ورود به آوانگارد

سرباز دیوانه

مروری بر کتاب شوایک نوشته‌ی یاروسلاو هاشک

فاطمه آل آقا
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

«عمارت کمیسری را شبح نیروی بیگانه‌ای در اختیار گرفته بود که می‌کوشید معلوم کند مردم تا چه اندازه مشتاق جنگ هستند. گذشته از تک و توک آدمی که انکار نمی‌کردند فرزندان ملتی‌اند که می‌خواهند خون او را در مسلخ منافع بیگانه بریزند، مرکز پلیس در قرق درندگانی بود که قصد داشتند با بند و زنجیر و چوبه‌‌ی‌دار از ماده‌ها و تبصره‌های چم‌اندر‌چم قانون دفاع کنند. رفتارشان با قربانیان آمیخته به لطفی گزنده و نیش‌دار بود. پیش از گفتن هر کلمه، خوب آن‌ را سبک سنگین می‌کردند و تاثیرش را می‌سنجیدند. وقتی شوایک را پیش یکی از همین درندگان زرد و سیاه بردند، به همین لحن و بیان درآمد که:"بی‌نهایت متاثرم که شما بازم گذرتون این‌جا افتاد. خیال می‌کردیم که دیگه به راه راست هدایت شده باشین، اما اشتباه می‌کردیم."شوایک معصومانه سرش را تکان داد. مأمور با نگاه پرسوءظن و صدای خشن گفت:"اینقدر ریخت ابلهانه به خودت نگیر."اما فوری به حالت مرحمت‌آمیز قبلی برگشت و گفت:"بازداشت و نگهداری شما برای ما وظیفه‌ی دردآوریه. من عقیده دارم جرم شما زیادم سنگین نیست. چون بدون شک شما رو با عقل کمی که دارین، در واقع از راه به‌در کردن. بگین ببینم آقای شوایک، کی شما رو وادار می‌کنه که این کارای ابلهانه‌ رو بکنین؟"»[1]

مروری بر کتاب شوایک اثر هاشک

در بیشتر آثاری که به جنگ و جبهه‌های نبرد مربوط می‌شوند، خشونت زیادی نهفته است. در این کتاب‌ها، صحنه‌های دهشتناک زیادی وجود دارد. در این آثار، کشته‌های جنگ در همه جا دیده می‌شوند و صدای شلیک تفنگ‌ها لحظه‌ای قطع نمی‌شود. سربازان با وجود زخم و جراحت، در حال پیشروی به خاک دشمن هستند و تانک‌ها و توپ‌ها را برای حمله‌ها آماده می‌کنند. در فضای داستان، بوی باروت و خون می‌آید. خانه‌ها تخریب شده‌ است. ساختمان‌ها ریزش کرده و همه‌جا پر از خرده شیشه است. در مناطق مسکونی، مردان و زنان بسیاری در حال فرار هستند و افراد زیادی‌ هم به مهاجرت فکر می‌کنند. همه‌جا پر از مجروح‌های جنگی است و افرادی که خوش‌شانس‌تر بوده‌اند تختی در بیمارستان‌های صحرایی نصیبشان شده است. پدری در بین کشته‌ها به دنبال پسرش می‌گردد و مادری برای مرگ فرزندش اشک می‌ریزد و.... بسیاری از افراد به همین دلیل از خواندن آثار مربوط به جنگ، سر باز می‌زنند و ترجیح می‌دهند به سراغ کتاب‌هایی بروند که لطافت بیشتری داشته باشند؛ اما افراد زیادی هم هستند که دلبسته‌ی آثار جنگی هستند.

آن‌ها در قفسه‌های کتاب‌‌فروشی‌ها به دنبال تازه‌ترین آثار جنگ و مقاومت می‌روند و یا در کتاب‌خانه‌ها به دنبال کتاب‌هایی با این موضوع می‌گردند. در این بین، نویسنده‌هایی خلاق پیدا می‌شوند. آن‌ها کتاب‌هایی در حوزه‌ی جنگ نوشته‌اند؛ اما به جنگ و جبهه‌های نبرد نگاه جدیدی دارند. آن‌ها جنگ را از دریچه‌ای متفاوت نگاه می‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود که آثارشان به‌طورکلی با سایر آثار تفاوت داشته باشد. این نویسندگان فقط صحنه‌های خشونت‌آمیز را به مخاطبان نشان نمی‌دهند و در کتاب‌های خود به سراغ دغدغه‌های مهم‌تری می‌روند.

به سبب نو بودن نگاه این نویسندگان، استقبال از این کتاب‌ها عموما زیاد است و حتی افرادی که به آثار جنگی علاقه‌ای ندارند، از خواندن این نوع کتاب‌ها لذت می‌برند. کتاب شوایک اثر یاروسلاو هاشک، یکی از همین آثار است که تجربه‌ای جدید را برای خوانندگان خود به ارمغان می‌آورد.

یاروسلاو هاشک که بود؟

یاروسلاو هاشک در سال 1883 در پراگ چشم به جهان گشود. در ابتدا، خانواده‌ی هاشک در طبقه متوسط جامعه قرار داشتند؛ اما با مرگ پدر خانواده، اوضاع پیچیده شد و شرایط زندگی رو به سختی رفت. هاشک مجبور شد درس و مدرسه را رها کند و در بازار کار وارد شود. او مدتی در داروخانه مشغول به کار شد. بعد از آن به سراغ شغل کارمندی رفت و مدتی کارمند بانک بود. هاشک کمی بعد احساس کرد که در نویسندگی استعداد دارد و شروع به نوشتن شعر و داستان کرد و به حوزه‌ی روزنامه‌نگاری وارد شد. متون هاشک که بیشتر در قالب طنز نوشته می‌شدند، در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسیدند و طرفداران زیادی پیدا کرده بودند. هاشک، در حوزه‌ی سیاست فعالیت‌های زیادی داشت. او از جنبش‌های گوناگون و احزاب مختلف، در باز‌ه‌های زمانی متفاوت، حمایت کرده است. هاشک به سبب عقایدش، سال‌ها دور از میهن خود زندگی کرده است و  تجربه‌ی زندان، جنگیدن با دشمن و حضور در جبهه‌ها را داشته است. هاشک با نگاهی بر تجربیات خود در زمان جنگ، کتاب شوایک را می‌نویسد.

یاروسلاو هاشک در سال ۱۹۲۱

این کتاب در سال 1921 در قالب جزوه منتشر شد. ناشران به علت سابقه‌ی سیاسی هاشک از چاپ کتاب او سر باز می‌زنند؛ اما در نهایت با چاپ شوایک موافقت می‌کنند. کتاب چهار بخش اصلی دارد. بخش اول در پشت جبهه نام دارد. در بخش دوم به میدان رزم می‌رویم و بخش در جبهه را می‌خوانیم. بخش سوم کتک‌کاری پرافتخار است و بخش چهارم به دنباله‌ی کتک‌کاری پرافتخار مربوط می‌شود. هاشک حجم زیادی از کتاب خود را نوشته بود و تصمیم داشت تا آن را به سرانجام برساند؛اما در سوم ژانویه‌‌ی سال 1923 به علت بیماری ذات‌الریه فوت می‌کند و بخش چهارم کتاب، برای همیشه نیمه‌کاره می‌ماند. البته این موضوع چیزی از جذابیت‌های کتاب کم نکرده است. کتاب شوایک جزو یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های زمان خود به شمار می‌رود. این کتاب به 50 زبان مختلف ترجمه شده‌ است. شوایک اثری ارزشمند است و در زمره‌ی آثار بزرگ ادبیات کلاسیک جهان قرار دارد.

ترجمه‌‌های فارسی کتاب

خوشبختانه شوایک به فارسی هم ترجمه شده است. حسن قائمیان قبل از انقلاب اسلامی در سال 1331، بخشی از این کتاب را با عنوان مصدر سرکار ستوان ترجمه کرد. بعد از آن در سال 1358، ایرج پزشک‌زاد به سراغ قسمت اول این کتاب رفت و آن را تحت عنوان شوایک: سرگذشت سرباز پاک‌دل منتشر کرد. این کتاب کوچک را نشر زمان چاپ کرده است. شوایک سرباز خوب هم ترجمه‌ای دیگر است که توسط منوچهر محجوبی منتشر شده است. آخرین و کامل‌ترین ترجمه‌ای که از کتاب شوایک وجود دارد، به همت کمال ظاهری صورت گرفته است. کمال ظاهری، مترجم خوش‌نام و حرفه‌ای، در نهایت دقت و امانت‌داری کتاب شوایک را به صورت کامل ترجمه می‌کند. این ترجمه‌ی تقریبا 900 صفحه‌ای، در سال 1384 توسط نشر چشمه به چاپ می‌رسد و مورد استقبال مخاطبان قرار می‌گیرد.

شوایک | نشر چشمه

نویسنده: یاروسلاو هاشک ناشر: چشمه قطع: گالینگور,رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: 450,000 تومان

اثرگذاری شوایک بر سایر افراد

کتاب شوایک، اثر هاشک بر روی بسیاری از افراد تاثیر گذاشته است. آثار زیادی هم در حوزه‌ی ادبیات و هم در حوزه‌ی تئاتر و سینما از روی این اثر الهام گرفته‌اند. برتولت برشت یکی از افرادی است که به شدت تحت تاثیر شوایک بوده است و یک نمایشنامه به نام شوایک در جنگ جهانی دوم نوشته است. در سال 1995 یک فیلم انیمیشن به نام سرباز خوب شوایک به کارگردانی ترنکا ساخته شد و مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. بر اساس این کتاب همچنین سریالی ساخته شد و توانست نظر مخاطبان را به خود جذب کند. در ایران هم نمایشی با نام شوایک، سرباز ساده دل در تالار وحدت تهران بر روی صحنه رفت. نویسنده و کارگردان این کار، حمیدرضا نعیمی بود و فرهاد آییش، امیرحسین رستمی، حامد کمیلی، بهناز نازی و... از جمله بازیگران این تئاتر بودند.

در این کتاب چه خبر است؟

هاشک در کتاب شوایک ما را به کشور چک و زمان جنگ جهانی اول می‌برد. شوایک شخصیت اصلی کتاب است. او مردی ابله و خل‌وضع است و به سبب مشکلات ذهنی و روحی، از رفتن به خدمت سربازی معاف می‌شود. شوایک سگ‌های ولگرد را جمع‌آوری می‌کند و آن‌ها را به عنوان سگ‌های اصیل و قیمتی به دیگران می‌فروشد. او مدام در حال خوش‌گذرانی و تفریح است و در می‌خانه‌ها رفت‌وآمد دارد. او یک زندگی معمولی دارد تا اینکه خبر ترور ولیعهد اتریش در تمام کشور پخش می‌شود.

بعد از این اتفاق، جو جامعه به شدت نظامی می‌شود و مأموران به دنبال دستگیر کردن افراد مشکوک می‌افتند. شوایک در جریان این اتفاق در یک می‌خانه دستگیر می‌شود و به علت مشکلات ذهنی برای مدتی به تیمارستان فرستاده می‌شود. او را در تیمارستان بستری می‌کنند و بعد از بهبودی، مرخص می‌شود. بعد از مدتی جنگ شروع می‌شود و به علت کمبود نیروی نظامی، همه باید به جنگ بروند. با نظر صاحبان قدرت، تصمیم بر این می‌شود که شوایک، گماشته‌ی مخصوص یک کشیش نظامی‌ شود. این کشیش علاوه بر دائم‌الخمری، اهل قمار هم هست و شوایک را در یک بازی به ستوان لوکاش می‌بازد.

«پس از این گفت‌وگو شوایک کوکتلی درست کرد، و کار به آن‌جا ختم شد که قاضی عسکر آخر شب،  پس از آن‌که شوایک به هر زحمتی بود او را روی تخت‌خواب گذاشت، زارزار به گریه افتاد و هق‌هق زنان گفت:"فروختمت رفیق، با بی‌آبرویی فروختمت. نفرینم کن، بزنم، چیزی نمی‌گم. انداختمت تو کنام شیر. نمی‌تونم به چشمات نیگا کنم. موهامو بکن، گازم بگیر، عیب نداره، حقم بیشتر از این نیست. می‌دونی من چی‌ام؟" و صورت گریانش را توی بالش فرو کرد و آهسته گفت:"یه رذل بی‌غیرت." و به خواب رفت. روز بعد قاضی عسکر خیلی زود از خانه بیرون رفت تا چشمش به چشم شوایک نیفتد، و وقتی آخر شب با یک سرباز خپل به خانه آمد، باز هم چشمش را از شوایک می‌دزدید.»[2]

شوایک نزد ستوان لوکاش می‌رود تا ادامه‌ی خدمتش را در کنار او باشد. قرار است شوایک به همراه ستوان به جبهه‌های جنگ بروند؛ اما اتفاقاتی جذاب و جالب می‌افتد که باعث می‌شود مسیر زندگی او برای همیشه تغییر کند. شوایک در یک فضای رسمی و نظامی، رفتارهایی ساده و به‌ دور از تکلف دارد و این مسئله باعث شده تا کتاب شیرینی خاصی پیدا کند و در بسیاری از مواقع باعث خنده‌ی مخاطبان شود.

همه چیز در مورد کتاب شوایک

کتاب شوایک، کتابی ضد جنگ است که در قالب طنز نوشته شده است. این نکته باعث شده تا این کتاب از سایر کتاب‌های دیگر متمایز شود. هاشک داستانی را روایت می‌کند که در محیطی جنگی و نظامی اتفاق می‌افتد و با این حال، طنزی ملایم و شیرین در تمام کتاب جریان دارد و باعث می‌شود که مخاطب از خواندن کتاب خسته نشود و مشتاقانه آن را تا انتها دنبال کند. هاشک در واقع تمام عقاید و نظریات خود را به شکل طنز نوشته است تا کم‌تر مورد بازخواست و سانسور قرار بگیرد. او اوضاع جامعه‌ و انتقاد‌های خود به این ساختار را با طنزی تلخ به تصویر می‌کشد و باعث می‌شود تا مخاطبان هنگام خواندن کتاب، به فکر فرو بروند.

حکومت‌های امپراطوری و سلطنتی، زیاده‌خواهی حاکمان، مسائل مربوط به جنگ، شرایط خاص نظامی و سیاسی و... در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. هاشک در این کتاب به صورت کنایه‌آمیز حرف زده است و برای بیان مقصود خود، مدام از طعنه استفاده می‌کند. در این کتاب شعاری داده نمی‌شود بلکه نوع برخورد‌ها و مواجهه‌ی افراد، به‌خصوص شوایک با اتفاقات مختلف، باعث اثرگذاری کتاب بر روی خوانندگان می‌شود.

کتاب از دید سوم‌شخص روایت می‌شود. استفاده از زاویه‌دید دانای‌کل باعث شده تا خوانندگان تنش و تعلیق بیشتری در دل داستان مشاهده کنند. شخصیت پردازی این کتاب بسیار دقیق است. هاشک روی تک‌تک شخصیت‌ها به طور کامل فکر کرده است. او با بسیاری از این شخصیت‌ها در دوره‌ی زندان و نبرد در جبهه‌های جنگ، برخورد داشته است و این شخصیت‌های قابل باور ثمره‌ی تجربه‌های زیسته‌ی او در زمان جوانی است.

خالق کتاب بیشتر شخصیت‌های کتاب را به صورت نمادین به‌کار برده است. برای مثال، شخصیت یوزف شوایک در این کتاب، فردی ابله نشان‌ داده شده‌ است. او مردی حراف است؛ اما در میان صحبت‌های خود نکته‌هایی را بیان می‌کند که برای همه تازگی دارد. او تیز‌هوشی‌های ذاتی زیادی دارد و شاید بتوان گفت ابله نشان دادن خودش، از این هوش زیاد ناشی شده است. شوایک، نماد مردم چک است که چگونه به یک‌باره با جنگ روبه‌رو شده‌اند و چگونه توانسته‌اند با آن مقابله کنند. تاریخ و ادبیات در کتاب شوایک با یک‌دیگر ممزوج شده‌اند و مخاطبان نمی‌توانند تنها به یکی از این‌ دو توجه کنند. این کتاب در واقع مبارزه‌ی فرهنگی هاشک با ظلم، ستم، بی‌عدالتی‌ها و... است.

کتاب سرشار از دیالوگ است و این دیالوگ‌ها هستند که باعث پیش‌برد داستان می‌شوند. ریتم کتاب به سبب وجود این دیالوگ‌ها نسبتا تند است. لحن شخصیت ها در بیشتر اوقات، ساده و خودمانی است و در بعضی از اوقات کلمات عامیانه و هجو هم در بین جملات دیده می‌شود. داستان این اثر ارزنده، پویا است و در طول رمان، پشت سر هم با اتفاقات و جریانات مختلف روبه‌رو می‌شویم. اگر به آثار کلاسیک جهان علاقه‌مند هستید یا دلتان می‌خواهد با دیدی متفاوت به سراغ جنگ بروید و یا حتی دلتان می‌خواهد داستانی جذاب را بخوانید، در اولین فرصت برای خریدن کتاب شوایک اقدام کنید و از خواندن یک داستان خوب، شیرین و خوش‌خوان، لذت ببرید.


[1] (ص 82 و 83)

[2] (ص 213)