ورود به آوانگارد

زیبایی، متشنج خواهد بود یا وجود نخواهد داشت

مروری بر کتاب نادیا نوشته‌ی آندره برتون

سید احسان صدرائی
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

«برایش شعری از بودلر می‌خوانم تا حواسش را به من بسپارد، اما زیر و بم صدایم وحشتی تازه به جانش می‌ریزد، که خاطره‌ی بوسه‌ی ساعتی قبل آن را شدت می‌بخشد: بوسه‌ای که تهدیدی در آن نهفته است.»[1]

چهارم اکتبر، اواخر یکی از آن بعد از ظهرهای بیکاری محض و ملال عمیق بود که راوی در خیابان لافایت پرسه می‌زد، پس از چند دقیقه جلوی کتاب‌فروشی اومانیته به تماشا ایستاد و آخرین اثر تروتسکی را خرید و بعد، بی‌هدف مسیرش را به سمت میدان اپرا ادامه داد. ناگهان، آن هم وقتی از جهت مقابل می‌آمد و شاید در ده قدمی‌اش بود، چشمش به زنی جوان افتاد که سر و وضعی فقیرانه داشت. زن هم او را دید، یا این‌که دیده بود. نادیا «با گردن افراشته حرکت می‌کرد. به قدری شکننده به نظر می‌رسید، که انگار پاهایش موقع راه رفتن زمین را لمس نمی‌کردند.»[2] او خود را جور غریبی بزک کرده بود، مثل کسی که وقت کم آورده و آرایشش نیمه‌تمام مانده باشد؛ دور چشم‌هایش، در مقایسه با موهای طلایی‌اش، زیادی سیاه بودند و فقط دور چشم‌ها، پلک‌هایش رنگ طبیعی را داشتند: درخششی که تنها با کشیدن مداد چشم –با دقت تمام- زیر پلک‌ها حاصل می‌شود.

آندره برتون نویسنده، شاعر و منتقد فرانسوی، از نظریه‌پردازان جنبش سوررئالیسم بود. او در این کتاب فاصله‌ی رمان و زندگی‌نامه‌ی شخصی را حذف می‌کند و سعی در دستیابی به سبکی مشابه بررسی‌های بالینی دارد. نوشتار برتون به بررسی مفاهیم متعددی می‌پردازد: «در این متن او، به ترتیب، درباره‌ی ماهیت کیستی و هویت خودش، موهبت‌های خاص قهرمان مؤنث روایت و مرتبه و جایگاهش، در مقام پیک و منادی عشق نوین، که در پایان به متن راه می‌یابد، کاوش و تأمل می‌کند.»[3]

کتاب با بازبینی مستقیم و بی‌مقدمه‌ی فرایندی آغاز می‌شود که، بنابر تعریف متداول، واقعیت انگاشته می‌شود؛ واقعیتی که گاه وجود خود را از دست می‌دهد و نویسنده را ناگزیر از ایفای نقش شبح، در زمان حیات خویش می‌کند و تصوری را ایجاب می‌کند که «آن‌چه تجلیات عینی هستی‌اش می‌پندارد، تجلیاتی کم و بیش عامدانه، چیزی نیست مگر آن‌چه، در محدوده‌ی این زندگی، رخ می‌دهد و تنها جنبه‌هایی از فعالیت را باز می‌نمایاند که عرصه‌ی حقیقی‌اش برایش کاملا ناشناخته است.»[4] همین امر موجب می‌شود که نویسنده تنها به یادآوری رویدادهایی بسنده کند که بی‌هیچ تلاشی بر او نازل می‌شوند. او پیرنگ نمایشی را شرح می‌دهد که بارها در تماشاخانه‌ی دو صورتک آن را دیده است و تحت تأثیر مفاهیم سادیستی آن‌ها قرار گرفته است: نمایش شیرین عقل‌ها که آشفتگی و پریشان‌حالیِ ناشی از به یاد آوردنش مقدمه‌ای بر ورود نادیا به داستان می‌شود.

شرح برخورد با نادیا در قالبی شبیه به گزارش‌های پزشکی روایت می‌شود؛ لحنی واقع‌بینانه و عینی‌گرایانه که نبوغ نامتعارف نادیا را چشم‌گیرتر جلوه می‌دهد. نادیا در دنیای خویش غرق است و کم پیش می‌آید که به جهان بیرون نگاهی بیاندازد. با این حال دنیای درونی‌اش چنان توانی دارد که نه تنها در عالم روزمره مداخله می‌کند، بلکه حتی روابط علّی را نیز بر هم می‌زند. با حضور او است که ما با رویدادهای تصادفی اغراق‌آمیز و پیش‌بینی‌های ناگزیر از تحقّق مواجه می‌شویم. «گویی نادیا –معصومانه و در نهایت بی‌خبری- اختیار جهان هستی را به دست دارد و آن را به بازی می‌گیرد.»[5]

کتاب با بیش از پنجاه عکس تکمیل شده است که جزئی تفکیک‌ناپذیر از روایت محسوب می‌شوند: عکس‌هایی از مکان‌ها و خیابان‌های پاریس که نویسنده را به گوشه و کنار خود هدایت می‌کنند؛ تصاویر چهره‌های شاخص جریان سوررئالیسم و اشیائی که حضور نادیا آن‌ها را تبدیل به وسوسه‌ای دائمی می‌کند. یکی از عکس‌هایی که در کتاب نیامده تصویرِ مجسمه‌ی مومی دلفریب موزه‌ی گرون است: زنی که وانمود می‌کند دور از نگاه‌های نامحرم در سایه روشن بندجورابش را می‌بندد و، با سکون ابدی‌اش، به نظر یگانه تندیسی می‌آید که چشم دارد: اغواگرانه می‌نگرد. برتون در یادداشتی که در این باره نوشته است از موقعیتی می‌گوید که در آن چنین درک می‌کند که رفتار نادیا نسبت به او از کاربرد کم و بیش آگاهانه‌ی اصل انهدام تمام‌عیار ناشی می‌شود. او خاطره‌ای را به یاد می‌آورد که شبی خودرویی را در جاده‌ی ورسای به پاریس می‌راند و نادیا در کنارش نشسته بود: «پایش را بر پایم می‌فشرد که روی پدال گاز بود، دست‌های جست‌وجوگرش می‌‌خواستند چشم‌هایم را بپوشانند و، در فراموشیِ بوسه‌ای بی‌پایان، او آرزو می‌کرد وجود نداشته باشیم –بی‌شک تا ابد- مگر به خاطر یکدیگر، و برای نیل به این مقصود با نهایت سرعت به سمت درختان زیبایی برویم که برای تصادم با ما آغوش گشوده بودند.»[6]

نادیا

نویسنده: آندره برتون ناشر: افق قطع: شمیز،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 85,000 تومان

[1]نادیا، آندره برتون، ترجمه کاوه میرعباسی، نشر افق

[2]همان

[3]درباره‌ی نویسنده، همان

[4]ادیا، آندره برتون، ترجمه کاوه میرعباسی، نشر افق

[5]درباره نویسنده، همان

[6]یادداشت آندره برتون، همان