ورود به آوانگارد

آیا خواندن اولیس جیمز جویس دشوار است؟

چرا در خواندن این کتاب گیر می‌کنم؟ خودم هم نمی‌دانم.

نویسنده مهمان
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

وقتی که جیمز جویس نوشتن اولیس را تمام کرد، ان‌قدر خسته بود که تا یک سال حتی یک خط ننوشت. قابل باور است، من هم بعد از خواندن چهل صفحه از این کتاب به استراحت نیاز داشتم. نزدیک سه ماه است که هیکل خپل و لومپنش را روی کف اتاقم نگاه می‌کنم و حس مبهمی از شکست شخصی دارم. دوبار شروع به خواندن اولیس کردم و مصمم بودم آن را تمام کنم، در نهایت توانستم تا صفحۀ ۴۶ جلو بروم. هر دو بار خیلی کم جلو رفتم و به نظرم رسید دیگر حتی لازم نیست نشانگر لای کتاب بگذارم. این دستاورد ضعیف و ناامیدکننده بسیار ناراحتم کرد.

اولش بامزه بود. اولیس شبیه هیچ‌کدام از کتاب‌هایی که خوانده‌ام نیست. جمله‌های زیادی داشت که بعد از خواندنشان تصمیم گرفتم در مکالمات روزمره‌ام از آنها استفاده کنم، مثل: «یکی از اون دستمال دماغاتو بده به من» (این جمله را برای دفعه بعدی که سرما بخورم کنار گذاشتم) و «چنان با شکوه مست کنم که دروئیدهای دروئیدی شگفت‌زده شوند.» (این جمله‌ را هم می‌گذارم کنار که شب‌ها با خوشحالی فریادش بزنم).

حتی وقتی به صفحه‌های درهم‌ گوریده خیره می‌مانم و حتی یه کلمه هم نمی‌فهمم، فکرهای خوبی به سرم می‌آید: از اجتماعی که این کتاب شکل داده، از حس ذاتی آزادی‌اش و از توجهی که به تمام چیزهای ناخوشایند و حقیقی نشان می‌دهد، خوشم می‌آید. برایم خوشایند است که این کتاب روزی را در تقویم[1] به خود اختصاص داده است. سبک و زبان عجیب‌و‌غریبش را دوست دارم که خوانندگان می‌توانند به دلخواه خود آن را بخوانند- برخی می‌گویند فصل سوم را نخوانید، برخی می‌گویند قبل خواندن رمان، کتاب‌هایی درموردش بخوانید، برخی می‌گویند کتاب را با صدای بلند بخوانید، با این حال من در هر حالتی گیر می‌کنم.

چرا در خواندن این کتاب گیر می‌کنم؟ خودم هم نمی‌دانم. دو کتاب جویس در فهرست سخت‌ترین رمان‌های گودریدز قرار دارد. اولی اولیس است و دومی شب‌زنده‌داری فینیگانی‌ها. خیلی از کتاب‌های فهرست ده کتاب برتر گودریدز، مثل موبی‌دیک، رنگین‌کمانجاذبه، کتاب‌های قطور و حجیمی هستند اما من کتاب‌های حجیم را دوست دارم (دروغی در کار نیست). به نظرم چیزی که مرا در صفحۀ ۴۶ به دام می‌‌اندازد، زبان است: انفجار زبان انگلیسی به سبک جفری چاسر[2]، هجوم ضرب‌المثل‌ها و دیالوگ‌های گستاخانه برایم سرگرم‌کننده هستند، اما مرا در داستان گم می‌کنند.

هنوز آثار ادبی «ارزشمندی» دیگری هستند که نخواندمشان، مثل کتاب‌های مزاح ‌بی‌پایان و جنگ و صلح در فهرست‌های ده‌تایی. اما نخواندن و لذت‌نبردن از آنها تنها بارقه‌‌های کوچیکی از شرم بر پیشانی‌ام می‌گذارد. اما من از ته دلم می‌خواهم اولیس را دوست بدارم و با اینکه ستایشگر عظمت و بی‌همتایی و جویسی‌بودنش هستم، عمیقاً شرمسارم که نمی‌توانم این کتاب لعنتی را تمام کنم.

اولیس جویس (عصاره داستان)

نویسنده: هری بلامایزرماتیو هاجارتدان گیفورد ناشر: نیلوفر قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 225,000 تومان

اولیس به نظر ویرجینیا وولف چرند بود، یا به زبان خودش «کتاب غیرادبی و بی‌ادبی» بود. وولف در خاطراتش از فشاری می‌نویسد که برای تمام‌کردن این رمان متحمل شد: «دو سه فصل اول سرگرم و مفتونم کردند- تا آخر صحنۀ گورستان؛ و بعد خواندن داستان دانشجوی وسواسی که کورک‌هایش را می‌خاراند، سردرگم، خسته، عصبانی و ناامیدم کرد.»

اما ناباکوف این رمان را دوست داشت. به نظر تجربۀ خواندن اولیس برای هر کسی یک جور است: تجربۀ خواندن من از این کتاب ترکیبی از معاشقه (خوشایند نبود اما آخرش جواب داد)، جاز تلفیقی (ابداع یک ژانر) و مسابقۀ مشت‌زنی (شاید دلم می‌خواست سر صفحۀ ۴۶ به صورت خودم مشت بزنم) بود.

من جیمز جویس را می‌پسندم: دوبلینی‌هایش و فضاسازی‌های خارق‌العاده‌ای که دارد، نامه‌های پرشور و صادقانه به همسرش نورا بارناکل. حالا ای دوستداران اولیس، مشکل کار من چیست؟ یا شاید اشکالی ندارد که تلاشم را بکنم و بعد از تلاش سوم، چهارم، یا حتی هجدهم بتوانم از پس هشتصد صفحه بربیایم.

دوبلینی ها و نقد دوبلینی ها

نویسنده: جیمز جویس ناشر: نیلوفر قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 345,000 تومان

منبع: گاردین


[1]منظور شانزدهم ژوئن و روز بلوم است. تمام اتفاقات این رمان از هشت صبح ۱۶ ژوئن ۱۹۰۴ تا چهار صبح روز ١٧ ژوئن اتفاق می‌افتد. به همین دلیل، ۱۶ ژوئن – زمان وقوع رویدادهای اولیس- را «بلومز-دی» یا روز بلوم نامیده‌اند. بیش از نیم قرن است که علاقه‌مندان و شیفتگان اولیس، در شانزدهم ژوئن هر سال مراسمی برپا می‌کنند.

[2] شاعر، نویسنده، فیلسوف و سیاست‌مدار سدۀ چهاردهم انگلیسی بود. او به کتاب افسانه‌های کنتربری شناخته می‌شود. در افسانه‌های کانتربری مردمی از طبقه‌های مختلف نقش قصه‌گویی را به عهده می‌گیرند.