سوال: بر خلاف جوانی، درباره دوران پیری تعداد کتابها بسیار کم است. من به دنبال داستانهایی هستم که کمک کنند بتوانم دربارۀ وضعیت جسمی و ذهنیام بیشتر فکر کنم.
اینا، 38 ساله، برلین
پاسخ: دبورا موگاش، نویسنده و فیلمنامهنویس، چنین مینویسد:
پرسش شما باعث شد من به این فکر فرو روم که رمانها با چه غنایی میتوانند به کاوش در پیرشدن بپردازند؛ درست همانگونه که به خاطرات و گذشته میپردازند؛ جهانی درونی که به موازات بالا رفتن سن یک شخص، متراکمتر و متراکمتر میشود؛ حتی اگر اصلاً آن شخص پیر به نظر نیاید. بسیاری از رماننویسان به موازات اینکه سن خودشان بالا رفته، به این مساله پرداختهاند. فیلیپ راث[1] و جان آپدایک[2] دو تا از اسامیای است که هماکنون به ذهن من میرسد. در واقع میخواهم مجموعه خرگوش[3] جان آپدایک را توصیه کنم. این مجموعه ما را با خود به دل زندگی یک مرد در سالهای واپسین عمرش میبرد (هر چند ممکن است وقتی میفهمیم قهرمانی که دائم درباره پیر بودن وراجی میکند تنها 65 سال دارد شوکه شویم.)
کتاب دیگری که میخواهم به شما توصیه کنم رمان مورد علاقه تمام زندگی من است: حکایت همسران پیر[4] اثر آرنولد بنت[5]. این رمان نیز ما را به دل گذران سالها میبرد؛ از کودکی دو قهرمان داستان سوفیا و کنستانس تا رسیدن آنان به سنین پیری؛ سفری که در کوزهگریها آغاز گشته و همانجا نیز به اتمام میرسد. بعد به سر جای خود ماندنِ[6] پل اسکات[7] میرسیم. این رمان درباره زوج سالخوردهای است که تا مدت زیادی پس از اتمام تسلط بریتانیا بر هند، لجوجانه در این کشور میمانند؛ به این دلیل ساده که هیچ جای دیگری برای رفتن ندارند.
"گذشته کشوری دیگر است؛ اینجا همه چیز متفاوت است." همه ما جمله مشهوری که ال پی هارتلی[8] در آغاز واسطه[9] نشانده، میشناسیم. این رمان شگفتانگیز از نگاه یک فرد سالخورده که همه آنچه دارد تنها خاطراتاش است، به یک واقعه تروماتیک میپردازد و سراسر آن را درخشش اندوهناک تابستانی که حالا دیگر مدتهاست از دست رفته، پر کرده است. واسطه یکی از معدود رمانهایی است که فیلمی به همان اندازه موفق از روی آن ساخته شده است.
مردی به نام اوه | نشر چشمه
نویسنده: فردریک بكمن ناشر: چشمه قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 148,000 توماناز میان آثار غیرداستانی میخواهم به دیانا آتیل[10] اشاره کنم؛ کسی که کتابهایش به همه ما امید میدهد. همچنین باید از نورا افرون[11] معرکه یاد کرد که در هیچ چیز به خاطر نمیآورم[12] به شکل خندهآوری به اینکه چطور خاطرات در واقعیت میتوانند کاملاً از هم فرو بپاشند، میپردازد. کدا[13] نوشته سیمون گری[14] که دفترچه خاطرات او درباره عصبانیتهای افراطی و فرسودگیهای کهنسالی است نیز شما را از خنده رودهبر خواهد کرد.
و در نهایت به ویرجینیا آیرونساید[15] میرسیم؛ کسی که تعدادی از سرگرمکنندهترین و بامزهترین کتابها را درباره کهنسالی نوشته است: نه! نمیخواهم در کلوب کتابخوانی اسم بنویسم[16]، تشکر! همینجوری ایستاده راحتم[17] و نه! به عینک مطالعه نیازی ندارم[18] از جمله عناوین کتابهای اوست که خودشان به خوبی گویای همه چیز هستند. امیدوارم از مطالعهشان لذت ببرید؛ بدون عینک یا با عینک!
منبع: گاردین
ترجمه: امیرحسین اسلامینژاد
[1]- Philip Roth
[2]- John Updike
[3]- Rabbit
[4]- Tale of Old Wives
[5]- Arnold Bennett
[6]- Staying On
[7]- Paul Scott
[8]- LP Hartley
[9]- The Go-Between؛ جوزف لوزی به سال 1971 فیلمی با همین نام از روی این رمان ساخته است.
[10]- Diana Athill
[11]- Nora Ephron
[12]- I Remember Nothing
[13]- Coda
[14]- Simon Gray
[15]- Virginia Ironside
[16]- No! I Don’t Want to Join a Bookclub
[17]- No Thanks! I’m Quite Happy Standing
[18]- No! I Don’t Need Reading Glasses