ورود به آوانگارد

من راز رویاها را بیرون می‌کشم

مروری بر کتاب مامان و معنای زندگی نوشته‌ی اروین د. یالوم

مرضیه کیانی
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

کتاب مامان و معنای زندگی اثریست دیگر از روان‌پزشک آمریکایی مکتب وجودگرا اروین د. یالوم (1931) که در جامعه ایران عمدتاً او را به‌واسطه‌­ی کتاب پرآوازه­‌اش «وقتی نیچه گریست» می­‌شناسند. یالوم با آثار داستانی و غیرداستانیِ مطرحی که حاصل تخیلِ بالنده و تجارب زیسته‌­ی او به‌عنوان یک درمانگر است، خود را در قامت نویسنده­‌ای خوش­‌ذوق، صادق و توانمند اثبات کرده است. جهانی که یالوم در کتاب‌هایش به تصویر می­‌کشد، خواننده را با کششی همواره پایدار در کلِ اثر با خود همراه می­‌کند. بخش کتمان­‌ناپذیری از این کشش، صداقت غریبی است که در روایت و تصویرگری او موج می­‌زند، صداقتی که به‌ویژه برای مخاطب فارسی‌زبانِ برخاسته از دلِ فرهنگی لفافه­‌گو و صراحت‌گریز، بسی جاذب و دست نایافتنی می‌­نماید.

کتاب « مامان و معنای زندگی» دربرگیرنده شش داستان است. داستان آغازین که عنوان خود را به کتاب بخشیده است، یک فانتزی خودنگاشت برخاسته از کشمکش‌های درونی نویسنده و گفتگوهای او با مادریست که اگرچه دیگر در قید حیات نیست اما سایه سنگین حضورش و فریاد بلند ناگفته‌­های میانِ آن دو همواره بر روحش جولان می‌­دهد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «چرا حالا برای او دست تکان می‌دهم، وقتی سال‌های متمادی بی‌وقفه با خصومت با او زندگی کرده بودم. ... با او جنگیدم، به مبارزه طلبیدمش، بر سرش فریاد زدم، از او دوری کردم. ... حتی یک‌بار هم پیش نیامد که به او افتخار کنم یا از اینکه او مادر من است، احساس خوشحالی کنم»[1]. رؤیابین در باب تعبیر رؤیایش می‌گوید: «با توجه به آموزه‌­هایم، رؤیاها نه آموختنی‌اند و نه تغییرناپذیر. من در بخش اعظم زندگی‌ام نوعی چینی‌بندزن رؤیا بودم. یاد گرفته‌ام چطور رؤیاها را رام و تفکیک کنم و دوباره آن‌ها را به یکدیگر بچسبانم. می‌دانم چطور راز را از رؤیا بیرون بکشم»[2].

داستان دومِ کتاب با عنوان «همگام با پائولا» خاطره‌ای از دوران کارآموزی نویسنده و رویارویی‌اش با زنی مبتلا به سرطان سینه‌­ی پیشرفته بنام پائولا است که در قالبِ داستانی روایت شده است. این رویارویی تبلور زنده­‌ی گفته­‌های استادیست که آموزه­‌هایش اکنون در قالب عینیتی روشن جلوه­‌گری می‌کند؛ استادی که می­‌گفت به حرف‌های بیمارانت گوش فرا ده، بگذار به تو بیاموزند. اگر به بیمارانتان اجازه دهید که از علایق خود برای شما بگویند، آنگاه هر دو ذینفع خواهید شد. پائولا زنی است که در مقابل یورش بی‌امان ناملایماتی که جسم او را ذره‌ذره می‌بلعد، در پناه اشراق الهی مأمن گزیده و باور دارد که دوران طلایی خود را در سِیر آماج گونه­‌ی مصائب تجربه می‌­کند. به باور پائولا، «دوران طلایی، زمانِ آزادی بزرگ است، زمانِ نه گفتن به تمام تعهداتِ کم‌اهمیت و خود را وقف چیزهایی کردن که بیش‌ترین اهمیت را برایمان دارد. ... رها کنید خشم را، درد را، ترحم به خود را»[3]. داستان پائولا روایت رابطه­‌ایست که در ابتدا تَرَک­‌هایی سطحی برمی‌دارد و سپس گرفتار شکافی عمیق می‌شود؛ رابطه‌ای که به قول شخصیت مرد که در حقیقت خود نویسنده است، می‌توانست با رهایی از منیت و با صداقتی بیشتر، از گسیختگی بِرَهد.

داستان سوم با عنوان «آرامش جنوبی» نیز ازجمله تجربه‌های زیسته نویسنده است که در قالب روایی توصیف می‌شود. این داستان شرح چرخه­‌ی سریع و پرشتاب یک گروه درمانیست متشکل از افرادی که در برقراری ارتباط مشکل دارند و کمک به آن‌ها به ظاهر ناممکن است چراکه اعضای گروه به‌شدت ویران و بی­‌عبور به نظر می‌رسند اما درجایی از روایت می‌خوانیم که «اگر کلید درست را پیدا کنید، امکان باز کردن درِ رنج همه افراد وجود دارد»[4]. این داستان در حقیقت توصیف قدرت گام‌­های کوچکیست که درنهایت به جهشی قابل‌توجه منتهی می‌شوند. در این روایت شاهدیم که درمانگر چه جسورانه و صادقانه از خودفریبی می‌پرهیزد و در همهمه­‌ی ستایشِ بی‌امانِ دیگران، همواره به نجوای درون گوش می‌سپارد و ردِ احساس خود را دنبال می‌­کند، احساسی که می‌توانست در غوغای تحسین دیگران به خموشی بگراید.

