سوال: میخواهم هم سرگرم شوم و هم بسیار بخندم. دنبال خشونت یا غصه نیستم؛ حماسههای خانوادگی را هم نمیخواهم. به اندازۀ کافی از این مسائل در زندگی واقعی هست. میخواهم کتاب بخوانم و بخندم.
سوال از: کتی تیمبرلیک، ۷۰ ساله، شمال غربی انگلستان
پاسخ از: اندرو مارتین، نویسنده و منتقد.
نویسندهای را که نتواند بامزه باشد، نمیشود چندان جدی گرفت. با این حال اهالی جوایز ادبی به نظر نگاه متفاوتی دارند، حتی با اینکه طنزنویسی مهارتهای بزرگ و جملههای خوشصدا میخواهد. مثل جملهای مارتین ایمس در یادداشتهای راحیل: «خودم را خشک کردم، دوش تالک گرفتم و به داخل شجاعترین زیرپوشم خزیدم.»کتاب خندهدار همیشه خندهدار خواهد بود. ملاقاتکنندگان جوان[1] را از دیزی اشفورد سه بار خواندهام. شاید این رمان ساده و حتی کودکانه به نظر برسد، زیرا کتاب در سال ۱۹۱۹ چاپ شد و در آن زمان نویسندهاش ۹ سال داشت. چنین آغاز میشود: «آقای سالتینا پیرمرد ۴۲ سالهای بود و خوشش میآمد از مردم بخواهد پیش او بمانند.»
نوشتههای اولین وو بسیار خندهدار است (مخصوصاً نیمۀ اول زوال و انحطاط[2])، نوشتههای نانسی میتفورد و آلن بنت هم همینطور و همه این را میدانند. اما افراد زیادی خبر نداشتند که رابرت رابینسون هم طنزنویس فوقالعادهای بود. به نظر مردم کوتهنظر، اما در حقیقت میانهرو بود. او در دستورالعمل منشی متخصص آبله[3] هنری سوم را چنین توصیف میکند: «من کمی درمورد پادشاهان انگلیس میدانم، اما اگر یک پادشاه باشد که کمتر از همه درموردش بدانم، آن هنری سوم است.»
خاطرات اخیر لورا تامپسون از مادربزرگش هم به نام خاطرات خانم صاحبخانه[4]، نثری به خوبی متنهای بالا دارد و ثابت میکند طنز ادبی حتی در زمانۀ آشوب امروز ما هم زنده است.
منبع: گاردین
کتابدرمانی مجموعهی پیشنهاد کتاب است، این کتابها هر کدام بنا به پرسشی مشخص یا موضوعی معین انتخاب میشوند.
[1]- The Young Visiters
[2]- Decline and Fall
[3]- Prescriptions of a Pox Doctor’s Clerk
[4]- The Last Landlady