وقتی سیمون دوبووار در سال 1949 کتاب «جنس دوم» را منتشر کرد، به فکرش نمیرسید که با وجود همهی هیاهویی که به پا کرد، باز هم قرار نیست شرایط برای زنها آسان شود. پیشرفت علم، استفادهای بهینه از فناوری و به خدمت گرفتن تکنولوژی در جهت بالا بردن کیفیت زندگی، آدمها را به این باور رسانده است که اوضاع بهتر شده و قرار نیست آدمها به دو جنس تقسیم شوند و زنها جنس دوم بهحساب بیایند؛ اما اگر بر هر کدام از مصداقهای زندگی مدرن دقیق شویم، نتیجه چیزی دیگری میگوید. آدمها موقع طراحی آسمانخراشها، رستورانهای چرخان، خوردروهایی با آخرین فناوری روز و برنامهریزی و تعیین استراتژی برای خطوط حملونقل عمومی هرگز به زنها و مشکلاتشان فکر نمیکنند. شاید عجیب بهنظر برسد؛ اما زنها هنوز در ساخت دنیایی که نیمی از جمعیتش را تشکیل میدهند، در نظر گرفته نمیشوند و اگر اعتراض کنند و یا از مشکلاتشان بگویند، با این جواب مواجهه میشوند که شاید مشکل از خودتان است؟
کرولاین کریادو-پرز (Caroline Criado-Perez) روزنامهنگار، فعال مدنی و فمینیست بریتانیایی در کتاب زنان نامرئی از جزئیات دنیایی پرده برداشته که زندگی در آن هر روز برای زنها سختتر و محدودتر میشود. او دادههایی را افشا میکند که حتی برای زنها هم باورکردنی نیست؛ چطور ممکن است نیمی از جمعیت کرهی زمین باشند اما امکاناتی که برای آدمها در نظر گرفته شده، فقط مناسب مردان باشد و حتی در مواردی جان زنها را به خطر بیندازد؟ اغلب وقتها زنها مجبورند خودشان را با شرایط وفق دهند و اگر از پس این کار برنیایند، این دیگر مشکل خودشان است.
نویسندهی کتاب سراغ حوزههای مختلفی رفته و تعجبآور است که هر کدامشان بهنوعی برای زنها دردسرسازند. او این حوزهها را در چند فصل فهرست کرده است: زندگی روزمره، محلکار، طراحی، مراجعه به پزشک، زیست عمومی و وقتی اوضاع خراب میشود. اغلب مشکلات دامنگیر همه زنان میشود، بیآن که مهم باشد به چه طبقهای تعلق دارند یا کجا زندگی میکنند. فقط گاهی مشکلات برای زنهای فقیرتر یا زنهایی که در کشورهای جهان سوم زندگی میکنند، سنگینتر میشوند و میزان نادیده گرفته شدن مشکلاتشان از سوی مسئولین شدیدتر میشود.
یکی از موضوعات سؤالبرانگیزی که نویسنده مطرح میکند، تصوری است که همهمان از یک دانشمند و نابغه داریم. او از تعدادی افراد خواسته در ذهنشان یک نابغه را تصور کنند و بعد از آنها میپرسد آیا نابغهای که در ذهنشان تصور کردهاند، مرد است یا زن؟
«ما آنقدر نوابغ مؤنث را در تاریخ ثبت نکردهایم که به این سادگیها به ذهن ما نمیرسند. نتیجه اینکه وقتی استعداد لازمهی یک شغل محسوب میشود، منظور واقعی همان باور به برتری جنسی است. مطالعات متعددی نشان دادهاند که هر قدر بیشتر فرض شود که موفقیت در یک حوزه مستلزم هوش یا استعداد خالص است، زنان کمتری در حال مطالعه و کار در آن حوزه هستند. ما خیلی ساده زنان را بهطور طبیعی بااستعداد نمیدانیم. در حقیقت به نظر میرسد زنانگی را در نسبت معکوس با استعداد در نظر میگیریم.»[1]
در دنیای فناوری هم اوضاع به نفع زنان نیست و طراحان موقع طراحی محصولات مختلف ترجیح میدهند فقط به نیازهای مردان فکر کنند. شاید عجیب باشد که ابعاد و وزن گوشیهای هوشمند برای دست زنان نامناسباند؛ این در حالی است که زنان برای خرید چنین محصولاتی همان اندازه پول میدهند که مردان؛ اما در نهایت محصولی که دریافت میکنند به سلامتیشان آسیب میرساند:
«گوشیهای هوشمند هم مانند کیبوردهای معیاری که برای دستان مردانه طراحی شدهاند، میتوانند بر سلامت زنان تأثیر بگذارند. تحقیقات در این حوزه بهتازگی دارد انجام میشود، ولی نتیجهی تحقیقاتِ فعلاً موجود دربارهی تأثیر گوشی هوشمند بر سلامتی چندان مثبت نیست. همچنین فناوری تشخیص صدا به عنوان راهحلی برای آسیب فشار تکراری ناشی از کار با گوشیهای همراه پیشنهاد شده؛ اما این گزینه عملاً چندان کمکی به زنان نمیکند، چون نرمافزار تشخیص صدا اغلب سوگیری مستأصلکنندهای نسبت به مردان دارد. سال ۲۰۱۶ ریچل تتمن پژوهشگر زبانشناسی در دانشگاه واشنگتن دریافت که نرمافزار تشخیص گفتار گوگل، گفتار مردانه را ۷۰ درصد دقیقتر از گفتار زنانه تشخیص میدهد.»[2]
نویسنده در حوزهی طراحی سراغ موضوع مهم دیگری هم رفته و آن طراحی خودرو است. هر چند در بسیاری موارد دادههای موجود بسیار اندکاند؛ اما همان اندازه دادهای که وجود دارد هم ناامیدکننده است و نشان میدهد که با وجود خودروهایی که هر سال امکاناتشان حیرتانگیزتر میشود، همچنان در طراحیشان به زنها و نیازهایشان توجه نشده است.
«در اتحادیه اروپا خودروها باید پنج آزمون را از سر بگذرانند تا به بازار عرضه شوند: یک آزمون کمربند ایمنی، دو آزمون تصادم از جلو و دو آزمون تصادم از پشت. در هیچکدام از این آزمونها استفاده از عروسک مؤنث با اندازههای کالبدی درست الزامی نیست. در آزمون کمربند ایمنی، یکی از آزمونهای تصادف از جلو و هر دو آزمون تصادم از پشت تصریح شده که باید از عروسک «مذکر پنجاه درصدی» استفاده کرد؛ اما این عروسک فقط در صندلی شاگرد آزموده میشود، بنابراین دربارهی اینکه رانندهی مؤنث چطور آسیب میبیند، هیچ دادهای نداریم. و دوم اینکه این عروسک مؤنث نیست. فقط یک عروس مذکر کوچک شده است.»[3]
نویسنده میگوید تفاوت در تودهی ماهیچهای، تراکم استخوان و فاصلهی مهرهها بین دو جنس زن و مرد، ثابت میکند که زنها نصف مردها نیستند و ویژگیهای جسمی متفاوتی دارند؛ اما نادیده گرفتن زنان در اغلب موارد به ضرر کسی نیست. مدیران و تصمیمگیرندگان که در بیشتر موارد مرد هستند، در لحظهی برنامهریزی، طراحی، اجرا و آزمون محصولاتشان به آدمهایی فکر نمیکنند که هر چند مذکر نیستند؛ اما باید حق و حقوقی برابر با مردان داشته باشند.
بعضی از مواردی که نویسنده روی آنها دست میگذارد، برای اغلب آدمها به عادت تبدیل شده است. خیلیها به نادیده گرفتن زنها، نیازهایشان و آنچه برایشان مناسب و مطلوب است، عادت کردهاند. پس شاید بد نباشد با خواندن کتاب «زنان نامرئی» الگوهای ذهنیمان را عوض کنیم. بنابراین مخاطب این کتاب هم زنانیاند درگیر مشکلات و هم مردانی که فاصلهای اطمینانبخش با این مصائب دارند. شاید حتی برای مردان خواندن این دست کتابها ضروریتر باشد. دستکم سرک کشیدن به دنیای پرمحدودیت و تنشزایی که برای زنها ساخته شده، به مردها کمک میکند تا در حوزهی فعالیت خودشان به دنبال راههایی برای حل کردن مسائل زنها باشند. شاید وقتش رسیده که دنیایی بسازیم که برای همه مناسب باشد.
منابع: کریادو-پرز، کرولاین، زنان نامرئی، ترجمهی نرگس حسنلی، تهران، نشر برج، ۱۳۹9
[1]- (ص۱۱۳)
[2]- (ص ۱۷۷ و ۱۷۸)
[3]- (ص۲۰۴)