشتهها و یادداشتهای بارت، سیر خطیای ثابت ندارد. کتاب، سرشار از احساسات متناقض است و مانند نمودارهای سینوسی حرکت میکند. او در یادداشتهای ابتدایی تنها به سراغ غم و رنج خودش میرود و تجربههای سوگش را با مخاطب به اشتراک میگذارد. کمکم شرایط کمی بهتر میشود و تقریبا به پذیرش میرسد. او بعد از آن به سراغ اندیشهها و ارزشهای مادرش میرود و تمام احوالات مادر و خاطراتشان را مرور میکند. این کتاب بخشهای مختلفی دارد. ابتدا مقدمهای از مترجم انگلیسی میخوانیم و بعد مقدمهای که توسط محمدحسین واقف نوشته شده را میبینیم. بعد از آن 4 قسمت اصلی وجود دارد که متن اصلی یادداشتها را شامل میشود و بازهی زمانی به صورت دقیق برای این نوشتهها مشخص شده است. در انتهای کتاب هم موخرهای از مترجم انگلیسی وجود دارد.
اگر تا به حال عزیزی را از دست دادهاید و درگیر احساسات ناخوشایند و رنج مداوم شدهاید، پیشنهاد میکنیم کتاب خاطرات سوگواری را مطالعه کنید تا متوجه شوید که در این مسیر تنها نیستید.
[1] - (ص130)
[۲] - (ص۷۸)