«هویدا را در تنها صندلی خالی اتاق نشاندند. باحالتی خموده در صندلی جای گرفت. سردر شانه فرو برد. دو دستش را از سر استیصال بیحرکت بر زانوهایش لماند؛ اما چند دقیقه بعد دوباره بر خود مسلط شد.
او همهی عمر به انعطاف و سازش شهرت داشت. میگفتند از این راه از هر مهلکهای جان سالم به در میتواند برَد. دوران دراز صدارتش را هم به همین اصل تاویل میکردند . آیا اینبار نیز میتوانست با تکیه بر همین فضایل جان خود را نجات دهد؟ وقتی فهمید او را برای محاکمه به این اتاق آوردهاند خیالش اندکی راحت شد. میخواست پیش از شروع کار دادگاه (انقلاب) فضای پرتنش و خشن اتاق را به نفع خود تغییر دهد. همه میدانستند که او انسانی سخت مبادی آداب است. پس به رئیس دادگاه رو کرد و از نحوهی لباس پوشیدنش پوزش طلبید. میگفت تنها لباسم همین است که پوشیدهام آنگاه با لحنی پرطنز اضافه کرد«که اسم من را همه می دانند» و از رئیس دادگاه اجازه خواست که مقوایی را که بر گردنش آویخته بود از گردن بردارد و خلخالی موافقت کرد.» (میلانی1381: 422-423)
ابوالهول ایرانی : امیرعباس هویدا و معمای انقلاب اسلامی عنوان اصلی کتابی ست که ابتدا با زبان انگلیسی و سپس در نسخهای فارسی تحت عنوان معمای هویدا در سال 1381 به قلم دکتر عباس میلانی نوشته و چاپ شده است.
عباس میلانی (مورخ و ایرانشناس دانشگاه استنفورد آمریکا) در این کتاب سراغ سرنوشت یکی از جنجالیترین نخست وزیران پادشاهی مشروطه رفته است. تکنوکرات تحصیل کردهی پاریس که ابتدا قرار بود تنها چند ماه به طور موقت پست نخست وزیری را در اختیار داشته باشد. دوران نخست وزیری هویدا با اتفاقات و ماجراهای جریانساز و بحث برانگیز تاریخ معاصر ایران همراه است. پس همانطور که میلانی در پیشگفتار به درستی به آن اشاره کرده است این کتاب گرچه داعیهی تاریخ نگاری دوران پهلوی را ندارد؛ اما به جهت زندگی سیاسی هویدا از بررسی آن ناگزیر بوده است.
هویدا که در ابتدای مهمترین مسیر سیاسی زندگیاش یعنی در شبهای پر استرس ترور و اغمای حسنعلی منصور ،که به دست اعضای گروه موتلفه اسلامی به ضرب گلوله از پای درآمده بود، زمام امور را به دست گرفت بر خلاف انتظارات، سیزده سال در این مسند دوام آورد و درنهایت یک سال پیش از وقوع انقلاب به دنبال رشد افسارگسیختهی تورم و همزمان با اوجگیری بحرانهای پیشتر خاموش سیاسی مجبور به استعفا شد و از پست نخست وزیری به وزارت دربار شاهنشاهی رسید.
زندگی سیاسی امیرعباس هویدا هماره مخالفان و موافقانی داشته و دارد. نام او در اذهان سیاسی جامعه یکی با دوران اقتصادی نسبتا با ثبات نخست وزیریاش شهره است و یکی با اعدام جنجالیاش در دادگاه انقلاب. او در وقت تنفس ،در آخرین جلسهی دادگاهش، در راهرو های زندان قصر به ضرب گلوله از پای درآمد. به راستی ضارب او چه کسی بود؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید با عباس میلانی همراه شویم در یکی از روزهای بارانی فروردین ماه در زندان قصر، در تهران ماههای اوایل انقلاب، در کتاب معمای هویدا.
