ورود به آوانگارد

کمی وقت‌گذرانی با مرگ

مروری بر کتاب مرگ در می‌زند نوشته‌ی وودی آلن

سپهر صانعی
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

«امروز با اینکه مزدوران خود‌فروخته ژنرال آرویو به ما شبیخون زدند و تقریبا نیمی از افراد را قتل‌عام کردند، در مجموع روز بسیار خوبی بود.» [۱]

اگر فکر می‌کنید یک کتاب نمی‌تواند آدم را به خنده بیاندازد، پیشنهاد من به شما وودی‌آلن است.

آلن استوارت کنیگزبرگ -که بعدا نام مستعار وودی‌آلن را برای خود برگزید- کمدین، نویسنده، کارگردان، بازیگر، موزیسین و همه چیز است. ممکن است او را در حال حاضر بیشتر بابت فیلم‌هایش بشناسید، فیلم‌هایی که در سی سال اخیر، سالی یک دانه ازشان را ساخته است؛ اما باید گفت که او قبل از این که فیلم‌ساز باشد، کمدین و نویسنده بود. از سال ۱۹۵۲ شروع کرد به نوشتن طنز برای مطبوعات و مجله‌ها و تلویزیون و کلا هرجایی که گیرش می‌آمد و این کتاب، یعنی مرگ در می‌زند مجموعه‌ای انتخاب شده از طنز‌ها، داستان‌ها و نمایشنامه‌های وودی‌الن است که اکثرا در دهه هفتاد و هشتاد و عموما در نشریه نیویورکر چاپ شده‌اند.

بهترین راه برای توصیف جنسِ طنزِ به خصوصِ وودی‌آلن، خواندن خودِ نوشته‌هایش است زیرا کمتر کسی در ادبیات وجود دارد که مثل او با همه چیز شوخی کند و چیزهای احمقانه و اتفاقات کاریکاتوروار را طوری در داستان‌هایش بگنجاند که مخاطب نتواند مرز این شوخی‌ها را پیدا کند.

یکی از شگردهای او برای ایجاد فضاهای کمدی، مسخره کردن خود و مفهوم‌هایی‌ست که همیشه برای انسان دارای سوال بوده‌اند. مفهوم‌هایی مثل مرگ و زندگی، عشق و جدایی، موجودات خیالی و ماورا‌لطبیعی و … به شکلی که این مفاهیم را به ساده‌ترین شکل بیان می‌کند و خودِ این سادگی، باعث کاریکاتوروار دیده شدن مفاهیم می‌شود.

به عنوان مثال، شخصیت سقراط در نمایشنامه‌‌ای در نقش سقراط می‌گوید:

«مرگ…مرگ یه تصویر نمادین از نبودنه و همونطور که خودتون خوب می‌دونین چیزی که نباشه نمی‌تونه وجود داشته باشه… بنابراین، مرگ وجود نداره و فقط یه وهمه.» [۲]

تکنیک مستند سازی نیز شگرد دیگری‌ است که گاهی از آن استفاده می‌کند. به این شکل که داستان را طوری برای خواننده تعریف می‌کند که تمام مدت فکر می‌کنید چطور ممکن است چنین چیزی وجود داشته باشد و از طرفی، با گذاشتن عناصری غیرواقعی در داستان، لحظه به لحظه مرز بین شوخی و واقعیت را بیشتر می‌کند و در نهایت احساس لذتی باقی می‌ماند که ناشی است از جداییِ واقعیتِ داستان از واقعیتی که در طول روز با آن سر و کار داریم. لذتی مشابه با وقتی که تراژدی می‌خوانیم و در عین هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌ها، از این که این اتفاقات واقعا رخ نداده‌اند آسوده‌خاطر می‌شویم.

از طرف دیگر، وودی‌آلن معمولا متون‌اش را در چند لایه روایت می‌کند. لایه‌ای از داستانِ اصلی و لایه‌ای دیگر به موازات آن که گاهی آن را از میان نوشته بیرون می‌آورد و در صورت‌ خواننده می‌کوبد و باعث خنده‌اش می‌شود. مثل زمان‌هایی که در فیلم‌هایش ناگهان سرش را رو به دوربین می‌چرخاند و با دوربین حرف می‌زند و خودِ این کار، با جدا کردن خواننده/تماشاگر از متنِ اصلیِ اثر، و نشان دادن رویه‌ای دیگر از واقعیت -واقعیتی که می‌تواند وودی‌آلنِ فیلم‌ساز باشد- باعث ایجاد کمدی می‌شود.

به عنوان آخرین لایه نیز، می‌توان به  ارجاعات فراوان او در میان نوشته‌هایش اشاره کرد. ارجاعاتی تاریخی/هنری/فلسفی/اجتماعی که با برقرار کردن ارتباطی آشنا بین متن، زندگی روزمره و اطلاعات عمومیِ خواننده، نوع خاصی از کاریکاتور را می‌سازد که کمتر در ادبیاتِ طنز با آن مواجه‌ایم و اگر بخواهیم آن را در گونه‌ی ادبی به خصوصی قرار دهیم، پارودی یا نقیضه، نزدیک‌ترین گزینه‌ به آن خواهد بود.

نکته قابل‌ توجه دیگری که در نوشته‌های وودی‌آلن به چشم می‌خورد، بازی‌های کلامی وی و ابداع کلمات مخصوص به خودش است. مترجم این مجموعه، حسین یعقوبی، به خوبی از پس این سختی‌ها برآمده و در عین حال که متنِ بعضی از داستان‌ها پر است از کلمات پیچیده و خودساخته، خواننده با متنی یک‌دست و قابل فهم مواجه می‌شود و این نشانه‌ی قریحه‌ی مترجم است که به واسطه آشنایی‌اش با طنزِ به خصوص وودی‌آلن، برگردان‌های مناسبی را برای انواع شوخی‌های او در زبان فارسی پیدا کرده است.

این کتاب شامل ۱۶ متن از وودی‌آلن است و موضوعات بسیاری را در برمی‌گیرد.

از مسابقه‌ی بین مرگ و زندگی تا شوخی با انقلاب‌های کشورهای آمریکای لاتین و بشقاب‌پرنده‌ها و آرزوها و عشق‌های ناکام‌مانده - و خنده‌دار - و اعترافات سارقین و ادبیات کارآگاهی و حتا روزمره‌های زندگی کنت دراکولا.

مرگ در می زند | نشر چشمه

نویسنده: وودی آلن ناشر: چشمه قطع: شمیز،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

۱-مرگ در می‌زند، آلن، ۱۳۸۸: ص۳۴، تهران، نشر چشمه

۲-مرگ در می‌زند، آلن، ۱۳۸۸: ص۵۹، تهران، نشر چشمه