داستان چهارم با نام «هفت درس پیشرفته‌­ی درمان سوگ»، پیچیده‌ترین ماجرای این مجموعه است که روایتگر شرحی روشن و شفاف از درمان به‌ویژه روان‌درمانی سوگ است. به گفته نویسنده، درمانگران در سفر بی‌پایان خودشناسی‌اند. یک درمانگر برای کارآمد بودن باید ذهن خود را از انتظارات و کلیشه‌های قالبی بزداید چراکه مانع دید او می‌شوند و باید بتواند روایت منحصربه‌فرد بیمار خود را دریابد و رابطه‌ای عاری از قالب‌های پیش‌ساخته و ازپیش‌­تعیین‌شده بین خود و بیمار شکل دهد و درمانی منحصربه‌فرد را پیش گیرد. برشی از این روایت جذاب به چگونگی رویارویی درمانگر با خشم ناشی از اندوهِ مراجع اشاره دارد و این تصمیمِ درمانگر که به هنگام خشم بیمار از او دور نشود بلکه به او نزدیک‌تر شده، خشمش را نهیب زند و با خشم او گلاویز شود. در بخشی از داستان، درمانگر به بیمار می‌گویدکه دیگر از دستِ میدان‌هایِ مین او خسته شده، از دستِ آزمون‌هایش که اغلب در آن‌ها مردود می‌شود به ستوه آمده است. درمانگر بر این باور است که وقتی دو احساس متضاد شما را در تنگنا قرار می‌دهد، بهترین راه چاره این است که باصداقت و صمیمیت، هر دو احساس را بیان کنید. باید جهان‌بینیِ شخصی را به کناری نهاد و از دریچه بیمار به قضایا نگریست.

داستان «افشای دوسویه» که مبتنی بر ماجراییست واقعی، روایتی شیوا در باب شفافیت درمان است. داستان به توصیف رابطه بیمار و درمانگری به نام «ارنست لَش» می‌پردازد و رخدادی که سِیر درمان را تغییر می‌دهد و تنگناهای «اینجا و اکنونیِ» درمانگر را به چالش می‌­کشد. درمانگری متعهد به رابطه‌ای برابر و متقابلاً شفاف که باور دارد برای درمانِ مؤثر راهی جز شیرجه زدن در استخر سرد حقیقت وجود ندارد، اکنون از جانب مراجع خود به چالش کشیده شده و اینجاست که این سؤال در ذهن خواننده پیش می‌آید که حقیقتاً مرزهای صداقت را تا کجا می‌توان درنوردید و چه می‌شود اگر به‌طور گسترده خود را فاش کرد. داستان به‌نوعی مؤید این اندیشه است که اولین مرحله تغییر، دریافت بازخورد است. بازخوردی که در این داستان با صراحتی غریب بر مراجع عیان می‌شود.

آخرین داستان کتاب با عنوان «نفرین گربه مجار»، تخیلی‌ترین داستان کتاب است و هرچند ماجرایی مبتنی بر واقعیت است اما عمیقاً با تخیل نویسنده در هم‌آمیخته است. داستان درواقع روایت کوشش درمانگریست برای پایبندی به اصول خود و هم‌زمان رویارویی با امیالی که می‌­تواند در بزنگاهی وارد صحنه شود که همه‌چیز را از مدار اصلیِ از پیش‌ساخته و پرداخته‌شده منحرف کند. این داستان درمانگر را که گاهاً ماهیتی خداگونه در باورمان پیدا می­کند را در قالب حقیقی خود، یعنی انسانی با ضعف­‌ها و خطاهای خود، به تصویر می‌­کشد.

شرح پایانی:

 کتاب « مامان و معنای زندگی» تجربه‌ایست لذت‌بخش از روایتی همواره پرکشش در سرتاسر اثر؛ روایتی از صداقتی غریب، تلنگرهایی به خودآورنده و تصویرگری روشنِ رویارویی با خود در پِی درمانی ذهنی. کتابی که خواننده را به سِیر مسیرِ درمان فرامی‌خواند. کتاب تجسمی است از «چه می‌شود اگر» هایی که شاید هیچ‌گاه درگیرش نبوده‌­ایم چراکه همیشه دور از ذهن و ورای توان خود تصورشان کرده‌ایم و همواره شکست خود را معترف بوده‌ایم. شاید این خوانش، ما را مجالی باشد برای اندک برگشتی به خود و واکاوی آنچه هستیم و شاید بتوانیم باشیم.

مامان و معنای زندگی (داستان های روان درمانی)

نویسنده: اروین د. یالوم ناشر: مصدق قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

[1] یالوم، اروین (1999). ترجمه سعید نیک منش (1396)، ص.6-5

[2]یالوم، اروین (1999). ترجمه سعید نیک منش (1396)، ص. 8

[3]یالوم، اروین (1999). ترجمه سعید نیک منش (1396)، ص. 32

[4]یالوم، اروین (1999). ترجمه سعید نیک منش (1396)، ص. 72