کتاب داستان دو شهر اثر چارلز دیکنز یکی از محبوبترین رمانهای جهان است که در این یادداشت دربارهی آن صحبت خواهیم کرد.
دیکنز نویسندهی شهیر انگلیسیزبان کتابهای معروف بسیاری دارد؛ اما در این بین داستان دو شهر از محبوبیت بسیاری در ادبیات داستانی جهان برخوردار است. این رمان با فروش بیش از دویست میلیون نسخه در جهان، پرفروشترین رمان انگلیسی زبان دنیاست.
منظور از دو شهر در عنوان کتاب، دو شهر لندن و پاریس است. گونهی رمان تاریخی است و ماجراهای قبل و در طول انقلاب فرانسه را روایت میکند. سال انتشار کتاب به صورت کامل ۱۸۵۹ میلادی است و تا قبل از آن به صورت پاورقی در مجلهی سرتاسر سال منتشر میشدهاست. داستان دو شهر در سه بخش نوشته شده است. عمر دوباره، رشتهی زرین و مسیر طوفان عناوین سه بخشی هستند که داستان دو شهر را تشکیل میدهند.
منبع الهام این کتاب برای دیکنز، نمایشنامهای است که ویلکی کالینز ،دوست او، سالها پیش نوشته و چارلز نیز در آن بازی کرده بود. همچنین انقلابهایی که در تاریخ رخ دادهاند، بسترهای مناسبی برای ایدهسازی و آفرینش آثار کلاسیکی از جمله داستان دو شهر بودهاند.
چارلز دیکنز در این رمان نیز مانند بسیاری دیگر از آثارش سرکوب و ظلمی که در جامعه جریان دارد را با زبان ادبیات داستانی بازگو میکند. توصیفات دقیق، بیان جزئیات و تصویرسازیهای بیبدیل در داستان دو شهر مخاطب را به گذشتهای دور میبرد: قرن هجدهم اروپا.
«بهترین روزگار و بدترین ایام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بیباوری بود. موسم نور و ایام ظلمت بود. بهار امید بود و زمستان ناامیدی. همه چیز در پیشروی گسترده بود و چیزی در پیشروی نبود، همه به سوی بهشت میشتافتیم و همه در جهت عکس ره میسپردیم _ الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبیه بود که بعضی مقامات جنجالی آن، اصرار داشتند در اینکه مردم باید این وضع را، خوب یا بد، در سلسلهی مراتب قیاسات، فقط با درجهی عالی بپذیرند.
پادشاهی درشت آرواره و ملکهای زشتروی بر اریکهی سلطنت انگلستان تکیه داشتند: پادشاهی درشتآرواره و ملکهای زیباروی بر اورنگ شاهی فرانسه نشسته بودند و در هر دو کشور، در نظر امنای قوم از روز روشنتر بود که این وضع جاودانه است. سال 1775 پس از میلاد بود.»[1]
دیکنز داستان دو شهر را زمانی نوشت که زندگی شخصی و کاریاش در حال تغییرات گسترده بود؛ او از همسرش جدا شده بود و ناشر آثارش را تغییر داده بود. تأثیرات این تغییرات در داستان دو شهر نمایان است. شخصیتهای رمان دگرگونیهایی را تجربه میکنند که دیکنز برای سرنوشت آنها تعیین کرده است.
داستان دو شهر در سالهای پایانی عمر چارلز دیکنز نوشته شده است و اینکه گفته میشود فضای تاریک و فسردهی رمان ناشی از افسردگیای است که چارلز در سالهای پایانی عمرش تجربه میکرده است، اشتباه است.
«اول آن که آدم هیچ وقت پابهپای گذشت عمر به افسردگی نمیگراید، برعکس بسیاری از عشاق جوان و افسرده را میتوان یافت که چهل سال بعد دلزنده و شادمانند. ثانیاً دیکنز حتی از لحاظ جسمی هم هیچ وقت پیر نشد. آن خستگی و ملالتی هم که در او ظاهر شد در عنفوان شباب بود و علت آن هم نه گذشت عمر، بلکه کار زیاد و طبعآزمایی در زمینههای متعدد بود.»[2]
داستان دو شهر ترکیبی است از غم و تاریکی و شور و شوق و اتفاقاً شور و شوقی از سر جوانی، نه پیری.
