کسی که ادعا میکند هنوز برای فلسفه آماده نیست یا دیگر سنش اقتضا نمیکند، شبیه فردی است که بگوید بسیار جوانتر یا پیرتر از آن است که سعادتمند باشد. (دو باتن 1383:61[1])
آلن دوباتن نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیون ساکن بریتانیا است. در سال 2008 به همراه تعداد دیگری از نویسندگان و فیلسوفان، مدرسهی زندگی[2] را باهدف بهتر و سادهتر کردن زندگی با استفاده از فلسفه و رواندرمانی تأسیس کرد. او کتابهای مختلفی درزمینهی موضوعات گوناگون نوشته که هستهی مرکزی عمدهی آنها فلسفیدن[3] با تأکید بر ارتباط آن بازندگی روزمره است. دغدغهی اصلی او در کتابهایش، بیان فلسفه به زبان ساده است.
کتاب تسلیبخشیهای فلسفه[4] گریزی به فلسفهی شش فیلسوف بزرگ تاریخ است. در بخش اول؛ با سقراط همراه میشویم؛ دو باتن در این بخش به ما نشان میدهد که چگونه بهمانند سقراط (که جامعهاش او را نمیپذیرفت) با عدم محبوبیت مواجه شده و راهکار مناسب برخورد با آن را بیاموزیم. در اینجا دو باتن میکوشد شیوهی تفکر سقراط را به ما نشان دهد؛ اینکه چگونه سقراط تعاریف را به بازی میگرفت و اصطلاحاتی را اعتبارسنجی میکرد که معنایشان بهصورت پیشفرض پذیرفتهشده بودند.
« اعتبار یک عقیده یا عمل نه با شمار افراد موافق یا مخالف با آن، بلکه با پیروی آن از قواعد منطق تعیین میشود. محکوم شدن یک استدلال از جانب اکثر افراد دلیل نادرستی آن نیست و یا برای شیفتگان مبارزهطلبی و اعتراض قهرمان مآبانه، دلیل درستی آن نیست.» (دو باتن 1383:52)
بخش دوم، «تسلیبخشیِ مواجهه با بیپولی» است. در این بخش با اپیکور و فلسفهی لذت او مواجه میشویم؛ فلسفهای که حتی در زمانهی خود اپیکور هم بهاشتباه برداشت شده بود و آن را با عیاشی و تنپروری اشتباه گرفته بودند. فلسفهی او اما در بطن خود این اندیشه را دارد که «چه چیزی واقعاً مرا خوشبخت خواهد کرد؟ و چه چیزی مرا تندرست خواهد ساخت؟» (دو باتن 1383:64) دو باتن میگوید که اگر بخواهیم بهطور شهودی به این سؤالات فلسفیمان پاسخ دهیم، مطمئناً به پاسخهای اشتباهی خواهیم رسید؛ همانطور که اگر سردرد داشته باشیم، ممکن است یک انسان غیرپزشک تشخیص دهد که باید جمجمهی ما باد بخورد و برای این کار توصیه کند که باید جمجمهات را سوراخکنی؛ چند ساعت بعد با خونریزی مغزی از دنیا میرویم. اگر مشورت با پزشک خوب، ( باوجود دلگیر بودن مطبها و سالنهای انتظار پزشکان) معقول به نظر میرسد، به این دلیل است که ما به پزشکی که عمر و زمانش را صرف چگونگی تندرستی بدن کرده بیشتر از انسان غیرمتخصص اعتماد داریم؛ اما چرا نباید برای یافتن پاسخ سؤالات فلسفیمان به متخصص مربوطه مراجعه کنیم؟[5]
در بخش سوم؛ سنکا و نظریاتش دربارهی یاس و ناامیدی شرح داده شده است. دو باتن از زبان سنکا میگوید که توقع کورکورانه داشتن منجر به ناامیدی ما میشود؛ اینکه توقع داریم همیشه همهچیز درست پیش برود، عامل اصلی ناامیدی و یاس ماست. سنکا نمیگوید که بدبین باشیم، تنها اصرار به این دارد که تمام احتمالات را باید در نظر گرفت و واقعگرا بود.
میگویی: « فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد.» آیا فکر میکنی چیزی وجود دارد که اتفاق نیفتد، وقتی میدانی که امکان دارد اتفاق بیفتد؟ وقتی میبینی که پیشازاین اتفاق افتاده؟ (دو باتن 1383:105)
در بخش چهارم مونتنی به ما میآموزد که چگونه تعاریف سطح بالا و بیاساس ما را دچار نابسندگی و ناتوانی کرده و عزت نفس ما را خدشهدار میکند. او فیلسوفی است که تلاش کرده به مسائلی بپردازد که پیشازاین فلاسفه آنها را در شأن خود نمیدانستند که بخواهند به آنها بپردازند و اصرار میکند که فلسفهای سودمند است که بتواند به درد زندگی بخورد.
دانش به چه دردی میخورد اگر به خاطر آن آرامش و متانتی را از دست دهیم که در فقدان دانش از آن بهرهمند میبودیم. (دو باتن 1383:142)
در بخش پنجم، نظریات شوپنهاور و مواجههی فلسفی وی با مقولهی «عشق» شرح داده میشود؛ شوپنهاور به اینکه فلاسفهی پیش از خود به این مسئله نپرداخته بودند معترض بود و معتقد بود که عشق، نهتنها چیز کماهمیتی نیست بلکه «واقعاً مهمتر از تمامی دیگر اهداف انسانی است؛ بنابراین کاملاً سزاوار همان جدیت شدیدی است که همگان در مورد عشق از خود نشان میدهند.» (دو باتن 1383:223)
درنهایت در بخش ششم، نیچه و راهی برای مواجهه با سختی و رنج شرح داده میشود. نیچه معتقد است خوشی و رنج، دو روی یک سکهاند و یا باید هردو را باهم داشت و یا اینکه هردو را باهم حذف کرد.[6]
مهمترین ویژگی این کتاب، نثر ساده و روان آن است؛ هدف مدرسهی زندگی هم چیزی جز توضیح مسائل پیچیدهی فلسفه به زبان ساده نیست. برای ارتباط هرچه بیشتر با مخاطب، کتاب مدام در حال زدن مثالهایی مربوط به مخاطب و جهان امروزی است. دیگر ویژگی مهم کتاب «تمرینهای عملی» آن است که در آن گامبهگام با فلسفه و منطق فلاسفهی یادشده همراه میشود و آنها را بهصورت مرحلهای به ما آموزش میدهد. اگر تابهحال به هر دلیلی به دنیای فلسفه قدم نگذاشتهاید؛ تسلیبخشیهای فلسفه راه خوبی برای شروع این مسیر است.
[1]این نقلقول از اپیکور (فیلسوف یونانی؛ 341 تا 270قبل از میلاد) است.
[2] School of life
[3] فلسفه ورزی؛ پرداختن به فلسفه
[4] تسلیبخشیهای فلسفه؛ آلن دو باتن؛ ترجمهی عرفان ثابتی؛ نشر ققنوس؛ تهران؛ 1383
[5]نقل به مضمون از (دو باتن 1383:53 تا دو باتن 1383:75)
[6]نقل به مضمون از (دو باتن 1383:250 تا دو باتن 1383:256)
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی