میوریل اسپارک در دختران نحیف همچون آثار دیگر خود دنیای زنانه را عریان و واقعی، بدون آنکه درگیر کلیشه های ستایش و یا تحقیر آنان شود، به نمایش میکشد. اسپارک به درون دختران داستانش نفوذ نمی کند، آنها را در واکنش به محیطشان توصیف میکند و با نمایش جزئیاتی از کنش آنها، دنیای درونی معصوم و پرتناقض شان را برملا میکند.
در دختران نحیف زندگی و عشق دختران ساکن خوابگاهی در لندن را دنبال میکنیم تا در صفحه های پایانی، در میان شوخ طبعی های اسپارک، کمدی زندگی آنها تراژیک شود. داستان با توصیف روزهای پایانی جنگ درسال 1945 شروع می شود اما طنزپردازی زیرکانه اسپارک از ابتدا نوید اتفاق های تلخی را میدهد که در ادامه شاهد آن خواهیم بود.
داستان به صورت بخش های کوتاهی نوشته شده است و به نرمی جلو میرود و به عقب برمیگردد. اسپارک که به ادعای روزنامه تایمز جزء 50 نویسنده برتر بریتانیایی است، در این کتاب با زبانی آغشته به طنز در خلال داستانی که گاه گذری به گذشته می زند، کنش شخصیتها را توصیف می کند؛ اما تعارضهایی که در لایه های پنهان آنها وجود دارد، طنز ظریف او را جدی می کند.
وجه مشترک دختران ناهمگون خوابگاه می آو تیکت اشتیاق جوانی و وضع مالی نامناسب است و کلیشه های حاکم چون عشق، پوشش، روابط و دغدغه های آنها را تحت شعاع قرار میدهد. چنان که پی می بریم «یک دختر نازنین باید در زندگیاش فقط یکبار عاشق شود.». جوآنا چایلدی با عواطف تند و علاقهاش به شعر و خطابه های با شکوه، سلینا دختر ترکه ای و زیبای باشگاه، جین رایت با شغل دانشجوییاش در انتشارات و درگیری همیشگیاش با اضافه وزن، طیفی از دختران می آو تیکت را میسازند که هر کدام با عشقها و ناکامیها، ملالت های زندگی دانشجویی و ارتباط با مردان مورد علاقه شان درگیرند:
نیکلاس گفت : «من تا به حال همچنین لباس چشم نوازی ندیده بودم.»
پولین گفت : «شیاپارلی است.»
«این همان لباسی است که بینتان دست به دست میچرخد؟»
«کی همچین حرفی زده؟»
«خوشگلید»
پولین لبه دامن خش خش کنندهاش را بالا گرفت و مثل جریان تند هوایی از بالای پلهها بالا دوید. آه، دختران عاری از پشتوانه مالی! »[1]
در خلال این رمان حادثه تلخی برای ساکنان خوابگاه می آو تیکت رخ میدهد که تنها دختران نحیف از آن جان سالم به در میبرند. گویی این حادثه استعاره ای از وضعیت مشترک زنان است، رخداد تلخی که به روشنی نشان میدهد که چطور حیات زنها وابسته به شکل و ظاهر بدن شان است و تنها زنان لاغر اندام حق زنده ماندن دارند. درواقع دختران نحیف سرنوشت محتوم دختران نانحیفی را نشان می دهد که طراوت و جوانی شان به مرگ منتهی می شود و کسی به خاطرشان نمی آورد.
رمان کوتاه دختران نحیف با ترجمه خوش خوان شهریار وقفی پور به فارسی برگردانده شده و سریالی تلویزیونی با همین نام بر اساس آن ساخته شده است. بهار زندگی دوشیزه جین برودی، ولگردی با قصد قبلی و صندلی راننده نیز رمان های دیگری از این نویسنده اسکاتلندیاند که تاکنون به فارسی برگردان شدهاند.
[1] - (اسپارک، 1394: 95)
مطالب پیشنهادی
کتاب های پیشنهادی