ورود به آوانگارد

واقعیتی عینی و واقعیت ذهنی

برگرفته از کتاب "انسان خداگونه" نوشته‌ی یووال نوح هراری، ترجمه‌ی زهرا عالی، نشر نو

نویسنده مهمان
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳

شبکه معنا

فهم ایده «نظم خیالی» برای انسان‌ها دشوار است چون مسلّم می‌دانند که دو نوع واقعیت داریم: واقعیتی عینی و واقعیت ذهنی. در عالَمِ واقعیت عینی، وجود چیزها مستقل از باورها و احساسات ماست. مثلا نیروی جاذبه واقعیتی عینی است. مدت‌ها قبل از نیوتن وجود داشت و بر کسانی که به آن باور ندارند همان‌قدر تاثیر می‌گذارد که بر باورمندان به آن.

برعکس، واقعیت ذهنی به احساسات و باورهای شخصی هر فرد متکی است. بنابراین فرض کنید من درد شدیدی در سرم احساس می‌کنم و نزد پزشک می‌روم. او به‌طور کامل معاینه‌ام می‌کند، اما هیچ مشکلی نمی‌بیند. پس مرا می‌فرستد برای آزمایش خون و ادرار و دی‌اِن‌اِی و اشعه ایکس و نوار قلب و اسکنِ اِف‌اِم‌آر‌آی و بسیاری چیزهای دیگر. نتایج اینها که معلوم شد، پزشک اعلام می‌کند که کاملا سالمم و می‌توانم به خانه بروم. اما من هنوز سردرد شدیدی دارم. با اینکه هیچ کدام از آزمایش‌های عینی مشکلی نشان نمی‌دهد و هیچ‌کس انتظار ندارد من درد بشکم، درد برای من صددرصد واقعی است.

اغلب مردم مسلّم فرض می‌کنند که واقعیت یا عینی است یا ذهنی، و شکل سومی هم در کار نیست. بنابراین وقتی خود را راضی می‌کنند که چیزی برآمده از احساس ذهنی/درونی‌شان نیست، فورا به این نتیجه می‌رسند که پس لابد عینی است. اگر تعداد زیادی از افراد به خدا اعتقاد دارند و اگر پول کار دنیا را پیش می‌برد و اگر ناسیونالیسم جنگ راه می‌اندازد و امپراتوری بنا می‌کند، پس اینها صرفا باور ذهنیِ من نیستند. بنابراین خدا و پول و ملت باید واقعیت‌هایی عینی باشند.

اما واقعیت سطح سومی هم دارد: سطح بین‌الاذهانی. موجودیت‌های بین‌الاذهانی به ارتباط میان تعداد زیادی از افراد متکی‌اند و نه باورها و احساسات تک‌تک افراد. بسیاری از مهم‌ترین عاملان اثرگذار تاریخ بین‌الاذهانی‌اند. مثلا پول ارزش عینی ندارد. نمی‌شود اسکناس یک دلاری را خورد یا نوشید یا پوشید. با این حال، تا زمانی که میلیاردها نفر به ارزش آن باور دارند می‌توان با استفاده از آن غذا و نوشیدنی و لباس خرید. اگر نانوا ناگهان اعتقادش به دلار را از دست بدهد و دیگر در ازای این تکه کاغذ سبزرنگ به من نان ندهد اهمیت چندانی ندارد. می‌توانم چند ساختمان آن‌طرف‌تر به فروشگاهی در همان حوالی بروم. اما اگر صندوقدار فروشگاه هم این تکه کاغذ را از من نپذیرد و دست‌فروش‌های بازار و فروشندگان مراکز خرید نیز همین کار را بکنند، دلار ارزش خود را از دست می‌دهد. البته تکه‌کاغذهای سبزرنگ همچنان خواهند بود، ولی البته بی‌ارزش. 

انسان خداگونه

نویسنده: یووال نوح هراری ناشر: فرهنگ نشر نو قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجود