ورود به آوانگارد

بهترین رمان‌های کوتاه

گلچین آیوبامی ادبایو ثابت می‌کند همه‌ی شاهکارهای ادبیات، لزوماً حجیم نیستند!

گروه مترجمان
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

احساس می‌کنم داستان‌های خوب زیادی را به خاطر مقاومتم در برابر خواندن کتاب‌های حجیم از دست داده‌ام. ممکن است چند رمان کوتاه معرفی کنید؟

سوال: معلم، 44، نیوکاسل

پاسخ: آیوبامی ادبایو، نویسنده‌ی کتاب «با من بمان» که در لیست کوتاهِ افراد شایسته برای دریافت جایزه‌ی ادبیات زنان و جایزه‌ی کتاب ولکام  قرار گرفته است:

همه‌ی این کتاب‌ها کمتر از 250 صفحه هستند و من آن‌ها را به خاطر شخصیت‌های تأمل‌برانگیزشان  برگزیدم؛ شخصیت‌هایی که باعث می‌شوند هرگز این کتاب‌ها را فراموش نکنید. با وجود قرارگرفتن این کتاب‌ها در گروه حکایات نمی‌توان دید وسیع و گسترده‌ی آن‌ها را انکار کرد.

اولین رمان جیمز بالدوین به نام «بر سر کوه فریادش بزن» بهترین کتاب برای شروع است.

این کتاب به گونه‌ای شاعرانه شما را به تفکر درباره‌ی مفاهیم ایمان و خانواده وامی‌دارد. این داستان شاعرانه روایت پسربچه‌ای 14 ساله به نام جان است که تحت سرپرستیِ ظالمانه ناپدری‌اش بزرگ شده‌است. جیمز بالدوین پیچیدگی‌های اجتماعی و روانشناسی که زندگی مادر، ناپدری و عمه‌ی جان را تحت پوشش قرار می‌دهند، با چنان دقت و صراحتی کاویده که خواننده را وادار به دلسوزی، حتی برای شرورترین شخصیت‌ها می‌کند.

در کتاب «مثل آوردن بستنی برای آفتاب توسط قاطر»، سارا لادیپو مانییکا درباره‌ی زندگی‌های کلیشه‌ای که مکرراً در بسیاری از جوامع به صورت نامحسوس ارائه می‌شوند، سخن می‌گوید. او با نثری روان و شفاف، شخصیت پیچیده و نفوذ ناپذیرِ دکتر مورایو دا سیلوا را خلق می‌کند. پروفسور بازنشسته و محبوب شرکت پورشه که حالا ناچار است عزم خود را برای کنار آمدن با واقعیت‌های کهنسالی جزم کند.

«پامچال عصرگاهیِ» کوپانو، بیماری آندومتریوز و درد قاعدگی دکتر جوانی به نام ماساچبا را در روایتی تکه‌تکه و در عین‌حال منسجم به هم می‌بافد. بر اساس مصاحبات کوپانو با مجلات و روزنامه‌های مختلف، هدف او آفریدن درونمایه‌هایی غریزی و نیش‌دار درباره‌ی خود و آپارتایدِ حاکم بر جنوب آفریقا به وسیله‌ی ترکیب صمیمیت با سیاست بوده‌است.

«اما تو، به اندازه‌ی شکست نور توسط شیشه زیبا هستی.»

این قسمتی از «قلب نُه حفره‌ای»، رمانِ سوزناک و فوق‌العاده‌ی جنیس پریات و پیش‌زمینه‌ای بر توصیف‌های پراکنده و در عین حال درخشان بر زندگی یک زن از دیدگاه عاشقان و دوست‌دارانش است.

از آن جایی که هر 9 راوی داستان خاطرات خود را با این زن به یاد می‌آورند، آنچه پدیدار می‌شود، چهره‌ایست که همزمان حقیقی و اسطوره‌ای است؛ قلب تپنده‌ی یک کتاب جذاب.


منبع: گاردین


ترجمه: زهرا رضایی‌فرد