کتابهای مختلفی خواندهام، اما کتابهایی که تحتتأثیر رمانهای کلاسیک نوشته شدهاند را بیشتر میپسندم و غرق آنها میشوم.تا حالا برایم پیش نیامده که کتابی متأثر از داستان جاویدانی بخوانم و متأثر نشوم. در واقع به قدری این شکل داستانگفتن را میپسندم که رمان خودم را هم طبق همین سبک نوشتهام، کتاب تو، من و دریا را تحتتأثیر بلندیهای بادگیر امیلی برونته نوشتم. همزمان که روی کتابم کار میکردم، مدت طولانی به فکر اقتباسهای داستانی بودم و فکر میکردم دقیقاً چه چیزی این داستانها را برای خوانندگان و نویسندگانشان دلپسند میکند. فهمیدم تخیل دوباره برای خوانندگان دلچسبی بینظیری دارد، زیرا آنها میتوانند لذت پیچ وتاب شگفتآور داستانی را با داستانی ترکیب کنند که برایشان آشنا به نظر میرسد.
من هم مثل خیلی از کتابخوانها، در دوران تأثیرگذار نوجوانی و جوانیام کتابخواندن را با کتابهای کلاسیک شروع کردم و درنتیجه، بسیاری از این آثار مشهور با دوران پرشور و احساس جوانیام آمیخته شد. شاید خواندن دوبارۀ داستان و شخصیتهای یک رمان کلاسیک مثل سرزدن به محلۀ دوران کودکی یا اردوگاه تابستانیای باشد که در آنجا اولین تجربۀ احساسی خود را داشتیم. این کتابها یادآور نخستین تجربۀ کتابخوانی ما هستند، لحظهای که فهمیدیم عاشق خواندن شدهایم.
علاوه بر آن، کشف شباهتها و تفاوتهای میان رمان جدید و رمانی که به آن ادای دین میکند، لذتبخش است، مثل نسخۀ انگلیسی والدو کجاست. اقتباس داستانی شکل و اندازۀ مختلفی دارد، برخی به داستان منبع الهامشان سفت و سخت وفادار میمانند و برخی دیگر از رمانهای قدیمی به عنوان سکوی پرش استفاده میکنند و بر اساس آن چیز کاملاً جدیدی مینویسند. برخی اقتباسها، مثل گردابی چنین حایل (دریای پهناور ساراگاسو) نوشتۀ جین ریس، تحتتأثیر جین ایر نوشته شده است. این رمان داستان را طوری عوض میکند که خوانندگان با زاویهای جدید آن را بخوانند و صدای شخصیتهایی را به گوش میرساند که در نسخۀ اصلی جین ایر شنیده نشده بود. رمانهای دیگری مانند مستحق[1] نوشتۀ کورتیس سیتنفیلد، بازگویی غرور و تعصب جین آستین است و داستان آن را در زمانهای کاملاً متفاوت نقل میکند. این کار گاهی نشان میدهد که مضامینی که در جان رمانهای کلاسیک هستند، بیزمانند.
به خاطر اهمیت زیادی که به رمانهای کلاسیک داده شده، دستبردن در این داستانها چندان ساده نیست. شاید به همین خاطر بخش جالب اقتباس از یک داستان کلاسیک، تلاش زیاد نویسنده در دستبردن و بازنویسی چنین رمانی است. اقتباس، زندگی جدید و جذابی را به روایتهای کلاسیک میدهد. با خواندن چنین رمانهایی، دست به کشف دوبارۀ داستانیهایی میزنیم که مدتها پیش خوانده بودیم. علاوه بر این، خوانندگان رابطهای مفرح، پرشور و روشنگر با ادبیات کلاسیک پیدا میکنند. و اینکه داستانهای اقتباسی بهانۀ بزرگی دست خوانندگانش میدهد تا بار دیگر نگاهی به رمانیهای کلاسیک بیندازند. ادموند ویلسون میگفت: «هرگز دو نفر یک کتابِ یکسان نمیخوانند»، از این رو، هیچ کتابخوانی همان شخصی نیست که برای بار اول کتابی را خوانده بود. همین هم به خواندن رمانهای الهام گرفته از کلاسیکها لایههای زیادی میدهد.
در اینجا از دوازده رمان موردعلاقهام مینویسم که اقتباسی از رمانهای کلاسیک هستند:
گردابی چنین حایل، جین ریس
اگر زمانی برسد که دستۀ کتابهای اقتباسی خود بدل به ژانری کلاسیک شود، گردابی چنین حایل جزو آنها خواهد بود. رمان ریس سال ۱۹۶۶ منتشر شد. این کتاب بازتاب فوقالعادهای از جین ایر شارلوت برونته است و از زاویهدید خانم روشستر، همسر دیوانهای نقل میشود که در اتاق زیرشیروانی حبس شده است. این کار روایت این رمان کلاسیک را دگرگون میکند. خواننده شخصیتهای جین ایر را با نگرشی دیگر میبیند. برونته شخصیتهای زن قوی و پرشور خلق کرده بود و ریس به این شخصیتها روحیۀ هیجانانگیز و فمینیستی بیشتری میدهد. فکر کنم این کتاب، اولین نمونهای از کتابهای اقتباسی بود که خواندم. گردابی چنین حایل مستقیماً تحتتاثیر رمان سرمنشآ خود بود و با خواندن آن عاشق رمانهایی شدم که از کلاسیکها شروعی تازه میسازند.
مارچ، جرالدین بروکس
بروکس بهخاطر کتاب مارچ جایزۀ پولیتزر گرفت. مارچ رمانی تاریخی است و از کتاب زنان کوچک لوئیسا می الکوت الهام گرفته است. زنان کوچک مثل نام کتابش، داستان دختران خانوادۀ مارچ بود، در کنار آنها داستان مادردوستداشتنی خانواده، مارمی هم گفته میشد. اما پدر خانواده، آقای مارچ، در داستان حضور چشمگیری نداشت، زیرا در زمان جنگ داخلی آمریکا به کمک سربازان وطن رفته بود. اما حتی زمانی هم که به خانه بازمیگردد، تنها طرحی کلی از شخصیت او به مخاطب ارائه میشود. از همین رو رمان بروکس همراه جالبی برای زنان کوچک است و از دیدگاه آقای مارچ به روایت جنگ و ازدواجش با خانم مارچ میپردازد.
دختر سرکهای، آن تایلر
تایلر با یکدلی و طنزی که مشخصۀ آثارش است، بهترین گزینه برای اقتباس گرفتن از نمایشنامۀ شکسپیر، رامکردن زن سرکش است. تایلر اقتباسش را در شهر بالتیمور دوستداشتنی خود نقل میکند و قهرمان داستانش که با نمک دلسوزی همراه است، به اندازۀ اثر شکسپیر ستیزهجو نیست. کتاب پرشور و سریعخوانی بود و شرمنده نیستم که بگویم این کتاب را از نسخۀ مورد اقتباسش بیشتر پسندیدم.
جین استیل[2]، لیندزی فای
«خواننده، من او را کشتم»، از همین خط –علامت گره داستانی با یکی از مشهورترین جملات در ادبیات- نومیدانه جذب این رمان شدم. جین استیل تصویر جدید و خلاقانهای از جین ایر شارلوت برونته است. داستان در انگلستان ویکتوریایی میگذرد. در این رمان هم جین قاتلزنجیرهای و بذلهگویی است. رمان جین استیل موفق شده تمام انرژی سیاه و رمانتیک داستان اصلی را جذب کند و علاوه بر آن، داستانی به کل جدید، سریع و عمیقاً سرگرمکننده بگوید.
هزار جریب[3]، جین اسمایلی
داستان جین اسمایلی از شاه لیر، کتاب اقتباسی دیگری است که جایزۀ پولیتزر برده و در روستایی در آیوا روایت میشود. ابتدای داستان بسیار شبیه تراژدی مشهور شکسپیر است – پدرسالار سالخوردهای که املاکش را میان سه دخترش تقسیم میکند. اما در رمانِ اسمایلی، رازهای بهتآور خانواده است که به شکلی کاملاً متفاوت مسبب بلا میشود. چرا خانوادۀ پدرسالار به او خیانت میکنند؟ در لیرشاه پاسخ این خیانت قدرت است، اما اسمایلی به این پرسش پاسخ چندلایهای، تروماتیک و فراموشنشدنی میدهد.
مستحق، کورتیس سیتنفیلد
از میان تمام رمانهای اقتباسی مورد علاقهام، اقتباس سیتنفیلد از غرور و تعصب جین آستین وفاداری صادقانۀ بیشتری به منبع الهام خود دارد. داستان مستحق درشهر سینسیناتی معاصر میگذرد. سیتنفیلد چنان بیعیب و نقص دلربایی و هوشمندی آستین را زنده میکند که انگار جین آستین این کتاب را امروز نوشته است.
بیگناهان[4]، فرانسیسکا سیگال
عصر بیگناهی ادیت وارتون داستان جامعۀ والادست نیویورک است؛ رمان سیگال خوانندگانش را در حصاری به دام میاندازد که در آنجا همه همهچیز را در بارۀ هم میدانند: جامعۀ صمیمی یهودیان در حومۀ لندن. بیگناهان نسخۀ جدید و سرزندهای از عصر بیگناهی است، قراردادهای اجتماعی، قوانین نانوشتۀ برخی جوامع و فشارهای خانوادگی را موشکافانه بررسی میکند.
پرواز گما هاردی[5]، مارگوت لیوزی
میدانم که چه فکری دارید: رمان اقتباسی دیگری از جین ایر؟ بله علاقهام مجابم میکند.پرواز گما هاردی داستان این رمان کلاسیک را در اسکاتلند و میانۀ قرن بیستم و در حال و هوای نوجوانی تعریف میکند. گمای لیوزی آغشته به شهامت جین است و روح بیپروای او را دارد. لیوزی آزادانه با داستان جین ایر بازی کرده است و درنتیجه کتاب او نه فقط بازگویی مستقیم جین ایر، بلکه ادای احترامی به اوست.
غرور، تعصب و دیگر چاشنیها[6]، سونالی دو
در این داستان خانوادگی پرکشش، غرور و تعصب به کتاب آسیاییهای پولدار دیوانه پیوند میخورد. این رمان داستان خانوادۀ آمریکایی-هندی بزرگ، ثروتمند و عجیبوغریب است. سروکلۀ بازیگران قبلی بالیوود، نوادگان سلطنتی هند، جراحان مغز و اعصاب و آشپزان هم در این داستان پیدا میشود. جنسیت شخصیتهای این داستان با غرور و تعصب فرق دارد. قهرمان زن این داستان نسخۀ جدیدی از دارسی ثروتمند و پریشان است. نشانههای زیادی از غرور و تعصب در صفحات این کتاب دیده میشود. اما دو لایههای جدیدتری هم به داستان اضافه میکند و از مسائل فرهنگی و طبقاتی هم میگوید.
زمستانها، لیزا گابریل
نویسندگان داستانهای گوتیک به استفاده از مکان و هوا برای خلق فضای تاریک، سحرآمیز مشهورند. اقتباس گابریل از رمان کلاسیک ربهکا، نوشتۀ دافنه دوموریه وهمآلود است و در عمارتی دورافتاده روایت میشود. زمستانها از آن دست بیعتهایی است که من میپسندم. شبیه نسخۀ مورد اقتباس است، اما با تعلیقهای مناسب حتی خوانندههای کتاب اصلی را هم به حدسزدن وا میدارد.
ساعتها، مایکل کانینگهام
کانینگهام بیش از هر نویسندۀ دیگری در این فهرست اقتباس آزادتری از رمان کلاسیک گرفته است. ساعتها داستانهای بههم پیچیدهای دارد و هم به رمان خانم دالوی و هم خود ویرجینیا وولف ادای احترام میکند. با اینک ساعتها خود رمانی مستقل است، اما مثل دیگر اقتباسهای خوب، همراهی با بصیرت برای رمان مورداقتباسش خواهد بود.
آتش خانگی، کامیلا شمسی
شمسی موضوع اصلی تراژدی یونانی آنتیگونه، جنگ، عشق و وفاداری را منبع اقتباس خود قرار داده است و با توجه به آن داستانی عمیق و تأثیرگذار از خانوادۀ بریتانیایی-پاکستانی میگوید که پدرسالاری جهادگر دارد. به کار گرفتن نمایشنامهای دوهزارساله بهعنوان چارچوب برای گفتن داستانی از غرور، افراططلبی، حقوق انسانی و عشق مدرن نمونهای عالی است که نشان میدهد چگونه آثار اقتباسی بیزمان بودن شرایط انسانی را نشان میدهد.
منبع: لیتهاب
[1] Eligible
[2] Jane Steele
[3] A Thousand Acrs
[4] The Innocents
[5] The Flight of Gemma Hardy
[6] Pride, Prejudice, and Other Flavors