جعفر جوانی بلند قامت، چهار شانه و زیبا رو از خانواده ای اصیل بود و وضع اقتصادی مناسب نیز مزید بر خوبیهایش شده بود، تا جایی که به یوسف تبریز شهرت پیدا کرد. اما همین چهرهء زیبا، گاه برای او دردسرساز می شد و وسیله ای بود برای امتحانی الهی و بسیار تکان دهنده که او سربلند از آن بیرون آمد. زیرا با وجود شرایط عالی زندگیش هم چنان گمشدهای داشت و به دنبال عالم معنا بود. پس به یادگیری علوم غریبه و تسخیرات پرداخت که این ها هم عطش او را فروننشاند تلاش کرد به واسطۀ علم کیمیا طلا به دست آورد و به فقرا کمک کند تا اینکه اتفاقی عجیب در قبرستانی متروکه مسیر زندگیش را به طور کامل تغییر داد و ...
در محضر لاهوتیان شرح حال عارف کامل شیخ جعفر مجتهدی و نویسندۀ آن آقای محمد علی مجاهدی از شاگردان اوست. کتاب با زندگی خود نویسنده و قصۀ آشنایی مولف با شیخ جعفر آقا آغاز میشود. در ادامه به شرح حال عبد صالح خدا و تحولات زندگی و مسافرتهای ایشان میپردازد. سفر به عراق در اوج جوانی، رها کردن موقعیت عالی مالی در تبریز و پا گذاشتن در مسیری شگرف و رسیدن به حقایق معنوی، تحقیق دربارۀ زندگی مرحوم مجتهدی را اعجاب انگیز می کند.
شیخ جعفر آقا سالک راستین الی الله از افرادی است که در صراط مستقیم مجاهده کرد. او به مدد توسل به حضرات اهل بیت (علیهم السلام) به مراتب بالای بندگی خدای متعال رسید و دارای دید باطنی و صاحب کشف و کرامات شد. او به جایگاهی رسید که از خلائق دستگیری میکرد و قدرت شفای بیماران را پیدا کرد؛ البته در این راه سختی های فراوانی را به جان خرید. زیرا اگر بیمار با دعای شیخ به درگاه خداوند شفا نمییافت، او درد و مرضِ بیمار را به خود منتقل مینمود تا بیمار شفا میگرفت و پس از آن شیخ مدتی مدید با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. شاید به همین دلیل بود که او حدود پنجاه بار جراحی شد و عمل هر بار بدون بیهوشی انجام شد. جالب است بدانیم، پایان عمر شریف و نحوۀ مرگ ایشان طبق فرمایشات قبلی خودشان اتفاق افتاد.
بعضی از کرامات شیخ تا حدی است که شاید صحبت از آن جایز نباشد. داشتن چشم برزخی، قدرت طی الارض، سفر در زمان، قدرت تصرف و استفاده صحیح از این ابزار در مسیر رضای خدا، کار هر کسی نیست. بی شک، هر قدر بر مقام عرفانی ایشان افزوده شد، افتادگی و تواضع ایشان هم بیشتر شد که ادعا در عرفان بالاترین سقوط هاست؛ زیرا فرمودهاند خودبین خدا نبیند.
از میان سیر حوادث این داستان واقعی نکات ارزشمندی در ذهن تداعی میشود؛ درمییابیم مسیر سیر و سلوک الی الله در عین سادگی، آمیخته به پیچیدگی است. چه بسیار افرادی که به نام عرفان به بیراهه کشانده شدند و اسیر دزدان راه سیر و سلوک گشتند. کسانی که به بهانۀ مقام وصل، پشت پا به شریعت زدند و خود را بی نیاز از عبادت خدای متعال دانستند.آنها که تلاش خود را تنها معطوف نشانههای ظاهر مثل موی بلند، سبیل پهن و ریش انبوه کردند و میکنند؛ در حالی که مسیر سیر و سلوک، راهی بر پایه عقل و شرع است؛ یعنی شریعت، طریقت و رسیدن به حقیقت. مطالعه این کتاب به تمام کسانی که به عرفان (حقیقی) علاقه دارند پیشنهاد می شود.
به قول لسان الغیب حافظ شیرازی:
سِّرِ خدا که عارفِ سالک به کس نگفت / در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
رضوان الله علیه