ورود به آوانگارد

به یاد مرتضی کیوان «۱»

کتابی درباره‌ی مرتضی کیوان

رها بینا
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

٢٧ مهر ماه ١٣٣٣ نخستین گروه از افسران حزب توده تیرباران می‌شوند و موج فزایندۀ دستگیری و کشتار سیاسی در ایران آغاز می‌شود. آن واقعه در قالب بخشی از زیباترین سروده‌های آن سال‌ها نسل به نسل خوانده شد و آن اشعار حکم تاریخ مدوّنی را یافت که رسالت زنده نگه داشتن یک نام را در هیاهوی اتّفاقات به دوش می‌کشید: مرتضی کیوان؛ تنها عضو غیرنظامی آن گروه که با پناه دادن به سه تن از افسران حزب دستگیر شد و پس از نوشتن وصیت‌نامه و تقدیم بوسه‌های بی‌شمار به یارانش به استقبال جوخۀ آتش رفت.

کتاب مرتضی کیوان شرح تصویر ناتمام او به همت شاهرخ مسکوب است که با گردهم آوردن یادداشت‌ها و نقدهای ادبی کیوان، نامه‌های وی به همسرش - پوری سلطانی - و دیگر دوستان، و همچنین سروده‌ها و نوشته‌های یارانش به یاد او مجموعه‌ای خواندنی تهیه کرده است تا شاید مکث پرسش برانگیزمان را هنگام خواندن «سالِ بد، سال باد... سال اشک پوری، سال خون مرتضی» پاسخی گوید.

معرفی این کتاب از این حیث که وسوسۀ ترفیع کیوان تا مرز یک قدیس و هراس از نقد وی را داشت خطرناک  می‌نمود، امّا نگارنده به تأسی از کیوان - که خود از بت سازی حذر داشت -، تلاش در ترسیم تصویر صادقانه‌ای از او با تمرکز بر سپهر چندگانۀ حیاتش دارد. لازم به اشاره است تمامی وقایع و نقل‌قول‌های بی‌ارجاع برگرفته از همین کتاب است.

کیوان فرهنگی

«مرتضی جوانی است احساساتی و شدیدالتأثیر اما سلیم و بردبار. زیباپرست و ادب‌دوست. زیبایی را در هر چه باشد: در طبیعت و نقاشی، زن و موسیقی به یک اندازه دوست دارد، اما شعر خوب را به همۀ آن‌ها ترجیح می‌دهد...»

خودنوشتۀ کیوان به روشنی حدّ دلبستگی او را به هنر و ادبیات نشان می‌دهد. تلفیق این علایق او را به مسیر همکاری با مجلّه‌هایی نظیر بانو، جهان نو و کبوتر صلح برد. بر شماری از آثار نویسندگان مطرح آن زمان همچون جمالزاده و آل احمد و شاعران تازه‌کاری چون شاملو و سایه نقد و بررسی نوشت. دغدغۀ ترجمۀ خوب را داشت و شمّ بسیار قوی در شناسایی مستعدان این حوزه. به گواه دوستانش، کیوان در کشف و گرد هم آوردن نسلی طلایی از فعّالان فرهنگ و ادب معاصر این مملکت نقش داشته است. خود نیز در شعر و داستان طبع‌آزمایی کرده بود و از هر دو دست کشیده بود. نجف دریابندری در نوشته‌ای به یاد او، نقل سفر کیوانِ خبرنگار را به آبادان می‌کند که پاکت بزرگی از داستان‌هایی را که خود نوشته بود به او سوغاتی می‌دهد. دریابندری آن‌ها را که زمینۀ عشقی و زبان رمانتیک دارند می‌خواند و در نامۀ مفصّلی ایراد و اعتراض را نثار نوشته‌ها می‌کند و کیوان در کمال غافلگیری تمام اعتراضات را در مجلّه چاپ می‌کند. «همیشه یک قلم با جوهری سبز و مقداری یادداشت توی جیب بغلش داشت. این یادداشت‌ها را از لای کتاب‌‌ها و مجلّه‌ها و حتّی روزنامه‌ها برمی‌داشت، از هر نکتۀ خواندنی و عجیب و مضحکی که به چشمش می‌خورد. وقتی در کافه جمع می‌شدیم همین که می‌نشست یادداشت‌ها را روی میز می‌ریخت. اسم این یادداشت‌ها «گنجشک‌های کیوانیّه» بود و همۀ ما برای دیدن آخرین گنجشک بی‌تاب بودیم... با خودنویسش غلط‌های املایی و انشایی روزنامه‌ها را می‌گرفت و روزنامۀ منتشرشده را ویرایش می‌کرد. بسیاری از ترجمه‌ها و نوشته‌ها پیش از چاپ از زیر نظرش می‌گذشت و دست‌کاری می‌شد.» دریابندری این‌چنین او را نخستین ویراستار ایران می‌پندارد.

ادبیات نو و چپ باعث ایجاد حلقۀ دوستان کیوان گشت. او گرچه نوشتن و سیاست را جدا از هم نمی‌پنداشت، اما آرزو می‌کرد یک «ادیب هنرور مترقّی» باشد تا «مترقّی اهل ادب و هنر». مسکوب سرشت او را تلفیقی از انسان‌گرایی رنسانس (مارکسیسم)، عرفان (شعر و ادب فارسی) و رمانتیسم (ادبیات فرانسه) می‌دانست. از نمونه تعارضات درونی وی نگارش به سبک رئالیسم سوسیالیستی بود. زمانی در دفاع از آن «فرمالیسم، دشمن هنر» را منتشر می‌کرد و روزی دیگر از فهم چراییِ این پدیده عاجز بود. با خواندن این دست نکات است که اهمیت پرسش ظریفی آشکار می‌گردد: وقتی از کیوان حرف می‌زنیم،  دقیقاً از کدام کیوان سخن می‌گوییم؟

کتاب مرتضی کیوان

نویسنده: شاهرخ مسکوب ناشر: فرهنگ جاوید قطع: گالینگور،رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: 390,000 تومان

بخش دوم به یاد مرتضی کیوان