ورود به آوانگارد

پدران مرثیه‌سرا و پسران خیال‌گرا

مروری بر کتاب پدران و پسران نوشته‌ی ایوان تورگنیف

میثم غضنفری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

« بهتر است این کتاب را نوجوانان بخوانند، تا دیدگاه والدینشان را در مورد زندگی بهتر درک کنند. زیرا مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی رخ می‌دهد، ولی در پایان خواهیم فهمید که در بیشتر موارد حق با والدین‌ بوده است.»[1]

باختین و ولوشینوف رمان را در مجموع به صورت «یک کل یگانه و انداموار»که تابع قوانین ویژه‌ی خویش است در نظر می‌گرفتند؛ پس بر پایه‌ی این نظر، رمان از عناصر گوناگونی ساخته می‌شود که مضامین و مفاهیم ساختاری در آن به گونه‌ای مستقل از هم و بدون برخورد و پیوند با عناصر دیگر رمان به وجود نمی‌آیند. به گفته‌ی بسیاری از منتقدان و نظریه‌پردازان ادبی، یکی از بهترین نمونه‌های برخورد عناصر و نیروهای متضاد اجتماعی در درون یک اثر و بازتابِ روح کلی یک دوران، رمان پدران و پسران[2] اثر ایوان تورگنیف است. رمانی که به حق یک کل یگانه و انداموار است و توانسته از زمان نوشته شدن‌اش در سال 1862 تاکنون از بهترین نمونه‌های دسته‌ای از آثار ادبی قلمداد شود که آن را با نام «اعتراف‌نامه‌ی یک نسل» می‌دانند.

دسته‌ی ادبی اعتراف‌نامه‌ی یک نسل غالبا در ارائه‌ی روایتی کلی و عمیق از ویژگی‌های دوران زیست شخصیت‌ها می‌کوشند تا بررسی همه‌جانبه‌ای از سرگذشت گذشتگان و جانشینان نسل‌های پیش انجام دهند. ایوان تورگنیف که خود مردی جهان دیده و بسیار با دانش بود دست به نگارش اثری زده که تناقضات و تحولات جامعه‌ی قرن نوزدهمی روسیه را در کوران رخدادهای زیر و رو کننده در اروپای غربی ترسیم می‌کند: شخصیت بازاروف نمونه‌ی اعلای کسانی است که در آن روزگار به آنان «مرد بی عمل» می‌گفتند؛ انسان‌هایی که تنها به ادعا و گزاف دم از تغییر و تحول در جامعه می‌زنند، اما تنها به زبان‌بازی و تحقیر گفتاری رسومات گذشته مشغول‌اند. البته نمی‌توان انکار کرد که شخصیت محافظه‌کار و آرام تورگنیف در جدال میان پدران با پسران، گویی طرف پدران را گرفته و پسران را به دفن شدن با آرمان‌ها و خیال‌بافی‌های شخصی‌شان محکوم می‌کند؛ اما نکته‌ای که از این گفته باز می‌ماند این است که با خواندن رمان، متوجه می‌شویم که این موضوع تماما درست نیست و نویسنده هرچقدر هم در وارد ساختن یک نظرگاه شخصی در رمان خود مبادرت ورزد، باز هم نمی‌تواند تصویری کلی از درگیری‌ها و ضرورت‌های تشکیل جامعه‌ی نوپدید بورژوایی را در برابر دوران زوال اشرافیت و پایان سنت‌های گذشته به دست خواننده ندهد.

نقاشی پرتره ایلیا رپین از ایوان تورگنیف (1874)

ماجرا و طرح داستانی رمان به نسبت ساده و کاملا خطی است: دو دوست دانشجو، کیرسانوف و بازاروف، پس از چند سال دوری از زادگاه خود به دهکده‌شان باز می‌گردند و در منزل اقوام کیرسانوف ساکن می‌شوند. خانواده آرکادی کیرسانوف از باقی‌ماندگان نظم کهن روسیه هستند که با تغییر و تحول جامعۀ نوین کنار نیامده‌­اند؛ در نتیجه میان آنان و بازاروف، که صریحا از او به عنوان یک نیهیلیست یاد می‌کنند، درگیری و جدل روی می‌دهد که بنیان اصلی شخصیت‌پردازی­‌ها و پیشرفت داستان است. بازاروف در گفت‌وگوهای پرشور و هیجانی خود ارزش‌ها و مناسبات گذشته را زیر سوال می‌برد؛ ولی، زمانی که داستان جلوتر می‌رود، با خودش به مشکل بر می‌خورد و با درگیر شدن در ماجرایی عاشقانه با دختری به نام آنا، صورتی جدید را از شخصیت خود به نمایش می‌گذارد. وجه و صورتی که شاید هم­دلی و هم­راهی ما را با او بر می‌انگیزد و در همذات پنداری ما با بازاروف هنگام سرنوشت تراژیکش کاملا موثر است.

ایوان تورگنیف از پیروان ناتورالیسم در ادبیات است و از شهرت جهان‌گیری برخوردار است که او را در کنار دیگر نام‌داران ادبیات روسیه مانند پوشکین، داستایوفسکی، تولستوی و ... قرار می‌دهد؛ منتهی او در ایران آن چنان که باید شناخته نیست و شاید نزد خوانندگان ایرانی به جایگاه شایسته‌ی خود هنوز دست نیافته است. مهری آهی در سال 1335 دست به ترجمه‌ی این کتاب زده است و در ساختن زبانی متناسب با زبان اصلی کتاب به جد کوشیده است؛ همان‌طور که خودش نیز در ابتدای کتاب نوشته است نوشتارش با زبان قدما و ادیبان گذشته فرق دارد و مثلا هیچ ابایی از به کار بردن واژگانی عامیانه و غیر رسمی مانند «لوس» (در آن سال‌ها نوشتن چنین واژه‌ای در یک اثر ادبی کاملا غریب و شگفت‌انگیز بود.) نداشته است. برای همین خواندن رمان با ترجمه‌ی ایشان لطفی دو چندان پیدا می‌کند و دوستداران زبان فارسی با متنی زیبا و دلنشین روبرو هستند.

پدران و پسران

نویسنده: ایوان تورگنیف ناشر: فرمهر قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

[1]- نقد رمان پدران و پسران در روزنامه گاردین

[2]- ایوان تورگنیف، پدران و پسران، چاپ اول ،مترجم الهام ربیعی ، نشر فرمهر