سکوت دریا نوشتهی پل ورکور روایت کنندهی مقاومت خاموش مردم فرانسه در برابر تجاوز آلمان نازی است. داستان در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. ورنون افسر آلمانی به خانهی مردی فرانسوی میآید که همراه برادرزادهاش زندگی میکند. افسر آلمانی شیفتهی فرانسه و فرهنگ و هنر آن است و در تمام طول مدت داستان ما شاهد سخنرانیهای بلند بالای او دربارهی ادبیات و هنر فرانسه هستیم که در جواب با سکوت دو فرانسوی ساکن خانه مواجه میشود. سکوتی که حتی پژواک صدای او را در بر ندارد. در نیمه های داستان افسر آلمانی به پاریس میرود و با همرزمان خود دیداری میکند. بعد از بازگشت به خانه، ما فروریختن عقاید و اندیشه های او را در برابر خودش میبینیم. او میفهمد که نیامده است تا فرانسه را نجات دهد، آنها آمدهاند تا فرانسه را فتح کنند، تا قدرت را به دست گیرند. آنها نیامدهاند تا فرهنگ و هنر فرانسه را پرورش دهند، آلمانیها میخواهند آنچه هست را از بین ببرند تا معیار و ارزشهای خودشان را جایگزین کنند و میفهمد ایدهآل آلمانیها از فرانسه با آن چه او در ذهن دارد زمین تا آسمان تفاوت دارد.
ما در تمام طول داستان با صدای افسر آلمانی و سکوت دو فرانسوی در برابر او مواجهیم. هر چه قدر که افسر آلمانی سعی میکند آن دو را به حرف بیاورد موفق نمیشود؛اما جالب است که ما تغییر را در آنها میبینیم. هر دو بعد از مدتی به او وابسته میشوند وبه نشیمن آمدن افسر آلمانی عادت میکنند؛ حتی هرشب منتظر سخنرانی های او میمانند. بعد از اینکه افسر میرود ما تصویری از دختر فرانسوی میبینیم که به نظر میآید به افسر علاقهمند شده است.
گذشته از تمام جذابیتهای روایی داستان، اتفاقات واقعی پشت چاپ و توزیع این داستان در فرانسه شگفتآور است.
«سکوت دریا نخستین کتابی بود که انتشارات نیمه شب منتشر کرد و در سرتاسر فرانسوی اشغالی پخش کرد. در پی آن، بروله هرچه می نوشت با نام مستعار ورکور از طریق همین انتشاراتی به دست مردم میرساند.
حال انتشارات نیمه شب بدل به مهم ترین ناشر ادبیات مقاومت شده بود و آثار نویسندگان دیگر را نیز همین گونه در فرانسهی اشغالی و خارج از کشور به دستمردم میرسانید.
سکوت دریا نامی ترین و مهم ترین نوشتهی ورکور است. کتاب در فرانسه ی اشغالی انتشار یافت و به زودی نماد مقاومت روانی فرانسویان در برابر اشغالگران نازی شد.
در سال ۱۹۴۸، ژان پیر ملویل فیلمی از روی این کتاب ساخت که از آثار درخشان و ماندگار سینمای جهان به شمار می رود.»[1]
این کتاب در سال ۱۹۴۲ انتشار یافته است و نام اصلی نویسندهی آن ژانپیر بروله است. وی پس از انتشار سکوت دریا با نام مستعار ورکور به فعالیتهایش ادامه داد.
چه میشود که سکوت نماد مقاومت میشود نه انفعال؟چه میشود که ادبیات انقدر فراگیر و تاثیرگزار میشود؟ شاید سکوت در ادبیات است که این معنا را پیدا میکند. شاید سکوت نمادین است که ما را وادار به تفسیر و برداشت های گوناگون معنایی میکند. ادبیات در زمان و مکان سفر میکند و جای خود را در هر زبان و کشور و ملیتی پیدا میکند؛ مهم نیست فرانسه، انگلیس یا آمریکا باشد. داستان و در مرحلهی بعد ادبیات همهی آن چیزی ست که ما انسانها در آن با یکدیگر مشترکیم، هرچند زبانمان متفاوت باشد. تجربهی زیستهی هرکداممان مختلف است و ما تنها از طریق شنیدن داستانهای دیگران و پیشینهشان، آنها را میشناسیم. در این دوران سخت ورکور تمرکزش را روی مقاومت گذاشتهاست. وی سکوت را به عنوان چهرهی مقاومت انتخاب کردهاست. سکوت همان خلا ای ست که میتواند هر معنیای داشته باشد و ورکور آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب هوشمندانهای کرده است.
با همهی این تفاسیر شاید حتی بتوان گفت تفسیر مقاومت از سکوت بسته به کشور مبدا یا موقعیت فرانسه در آن زمان است. کلمات در داستانها شاید شبیه سکوت اند که میتوانند به هر قالبی در بیایند و معانی بسیاری را تداعی کنند. در نهایت میتوان گفت ادبیات را همواره هرگونه که بخواهیم میتوانیم تفسیر کنیم و این همان چیزی است که داستانهایش را ماندگار میکند.
[1] ورکور، سکوت دریا، چاپ چهارم، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۷، صفحه ۹.