افراد مختلف به دلایل مختلفی کتاب میخوانند. هر کسی، در هر لحظهای و در هر بخشی از زندگی خود، با توجه به جایگاهی که دارد، نوع خاصی از کتابها را انتخاب میکنند تا به او مطلبی را بیاموزد، علمی را توضیح دهد، داستانی را روایت کند و یا فقط او را سرگرم کند؛ اما فراتر از بودن ، روایتی است فراتر از سن و جنسیت و مکان و زمان و شرایط زندگی و...
کتاب فراتر از بودن، زندگی را روایت میکند و برای هر مفهومی که شاید به سختی قابل توصیف باشد، تعریفی ارائه میدهد که هر خوانندهای آن را میداند اما نمیداند. میداند چون مفاهیمی مانند غم، شادی، زیبایی، امید، مرگ، زندگی و عشق برای هر انسانی قابل درک است و نمیداند چون تمامی این مفاهیم انتزاعی هستند و هر کسی برداشت درونی خویش را از آن دارد؛ اما کریستین بوبن این معانی را در قالبی مینویسد که هرکسی قادر به لمس آن باشد.
فراتر از بودن درمورد عشق به زنی است که در چهل و چهار سالگی میمیرد.
زن آن طور که توصیف میشود، مفهوم شادی و غم و زندگی و مرگ را در خود زنده میکند.
اما آنچه به خود زن معنا میدهد چیست؟
مهمترین ویژگی فراتر از بودن این است که مقرر شده تا داستان عشق راوی ناشناس به زنی ناشناس باشد؛ اما مخاطب با مطالعه آن متوجه میشود که داستان درمورد خود اوست. درمورد زندگی و مرگ. درمورد شادی و غم و درمورد عشق.
عشق به مفهوم چیزی فراتر از یک سخن توصیف میشود.
عشقی فراتر از یک زن یا یک مرد. عشق به مفهوم آنچه باعث روشنی میشود. آنچه راهی را به انسان نشان میدهد. آنچه دلیلی میشود، برای زندگی. آنچه که مرگ و زندگی و خنده و گریه را معنا میدهد و آنچه هر کسی را به خودش میرساند.
عشق، از دیدگاه نویسنده، در مفهوم حقیقی خود پس از مرگ معشوق از بین نمیرود و حتی عاشق را از زندگی سیر نمیکند. بلکه باعث عشقی شدیدتر به زندگی میشود.
نویسنده از توصیفات زمانی و مکانی و ظاهری و درونی بهره میگیرد تا توضیح دهد که زن، بزرگترین و بهترین اتفاقی است که در زندگیاش افتاده است. در این توصیفات هرگز اغراقی وجود ندارد. دروغی گفته نمیشود و ذرهای زیادهروی اتفاق نمیافتد.
همگی توصیفات دقیقی هستند که حتی گاه و بیگاه شامل ویژگیهایی بد و منفی نیز میشوند، اما آنچه وجه تمایز این عاشقانه با عاشقانههای دیگر است، آن است که در عین اجتناب از اغراق و خوشبینی بیش از اندازه در روایت و توصیف، تنها، نحوه نگرشی همراه با عشق را معرفی میکند که تمام نیاز مخاطب را به شنیدن توضیحات اضافه و بیان خوبیها و خوشیهای افراطی مطلقا از بین میبرد.
از ویژگیهای دیگر این کتاب، توصیفات دقیق و تاثیرگذار آن است که باعث ملموس شدن روایت میشود. نام بردن از مکانها و تاریخهای دقیق، توضیح خرده داستانهایی که در معنای کلی تاثیری ندارند، اما اثرگذاری روایت را چند برابر میکنند و توضیح حالات افراد به طور کامل، باعث میشود که مخاطب همه چیز را در حینخواندن، ببیند و بشنود و احساس کند.
روایت فراتر از بودن پس از مرگ زن آغاز میشود و حدود یک سال بعد به پایان میرسد و چند ماه را روایت میکند و البته به مخاطب نشان میدهد که این یک سال درواقع نمایندهای از تمام سالهای زندگی راوی است، هم در حین زندگی زن و هم پس از مرگ او. ۱۶ سالی که همراه زن بود و پس از مرگ او نیز تا آخر عمرش.
مخاطب در این چند فصل، با بزرگ شدن فرزندان زن قبل و بعد از مرگش، روزها و شبهایش، خانهاش، گلدانهایش، خندیدنش، اشکهایش، تکتک حرفهایش، مسیری که هر روز از آن میگذشته، بخشهای مختلف زندگی او و نحوه تفکرش آشنا میشود و این توصیفات برای توضیح مفاهیمی مانند غم، شادی، مرگ، زندگی، خلاء، زنانگی، امید، کودکی، ازدواج، آرزو و عشق صورت میگیرد، نه برای شناساندن زن.
ویژگی دیگر فراتر از بودن، این است که هر مخاطبی در حین خواندن آن میتواند خود را به جای شخصیتها بگذارد. کودک باشد، عاشق باشد، زن باشد، در کنارههای جنگل قدم بزند، در خیابان بخندد، در رودخانه شنا کند و پنجرههای خانه را بگشاید.
مذهب و دین نیز در فراتر از بودن به چشم میخورند و همچون تمامی مفاهیم دیگر، در کنار عشق مطرح میشوند و توامان رشد میکنند و فلسفه نیز عمیقا آن دو را همراهی میکند؛ اما نه مذهب و فلسفه دشواری که غیر قابل فهماند، بلکه با زبانی ساده و گویا مفهومی عمیق و به دور از افراط و تفریط از دین و فلسفه در ذهن مخاطب نشانده میشود.
در نهایت زندگی و زندگی با عشق آن چیزی است که در فراتر از بودن درک و حس میشود.
کریستین بوبن، نویسنده فرانسوی است که پس از تحصیل در رشته فلسفه به نویسندگی روی آورد. آثار او ترکیبی از افکار و جهان بینی او و درون مایههایی درمورد فلسفه و تنهایی و کودکی و عشق و مرگ و زندگی هستند. اهمیت آثار بوبن پیش از روایت، لحن و شیوه روایت اوست و اگرچه سرشار از احساسات مینویسد، اما اندیشه اصلی اوست که عشق و زندگی و عشق به زندگی است.