قراردادی که در جهان صدا کرد!
خبرنگاران در لابی هتل جهانی چین در پکن٬ اینسو و آنسو میدویدند تا شاید بتوانند یکی از مدیرهای علیبابا یا یاهو! را گیر بیاورند و اطلاعات تازه را از او بیرون بکشند. قرارداد هنوز رسما اعلام عمومی نشده بود؛ ولی اعلامنشدن هم نتوانسته بود جلوی درز شدید اخبار را بگیرد و اين درز خبری کاران چینی و بینالمللی را به یک اندازه دیوانه کرده بود. ما در اتاقی بینامونشان پشت درهای بسته٬ جلسه تشکیل داده بودیم. گروهی متشکل از دوازده تفر مدیران اجرایی علیبابا و یاهو! بودیم و روی جزئیات اعلام خبر بحث میکردیم. با آن همه شور و حرارتی که بیرون اتاق جریان داشت٬ دیگر نمیشد گفت خبر قرار است غافلگیرکننده باشد و همین باعث شده بود فضای اتاق تا حدی تلطیف شود.
دن روزنزوایگ٬ مدیر عملیات یاهو! بهشوخی گفت: «کار ما دیوونگیه. اون بیرون شده عین بازار شام. چیزی نمونده که اعلامش کنیم!»
آن روز٬ اولین باری بود که ما همتایان یاهو! خود در آسیا را میدیدیم؛ برای همین چند دقیقهای را صرف معرفیکردن دو گروه کردیم. رز سو مدیر باهوش و مقتدر یاهو! تایوان بود و اصلا سر شوخی نداشت و موقعی که بحث کار بود٬ بدون اتلاف وقت میخواست هرچه سریعتر کار انجام شود. الن وان مدیر عملیات منطقهای یاهو! بود و در هنگکنگ زندگی میکرد. لو کی٬ مدیر فناوریهای بینالمللی جستوجوی یاهو!٬ اصلیترین یاور ما برای توسعه و بهبود موتور جستوجوی یاهو! چین بود. بهنظر میرسید خیلی خوب زبان هم را میفهمیم و ظاهراً این قضیه پاية ِ سازنده بود.
جای خالی ژو هونگی. مدیر باهوا چین. در جلسه به خوبی احساس میشد. با اینکه جک و ژو زمانی دوستان نزدیک بودند٬ برخی افراد نگران بودند که ژو ممکن است به قرارداد روی خوش نشان ندهد. یکی از اعضای گروه روابط عمومی یاهو! کالیفرنیا به من گفت: «رابطهمون با یاهو! چین اونقدر خراب شده که ژو هونگی دیگه مدیرهایی را هم که بتونن انگلیسی صحبت کنند استخدام نمیکنه. اصلاً انگار دلش نمیخواد با ما حرف بزند.»
اما عنصر اصلی مشارکت موفق برای ما ادغام کامل یاهو! چین در عملیات شرکت خودمان بود. یاهو! آمریکا برای تسهیل این روند٬ فردی متخصص روابط انسانی را به پکن فرستاده بود. بهنظر میرسید او واقعا با چالشی جدی برای گرد هم آوردن دو گروه مواجه است. ما پذیرفتيم که اولین گام جک٬ بلافاصله بعد از کنفرانس خبری٬ صحبتکردن با مدیران یاهو! چین باشد.
بالاخره زمان کار رسید. در روز ۱۱ اوت ما به سالن بزرگ کنفرانس رسیدیم و با اتاقی مملو از خبرنگارانی از سرتاسر جهان مواجه شدیم. روزنامهنگارانی که روی صندلیها نشسته و کنار دیوارها سر پا ایستاده بودند تا شاهد این نقطه عطف تاریخی در صنعت اینترنت چین شوند. مشخص بود که ماجرا چیزی فراتر از اعلام خبر است. آن روز جشن علنیشدن فعالیتهای علیبابا بود.
شما چه نوع نافرمانی هستید؟
آیا شما نافرمانی هستید که آنچه را در ذهنتان میگذرد به یک رئیس پرجذبه که مسیر اشتباهی را پیش گرفته، خواهید گفت؟ آیا از آن دسته نافرمانهایی هستید که میتواند چیز جدیدی را در پروژهای که قبلا دهها بار انجام داده، بیابد؟ نافرمان بودن سختی به همراه دارد. اما اگر بیشتر نسبت به نافرمانیهای خود آگاه شوید، بیشتر میتوانید از پس آن سختیها، بربیایید. کار دشواری است که بخواهید نافرمانی درونتان را مرتباً بیرون بکشید. از اینها گذشته، نافرمان بودن یعنی جنگ با عناصر ذاتی بشر. اما این کار میتواند به طرز شگفتآوری هیجانانگیز و خشنودکننده باشد: حتی تغییرات کوچک در رویکردتان نسبت به زندگی و کار، میتواند نتایج عالی داشته باشد. شما براساس عادات و استراتژیهایی که نافرمانها مرتباً به آنها تکیه میکنند، و نیز داستانهایی در مورد چگونگی استفاده مفید از این تکنیکها، نکات مهمی را دریافت خواهید کرد.
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی