خوشا خوشبختان یک رمان فرانسوی از یاسمینا رضا است که در سال ۲۰۱۳ میلادی به چاپ رسیده است. این کتاب بیستویک فصل و هجده راوی دارد و شامل داستانهای کوتاه است؛ داستانهایی که نقش روابط انسانی در آنها پررنگ است. مفاهیمی چون عشق و عاطفه، شیرینی و تلخی یک رابطه، معنای زندگی و خوشبختی، تنهایی، خیانت، امید به بهبود روابط، مهر و دوستی، پذیرش و ... در قصههای این کتاب دیده میشود.
شخصیتهای هر داستان چالشهای مختلفی را در روابط خود تجربه میکنند. آنها در خلال تنشهای عاطفی تلاش میکنند روابط خود را حفظ کنند، درد و رنج توأم با آن را تجربه کنند و بپذیرند که در کنار دردها، خوشیهایی نیز برای ادامهی زندگی و روابط وجود دارد؛ چیزی شبیه به همان حکایت معروف گل و خار در کنار یکدیگر.
هر فصل از کتاب به نام شخصیتی است که راوی آن است: روبرو توسکانو و ماجرایش در فروشگاه، مارگریت بلو و افکارش دربارهی نقش همدم در زندگی، ادویل توسکانو و داستان یک شب از زندگیاش در کنار همسر و فرزندان، ونسان زاوادا و همراهی با مادر بیمارش در کلینیک پزشکی و ... .
تمامی داستانهای کتاب از زاویهی دید اول شخص مفرد نوشته شدهاند و راوی، شخصیت اصلی داستان است. داستانها با وجود اینکه بسیار کوتاهاند، مثل یک نمایشنامه به کمک مونولوگ و دیالوگها روایت را سالم و جذاب پیش میبرند.
داستانها ساده و روان هستند و کتاب هیچگونه پیچیدگی معنایی و مضمونی ندارد، بلکه تنها روابط عادی انسانها را روایت میکنند؛ رابطهی دو زوج، رابطهی والد ـ فرزندی، رابطهی خویشاوندی و ... . همین روایتهای ساده از زندگی عادی انسانها اما با قلم توانای یاسمینا رضا تبدیل به داستانهایی جذاب و خواندنی شدهاند؛ داستانهایی که کشش کافی برای ادامه دادن کتاب تا پایان را برای مخاطبان ایجاد میکند. هر فصل داستان مستقلی دارد، اما تکرار اسامی شخصیتها در داستانهای متفاوت و یافتن رگههای ارتباطی بین آنها خواندن کتاب را با لذت بسیاری همراه میکند.
همهی ما ممکن است در روابط روزمرهی خود آنچه را شخصیتهای خوشا خوشبختان از سر میگذرانند، تجربه کنیم؛ اما وقتی یک نویسندهی ماهر این تجربیات را با جزئیات کامل و از زوایای گوناگون در داستانش پیاده میکند، میتواند به نظرگاه خواننده عمق و بُعد و وسعت بدهد. گویا ما نیز یکی از آنهاییم یا آنها شبیه ما هستند. پس از خواندن خوشا خوشبختان میتوانیم مشاهدهگر بهتری برای روابط خود و دیگران باشیم.
زهرا خانلو، مترجم کتاب، مینویسد: «خوشبخت بودن چیست؟ حالتی از رضایت درونی یا موقعیت خاص بیرونی؟ احساسی است که برای لحظاتی ایجاد میشود و در روزمرگیها رنگ میبازد یا حسی همیشگی است؟ رابطهی عاطفی انسانها و عشق میانشان چه نقشی در احساس خوشبختی دارد؟ و اصلاً رابطهی خوشبختی با معنای عشق و ادراک آن چیست؟
شاید بتوان گفت این پرسشها ذهن یاسمینا رضا، نویسندهی رمان خوشا خوشبختان، را مشغول داشته و او با به تصویر کشیدن زندگی روزمرهی شخصیتهای داستان از زبان خودشان و خلق روابطی تودرتو که امروز در اکثر جوامع شاهدش هستیم، خواسته است این پرسشها را در جان خواننده بنشاند. او را به قضاوت دربارهی سطحی شدن انسان امروزی بکشاند و دور شدن از معنای زندگی را به او اخطار کند.»[1]
این کتاب برای آنهایی است که زندگی را دوست دارند، معنای خوشبختی را جستوجو میکنند و عاشقاند؛ عاشق خود، دیگری، زندگی و دنیا.
دربارهی نویسنده
یاسمینا رضا متولد 1 می ۱۹۵۹ میلادی در پاریس است. پدرش یک دورگهی ایرانی_روسی، مادرش مجارستانی و خودش متولد و بزرگشدهی فرانسه است. حرفهاش نویسندگی و بازیگری است و نمایشنامه، فیلمنامه و رمانهای درخور توجهی از او منتشر شده است.
گفتگوهای پس از خاکسپاری اولین نمایشنامهی این نویسنده است که جایزهی مولیر را برای او به ارمغان آورد و نمایشنامهی هنر نیز جایزهی تونی را دریافت کرد. این نمایشنامه در پاریس، لندن و برادوی به اجرا درآمد و نام این نویسندهاش را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت. در کارنامهی افتخارات او جوایزی مانند ولت و رنودو نیز به چشم میخورد.
گفتگوهای پس از خاکسپاری، گذر زمستان، هنر، مرد اتفاقی، سه روایت از زندگی، یک نمایش اسپانیایی و خدای کشتار نمایشنامههای او هستند و از رمانها و داستانهای بلندش میتوان به اندوهی ژرف، آدام هابربرگ، خوشا خوشبختان و سوار بر سورتمهی شوپنهاور اشاره کرد.
نمایشنامههای یاسمینا رضا در ایران بارها به روی صحنهی تئاتر رفتهاند. نمایشنامهی هنر را کارگردانان بسیاری از جمله داوود رشیدی، پارسا پیروزفر، وحید رهبانی و امیرحسین مدنی اجرا کردهاند. سه روایت از زندگی به کارگردانی سیما تیرانداز، گفتگوهای پس از خاکسپاری به کارگردانی بوژین عبدالرزاقی و خدای کشتار به کارگردانی شاهین چگینی، علیرضا کوشک جلالی، پویا وکیلزاده و... از دیگر آثار این نویسنده هستند که در ایران اجرا شدهاند. حسن خزائل در فرهنگ ادبیات جهان، یاسمینا رضا را موفقترین نمایشنامهنویس دههی آخر قرن بیستم فرانسه میداند.
ترجمه و نشر
خوشا خوشبختان را زهرا خانلو به فارسی ترجمه و انتشارات چترنگ آن را منتشر کرده است. نقدهای گوناگونی نسبت به این ترجمه مطرح است که عمدهی آن را باید متوجه ویراستاری ضعیف کتاب دانست. عدم استفاده یا استفادهی ناصحیح از علائم نگارشی، خواننده را به سختی میاندازد و خواندن متن را با دشواری و کندی همراه میکند.[2]
لذت متن
«چند وقت پیش پدرزنم، ارنست بلو، به پسر نهسالهمان گفت برات خودکار نو میخرم. با اون یکی روی انگشتات لکه میندازی. آنتوان جواب داد لازم نیست، برای خوشبختی دیگه احتیاج به خودکار ندارم. ارنست گفت این راز خوشبختیه، این بچه اینو فهمیده، پایین آوردن توقع خوشبختی تا حداقل ممکن.»[3]
«خانم کومپن همیشه در ذهنم تجسم زنی بود کمابیش گمگشته حتی وقتی که با مردم میخندید و _خوب که فکر میکنم_ وقتی که میخندید و لباس شب میپوشید این نمایانتر بود. سمت پدرم چرخیدم؛ یعنی چشمانم را رو به آسمان گرفتم و با خودم زمزمه کردم بابا، من نمیتونم مثل خانم کومپن بشم! مدت مدیدی بود که به پدرم رجوع نکرده بودم. از آن وقت که پدرم مرده است، از او میخواهم که در زندگیام نقشی داشته باشد. به آسمان نگاه میکنم. آهسته و پرحرارت با او حرف میزنم. او تنها موجودی است که وقت احساس ناتوانی میتوانم به او رجوع کنم. غیر او هیچکس را در آن دنیا نمیشناسم که بخواهد به من توجه کند. هیچ وقت به این فکر نیفتادم که با خدا صحبت کنم. همیشه ملاحظهی این را کردهام که نمیتوانیم مزاحم خدا شویم.»[4]
منابع: رضا، یاسمینا. ۱۳۹۶، خوشا خوشبختان، ترجمهی زهرا خانلو، تهران: چترنگ
[1]- رضا، ۱۳۹۶: 3 – 4 (براساس نسخهی الکترونیکی کتاب)
[2]- نسخهی مورد مطالعه برای متن حاضر، نسخهی الکترونیکی کتاب بوده است.
[3]- رضا، 1396: ۱۸ - 19
[4]- همان، ۲۷- 28