عباس میلانی در این کتاب ابتدا همه چیز را از انتها شروع می کند. از آمبولانسی که شتابان در شب پیروزی انقلاب، خیابان های تاریک و جنگزدهی تهران را پشت سر میگذارد تا به مدرسهی رفاه برسد. امیرعباس هویدا چند ساعت پیش، پس از فرار از زندان جمشیدآباد خود را تسلیم انقلابیها کرده است و حالا در عقب آمبولانس بیآنکه بداند به سوی سرنوشت تراژیکاش رهسپار است.
عباس میلانی در فصل های آتی کتاب ابتدا سراغ خانوادهی هویدا و پدرش عین الملک، سرکنسول ایران در دمشق، میرود و ضمن بررسی پیشینهی خانوادگی او به اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در آن روزگار یعنی دوران زمامداری احمد شاه و بعد از آن قدرت گرفتن رضاخان می پردازد.
روایت میلانی در قدرت سحرانگیز قلماش زندگانی امیرعباس را در دوران جوانیاش از بیروت تا پاریسِ سالهای جنگ دوم جهانی و تهران پس از جنگ، پر شتاب و شیرین دنبال می کند. او سپس تمام زوایای مبهم زندگی هویدا را در گامهای آغازیناش در عالم سیاست می کاود و همزمان با بررسی عادات فردی و روزمرگیهای یک شخصیت سیاسی، سیمایی انسانی از او به مخاطب نشان می دهد. کتاب او گاه به مانند یک رمان، جذاب و سرشار از زندگی و گاه چون اثری تاریخی و مهم، لبریز از اشارات و مستندات مستدل از زندگی یکی از نخست وزیران ایران است.
میلانی در این کتاب نه هویدای خیالی که گاه چون روحی در دست مخالفانش سیاه و تاریک و گاه چون قدیسی نزد دوستانش سفید و پاک بوده است؛ بلکه هویدای برآمده از اسناد و خاطرات موثق را پیشروی مخاطب میگذارد که حاصل تحقیقات بیامان و دنبالهدار بوده است. قدرت کلام میلانی، واکاوی های فلسفی و دلباختگیاش به داستانهای شکسپیر تمام آنچیزیست که تراژدی هویدا را در این کتاب کامل کرده است تا آنچه مخاطب می خواند هم زندگی باشد هم تاریخ.
در بخش های میانی کتاب و با آغاز صدارت هویدا، مرد شیکپوشی را میبینیم که مشکلات اقتصادی و سیاسی فراوانی را در دفترکارش تحت بررسی دارد و رفتوآمدهایش به دربار ما را با خیل شخصیت های مهم آن روزگار آشنا میکند.
مردی که همیشه گل ارکیده بر یقه کُتاش میزند و برخلاف آنچه در تصورات عموم رایج است نه یک وزیر تجملگرا که مردی سادهزیست است و در آپارتمان شخصیاش همراه مادر زندگی می کند.
او با اتومبیل پیکاناش بدون بادیگارد به سر کار میرود و برمیگردد. اتومبیلی که در دورهی صدارت وی به صنعت خودروسازی ایران راه یافت و طبق ادعای میلانی گاه حتی از میان مردم افرادی را نیز کناردست خود سوار میکند تا از مشکلات بطن جامعه با خبر باشد.
شرح زندگی خصوصی ، ازدواج و سپس طلاق او با لیلاامامی از دیگر نکات مهجور ماندهای ست که میلانی به استناد دسترسیاش به نزدیکان هویدا آن را در این کتاب بررسی کرده است.
بخشهای پایانی کتاب شرح دستگیری و دادگاه امیرعباس هویدا ست که بیپروا تا معمای مرگ تراژیک او را دنبال میکند. میلانی به این مهم نیز اکتفا نکرده و چون کاراگاهی صبور از راز دفن جسد هویدا نیز پرده برمیدارد.
این کتاب در شانزده فصل تدوین شده است که برخی عناوین آن به شرح ذیل است:
پل حسرت - برزخ بیروت - زائر پاریس -سالهای سرگردانی - انقلاب سفید - کانون مترقی - درهی جنی -سقوط پمپئی – قربانی – قاضی انقلاب و دریاچهی یخ زده کاکتوس.
معمای هویدا توسط نشر اختران در ایران چاپ و منتشر شده و تا امروز به چاپ بیستم رسیده است.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی