ورود به آوانگارد

راه رفتن بر طنابی بین دو کوه

مروری بر کتاب نامه‌ی شاهپور و آهوانش از علیمراد فدایی‌نیا

نویسنده مهمان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

داستان در مورد شخصی است که برای کسب اطلاعاتی از یک فرد، کشور خود را به مقصد کشوری دیگر ترک می‌کند. او از پیش با دو نفر از آشنایان قدیم قرار ملاقاتی تنظیم کرده‌است اما زمانی که به محل قرار می‌رود کسی از آشنایان را بازنمیابد. آیا آن‌ها قرار ملاقات را فراموش کرده‌اند؟ آیا به محلی اشتباه رفته‌اند؟ شاید هم تمایلی برای دیدار در آن‌ها نبوده‌است. نویسنده که در جایگاه راوی‌ست سعی بر باز کردن این گره‌ها ندارد و در طول داستان گره‌های دیگری را هم به وجود می‌آورد.

در تمام طول روایت خواننده با توصیف احوال و افعال شخصیت داستان مواجه است. شخصیتی که روزی ایران را به خاطر زندگی در نیویورک رها کرده و حالا در کشور سوم – جایی که نه وطن اوست نه محل فعلی اقامتش- به دنبال کشف یک‌سری اطلاعات است. اما فعل به دنبال کشف چیزی بودن درباره‌ی این شخصیت چندان هم صدق نمی‌کند. او چنان متزلزل است که هر اتفاقی که او را به کسب اطلاعات نزدیک می‌کند، پس می‌زند. همچنین می‌کوشد هدف خود از سفر را فراموش کند و در شهر جدید به گردش بپردازد. اما پس زدن حقیقت تا چه زمانی دوام می‌آورد؟

نامه ی شاهپور و آهوانش

نویسنده: علیمراد فدایی نیا ناشر: آوا نوشت قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

بلاخره یکی از آشنایان سر می‌رسد و حباب بطالت مرد رو به نابودی می‌رود. آشنا نامه‌ای در دست شخصیت گریزان می‌گذارد و خودش در خطوط داستان محو می‌شود. نامه از همان نفر سوم است. همانی که مرد آمده بود به غربت تا چیزی از او دستگیرش شود. حالا باید با نامه چه کند؟ نامه‌ای که هرگز باز و خوانده نمی‌شود. این هم گره­‎ای است که به دست راوی محکم‌تر می‌شود و راه خلاصی از آن نیست. چون از نظر او « ندیدن هم یک‌جور دیدن دیگری است».

علیمراد فدایی نیا در نامۀ شاهپور و آهوانش قادر به خلق یک تیپ شخصتی کاملا حیران و سرگردان شده. او که از اولین نویسندگان فرم‌گرای ایران است، پیش از روی آوردن به داستان‌نویسی شعر می‌سرود و در این کتاب هم لحن شاعرانه‌ی خود را پیاده می‌کند. لحنی که تنها متعلق به اوست. این لحن که ممکن است در نظر خواننده هذیان‌گویی صرف باشد در مدد نشان دادن شدت سرگردانی شخصیت داستان است. شخصیتی نامطمئن و غیرقابل اعتماد. زبان‌پریشی سبک فدایی‌نیا به سرگشتی مرد دامن می‌زند و خواننده را بیش از پیش درمانده می‌کند. خواننده‌ای که در طی خواندن داستان، افسار ذهنش را به آشفتگی قلم او می‌سپارد و با مرد در تردیدهایی ابدی همگام می‌شود.

شاید در ابتدا لحن فدایی‌نیا در نظر خواننده سخت و دیریاب بیاید؛  این نحوۀ نگارش چیزی‌ است که او را از دیگر نویسندگان داستان فارسی در زمان خودش جدا می‌کند. به هم ریختگی اجزای جمله، جابه‌جا کردن نقش‌های دستوری، تکرار و ... باعث دیریابی نوشته‌های فدایی‌نیا می‌شود. او بیش از روایت به نحوۀ نگارش آن می‌پردازد. در داستان نامۀ شاهپور و آهوانش فرم روایت در خدمت موضوع داستان است؛ گیجی و گنگی.

نثر عجیب نامۀ شاهپور و آهوانش خواننده را مبهوت می‌کند. او را در میان آشفتگی لحن و روایت تنها می‌گذارد و نه تنها  گره­‌ای را باز نمی‌کند، بلکه سرنخ‌هایی که خواننده در طول داستان به آن‌ها رسیده‌است را هم در بزنگاهی از اعتبار می‌اندازد. خواندن نامۀ شاهپور به آهوانش سفر همراه با مردی‌ست که هرگز به شما اجازه نمی‌دهد به او اعتماد کنید؛ راه رفتن بر طنابی بین دو کوه.