پس چرا داستان دو شهر را زادهی سالهای پایانی عمر دیکنز میدانیم؟ وابستگی دیکنز به یکی از نویسندگان دوران ویکتوریایی به نام تامس کارلایل سبب شد تا به درک درستی از وضعیت فرانسه آن دوران برسد.
«این حقیقت که جهل و بیخبریش از فرانسه همگام با درک و دریافت شگفتی است که از حقیقت وضع آن دارد، و همین جاست که نبوغش به روشنی جلوه میکند- یعنی چیزی را که نمیشناسد میتواند بفهمد و درک کند. دیکنز در این رهگذر از کارلایل الهام میگیرد. شک نیست که تامس کارلایل انقلاب فرانسه را که نیرویش در پشت سر رفرمهای انگلیس بود از نو برای انگلیسیها کشف کرد. این هم یکی از شوخیهای جالب است که انقلاب فرانسه را باید کسی برای انگلیسیها کشف کند که خود در واقع امر بدان معتقد نبود. با این همه بیشتر منتقدان و صاحبنظران معتبر در این باره اتفاق نظر دارند که مطالبی که کارلایل دربارهی این تحول بزرگ نگاشته بسیار عمیق و دقیق است. کارلایل دربارهی انقلاب مطالعهی فراوان داشت، دیکنز در این زمینه جز مطالعهی نوشتههای کارلایل مطالعهای نداشت.»[3]
با این وجود تصویری که در نهایت چارلز دیکنز از انقلاب فرانسه ارائه میدهد بسیار بهتر و درستتر از تصویر ارائه شده توسط کارلایل است. «دیکنز در این کتاب مفاهیم شورش و طبیعت آدمی را به نحو دقیق و مقنعی باز مینماید. کارلایل داستان را به صورت یک تراژدی صرف در میآورد، ولی دیکنز در داستانی که باز میگوید انقلاب را به شکل یک تراژدی ارائه نمیدهد، چون میداند که طغیان یا خروج را بهندرت میتوان تراژدی خواند؛ شورش در حقیقت امر اجتناب از تراژدی است_ تراژدی حقیقتی گنگ و خاموش است. مردم با فریادهای موحش با یکدیگر میستیزند، زیرا با روح پهلوانی و احساس اخوت غیرقابل تعویض با هم درگیر میشوند. اما درختان در سکون و سکوت مطلق با هم به ستیز بر میخیزند، چون نزاعشان همه بیرحمی است و امانی در کار نیست. در این کتاب، به عنوان یک تاریخ گیوتین مصیبت نیست، بلکه راهحل مصیبت است. گناه سیدنی کارتن گناه عادت است، نه انقلاب. افسردگی او زائیده لندن است نه پاریس. او هیچگاه مانند وقتی که سرش از تن جدا میشود شاد و سعادتمند نیست.»[4]
و همهی آن چه گفته شد، نشان از قدرت قلم چارلز دیکنز در خلق شاهکارهایی همچون داستان دو شهر دارد.
خلاصهیکتاب
پدر لوسی مانت زنده است؛ برخلاف آنچه که او در هفده سال زندگیاش گمان میکرد. او حالا باید به دنبال پدرش برود. خبر زنده بودن الکساندر مانت را جارویس لری، کارمند بانک تلسون، به لوسی داده است. الکساندر هجده سال در زندان باستیل اسیر بوده است. او یک زندانی سیاسی بوده و حالا در اتاقی زیر شیروانی، در وضعیتی اسفبار زندگی میکند. این اتفاقات در سال 1775 رخ میدهد و بخش اول کتاب یعنی عمر دوباره با این ماجرا آغاز میشود.
الکساندر وقتی دخترش لوسی را میبیند او را نمیشناسد. پدر و دختر بعد از یافتن یکدیگر تصمیم میگیرند به انگلستان سفر کنند. آنها در این سفر چارلز دارنی را ملاقات میکنند. چارلز نیز زندانی سیاسیای است که به کمک وکیلش سیدنی کارتن، الکساندر مانت و دخترش لوسی از زندان آزاد میشود.
چارلز دارنی و سیدنی کارتن هر دو به لوسی مانت علاقهمند میشوند؛ برای اینکه بدانیم لوسی با کدامیک از آنها همراه میشود داستان دو شهر را دنبال میکنیم.
بخش دوم رشتهی زرین نام دارد و آغازش داستان مخمصهای است که چارلز دارنی در آن گرفتار میشود. رهایی یا در بند ماندن؟ در کتاب خواهیم خواند که سرنوشت چارلز در دادگاه چه میشود و دوستان او با چه استدلالی سعی در متقاعد کردن قاضی پرونده دارند.
در فصلهای پایانی بخش دوم، فرانسه در گیرودار اتفاقاتی است که خبر از دگرگونی میدهند. صدای انقلاب کبیر به گوش میرسد. فرانسه عرصه را بر اشرافیان تنگ کرده است. خیابانها ناآرام و مردم در خروش و فریادند. حالا نوبت فقیران و فرودستان است که صدایشان را بالا ببرند و عدالت و آزادی را فرابخوانند. داستان دو شهر همراه انقلاب مردمان فرانسه میشود.
و اما در بخش سوم که مسیر طوفان نام دارد، لوسی به همراه پدرش به پاریس سفر میکند. دارنی به کمک آنها نیاز دارد. بعد از گذشت یک سال و سه ماه دارنی محاکمه میشود. دکتر مانت در راه آزادی او تلاش میکند و موفق هم میشود، اما این پایان ماجرا نیست...
در این کتاب، چارلز دیکنز مخاطب را همراه فرازونشیبهای روایت داستانی خود میکند و پایانبندی میخکوبکنندهای را ارائه میدهد. همراهی شخصیتهایی که در مسیر طوفانی، ماجراها از سر میگذرانند، تجربهی خواندن یک شاهکار ادبی را به مخاطبان ادبیات داستانی انگلستان تقدیم میکند.
اقتباس سینمایی
سال 1911 میلادی، زمانی که فیلمها صامت بودند، اولین اقتباس سینمایی از رمان داستان دو شهر چارلز دیکنز صورت گرفت. ویلیام جی هامفری کارگردان این اثر بود. فرانک لوید نیز پنج سال بعد فیلم صامت دیگری را بر اساس داستان دو شهر روی پرده سینما برد. در سال 1935 میلادی نیز فیلم دیگری ساخته شد. کارگردان این اثر جک کانوی و یکی از بازیگران آن رونالد کولمن بود. سالها بعد و در دههی پنجاه میلادی نیز سریالی از روی داستان دو شهر ساخته شد و این رمان بیش از پیش به جهان معرفی شد.
دربارهی نویسنده
چارلز دیکنز با نام کامل چارلز جان هافم دیکنز نویسندهی نامدار ادبیات انگلستان است. چارلز متولد هفتم فوریه 1812 در شهر پورتسموث است.
از دیگر آثار معروف او میتوان به آرزوهای بزرگ، دیوید کاپرفیلد، نیکلاس نیکلبی، الیورتوئیست و سرود کریسمس اشاره کرد.
برای آشنایی بیشتر با چارلز دیکنز میتوانید به یادداشت پروندهی او با نام «درد، دانهی رویش شاهکار ادبی» مراجعه کنید.
دربارهی مترجم
ابراهیم یونسی یکی از مترجمان داستان دو شهر به زبان فارسی است. او متولد خرداد 1305 در بانهی استان کردستان است. یونسی در دولت مهدی بازرگان، اولین استاندار کردستان بود.
وی آثار بسیاری را از زبانهای انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. از جملهی این آثار میتوان به داستان دو شهر و آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز، اسپارتاکوس هوارد فاست، دست تکیدهی توماس هاردی و میراث ماکسیم گورکی اشاره کرد.
سایر ترجمهها
نوشین ابراهیمی، سید جلیل شاهری لنگرودی، پروین ادیب و مهرداد نبیلی از دیگر مترجمان داستان دو شهر هستند.
[1] دیکنز، چارلز، داستان دو شهر، ترجمهی ابراهیم یونسی، تهران، موسسهی انتشارات نگاه، 1388، 25
[2] همان، 19
[3] همان، 19.
[4] همان، 22.