«با هم تو خیابان ول گشتند و به همه قضایای قدیمشان سرک کشیدند و رفتهرفته غمزدهتر، هوشیارتر و بیرودربایستیتر شدند. ولی بعد، عین دوتا رفیق تریپ تو خیابانها رقصیدند و من هم پشتشان لخلخ کردم، همان کاری که یک عمر پشت آدمهایی کردهام که باهاشان حال میکردم.»[1]
جک کرواک، سالها بعد از نوشتن رمان در راه، در مصاحبهای با پاریس ریویو گفت که سبک نوشتاری خودانگیختۀ خود را از نامۀ سیزده هزار کلمه ای نیل کسیدی الهام گرفته است؛ نامه ای که در چهل صفحه و به کرواک نوشته شده بود؛ نامهای که «همهاش اول شخص است، سریع، دیوانه، اقراری، کاملا جدی، با جزییات و البته در مورد او با نام های حقیقی.»[2]
جک کرواک، رماننویس و شاعر آمریکایی و نویسندهی رمان در راه، در کنار آلن گینزبرگ و ویلیام اس.باروز هستهی مرکزی نسل بیت را تشکیل میدادند؛ نسلی از هنرمندان آمریکایی که پس از جنگ جهانی دوم راه و رسم خود را پیش گرفتند و به سنتهای ادبی و فرهنگی پیش از خودشان پشت کردند. آنها که سرمایه داری را مخرّب روح و در تضاد با عدالت و برابری میدانستند، به فرهنگ مصرفی حاکم حمله کردند. این هنرمندان راه و رسم زندگی کولیواری را پیش گرفتند و مدام مشغول مسافرت، خوشگذرانی، افراط در مصرف مخدرات و برگزاری تورهای شعرخوانی بودند. در راه، روایت سفری فلسفی است؛ روایتی آمیخته با جریان آگاهی توام با دیدگاهی تحتتاثیر مواد مخدر و مشاهداتی عمیق. در این رمان، آرمانگرایی سیریناپذیری در کنار نقدی تند بر فرهنگ مصرفکنندۀ آمریکایی وجود دارد.
در راه داستان دو مرد جوان است که با جنونی وصف ناشدنی آمریکا را زیر پا می گذارند و به ماجراجویی می پردازند. کرواک این رمان را به شیوهی بداهه نویسی نوشته است؛ آن هم بر روی طوماری بلند و صد و بیست فوتی. شیوهای که -به گفتهی خود او- نه گزینش بیان، بلکه تداعی آزاد ذهن در دریای بیحد و مرز تفکر است؛ شنا کردن در دریای زبان، بی هیچ نظمی؛ مانند یک مشت که بر میز کوبیده میشود. اینها دلایلی است که کرواک به واسطهشان بهترین نوشتار را حاصل از بیرون کشیدن شخص از گهوارۀ گرم و نرم ذهن محافظهکار میداند.
رمان در حقیقت شرح زندگی خود کرواک در اواخر دههی چهل و سفرهایش با نیل کسیدی است. کرواک، بنا به عادت نوشتارش، نام شخصیت های واقعی را در رمان عوض میکند. این کتاب نمایشی بیپروا از استعمال مواد مخدر و پرداختن به مسائل جنسی بی قید است. در راه نقشهای از جغرافیای آمریکاست. ما همراه با روایت در فرمی جغرافیایی پیش می رویم و تمام طول داستان -همراه با شخصیت ها- مدام در راهیم. در راه یک یادآوری طولانی است؛ پیوند مکان و خاطره، شرح یک زندگینامه، تلاشی برای یادآوری به واسطهی شهرها و جادهها و آدمها و در نهایت کنشِ به یاد آوردن.
جادهها جایی بودند که جوانان سرخوردۀ پس از جنگ جهانی دوم، خود را به آن میسپردند تا از تمام قید و بندهای جامعۀ بورژوایی آمریکا رها شوند؛ یک خروج جغرافیایی-سیاسی که طی آن خود را از قوانین نظم لیبرالی، بازار آزاد و مصرفگرایی جدا میکردند و راهی جادهها میشدند؛ راهی یک آزادی بدون مرز.
آنچه شما را مجذوب این کتاب میکند، سبک نوشتاری جک کراواک است. این رمان یک موضوع نیست. در واقع شما سفرهای جک کرواک را در سراسر آمریکا و مکزیک دنبال میکنید. شما انبوهی از تضادها را مشاهده خواهید کرد. میتوانید زیبایی و غم را در کنار هم بیابید. غم و اندوه ناشی از تبعیض نژادی و نژادپرستی و تحسین کرواک نسبت به کشورش. میتوان تلخی و ناامیدی ناشی از تنهایی او را تا مغز خود احساس کرد و سپس با حس شیرین رفاقت لبخند روی لبها نشاند؛ اما در پایان همه اتفاقات به یک چیز می رسد، این که ما در زندگی افرادی زیادی را ملاقات میکنیم. برخی از آنها قرار است ما را تغییر دهند و ما مانند پروانهای به سمت شعله آنها کشیده شویم. بعضی افراد مانند ستارههای زودگذر از کنار ما رد میشوند و بعضی دیگر حضوری دائمی دارند؛ اما همه آنها بدون استثنا، قطعهای از پازل وجودی ما هستند.
«شروع سفرمان رازآمیز بود و همراه با نمنم باران. میتوانستم ببینم این سفر حماسه بزرگ مهآلودی از کار در خواهد آمد.»[3]
[1]در راه، جک کرواک، ترجمه احسان نوروزی، نشر چشمه
[2]مصاحبهی کرواک با پاریس ریویو در سال 1968
[3]در راه، جک کرواک، ترجمه احسان نوروزی، نشر چشمه
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی