ورود به آوانگارد

نوشتن از چرنوبیل، نوشتن از آينده

معرفی کتاب نیایش چرنوبیل اثر سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ

نویسنده مهمان
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

با خیال راحت می‌توان گفت که در بخش بزرگی از تاریخ روسیه، روس‌ها از به دنیا آمدن خود در این کشور احساس خوش‌شانسی نکرده‌اند. تاریخ واقعی این کشور، صدای آه ناامیدانه از سوی میلیون‌ها تن و باقی ماندۀ آن مهربانی خارق‌العاده، شجاعت و شوخی‌طبعی ترسناک است.

چیزی که کم و بیش در تکنیک نویسندگی سوتلانا آلكساندرونا الكسیویچ  هم مشهود است: کتاب‌هایش مجموعه‌ای از صدها مصاحبه با مردمی است که تسلیم تجسم خواسته‌های مختلف دولت روسیه شده اند. هر مصاحبه در کتاب نیایش چرنوبیل چند صفحه به درازا می‌کشد و قالب تک‌گویی دارد- به همین شکل هم در صفحات فهرست مشخص شده‌اند. «تک‌گویی‌هایی از سادگی بازگشت به خاک»؛ «تک‌گویی‌هایی از چیزهای غریبی که می‌توانند به زندگی ما راه پیدا کنند» و از این دست.

راکتور شمارۀ چهار در تاریخ ۲۶ آپریل ۱۹۸۶ در منطقۀ اتمی چرنوبیل در اوکراین، که آن زمان بخشی از شوروی بود، منفجر شد و محمولۀ رادیواکتیو در کورۀ ۵۰ متری را وارد اتمسفر کرد، ۷۰٪ آن بر سر بلاروس نازل شد، بخش زیادی از آن هم به کشورهای همسایه رسید، آن هم نه فقط کشورهای مجاور.

وسعت تخریب و ذات موذی آن ورای تصور ذهن است، به همین دلیل هم فرم چندآوایی که الکسیویج آن را در کتاب خود آورده (و به همین خاطر نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ را از آن خود کرد)، برای این واقعه بسیار مناسب است. تنها سخن شاهدان می‌تواند درستی رویدادها را بسنجد. از این رو در نیایش چرنوبیل، بعد از چند دادۀ مفید در مورد انفجار و عواقب بعدی (سفر به میان این روستاها و مشاهدۀ سرریز قبرستان‌هایی که آدمی را در بهت فرو می‌برد)، به حرف‌های بیوۀ یکی از آتش‌نشانانی می‌رسیم که در زمان انفجار به مأموریت فراخوانده شده بود.

توصیف مرگ آن آتش‌نشان از مسمویت تشعشع‌ها- دو هفتۀ آکنده از درد- چندان جریحه‌دار کننده است که ادامۀ خواندنش کار ساده­ای نیست. آنچه که باعث ادامۀ خواندن می‌شود، عشق زن آتش‌نشان به همسرش و فرزندی است که در دل دارد؛ فرزندی که مرده به دنیا آمد و او این اتفاق را چنین تعبیر می‌کرد که انگار کودک از درونش تشعشعات را به خود جذب کرده بود.

این چیزی است که خواننده را با داستان همراه می‌کند: بازگویی حکمت و شجاعت از زبان گویندگان. کسی می‌گوید: «انسان تنها در زمانۀ شر مکاری می‌کند، اما به هنگام عشق، صاف و صادق است». دیگری شعاری بلشویکی سر می­دهد: «با اراده‌ای آهنین، نژاد آدمی را به سوی شادکامی هدایت کنیم» و آن را «روان‌شناسی متجاوزان» می‌داند.

نیایش چرنوبیل نخستین بار در ۱۹۹۷ منتشر و در سال ۲۰۱۳ ویراست مجدد شد، این کتاب بخشی از پروژۀ بزرگ‌تری با نام طعنه‌دار صداهایی از اتوپیا است که الکسیویچ از سال ۱۹۸۵ بر روی آن کار می‌کند. سایر شماره‌های این مجموعه با جنبه‌های دیگری از زندگی روسی در ارتباط هستند: از جنگ در افغانستان (پسرانی از جنس روی -  عنوان آن اشاره به تابوت‌های رویینی دارد که سربازان مرده را در آنها به سرزمین مادری باز می‌گردانند) تا زندگی در زمان حال و زمان بعد از فروپاشی اتحادیۀ جماهیر شوروی.

همچنین رویکرد مستند‌سازی الکسیویچ تجارب این افراد را واضح‌تر می‌کند تا جایی که گاهی تحمل شنیدن آنها دشوار می‌شود، اما همین کار روال تولید کتاب را به شکل متمایزی دموکراتیک می‌کند. حضور مؤلف مشهود نیست، تنها در بخشی از کتاب درمورد اهمیت فاجعه با خود مصاحبه کرده است: «ما نمی‌توانیم مانند قهرمانان چخوف باور داشته باشیم که بعد از صد سال انسان زیبا می‌شود، بیش‌تر از هرچیزی دربارۀ چرنوبیل زندگی بعدی به خاطر می‌ماند: اشیای بدون مالک، مناظر خالی از انسان. راه‌هایی که به ناکجا می‌روند، کابل‌های برقی که به ناکجا می‌روند... گاهی گمان می‌کردم که در حال نوشتن آینده‌ام»

با درنظر گرفتن تلاشی که او برای گذر از این منظر نورانی کرد، می‌توان فهمید که الکسیویچ خود را در مسیری قرار داد که کمتر نویسنده‌ای تا به حال آن را پیموده است.

نیایش چرنوبیل

نویسنده: سوتلانا آلكساندرونا الكسیویچ ناشر: چشمه قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 78,000 تومان

منبع: گاردین

سوتلانا آلکساندرونا الکسیویچ، نیایش چرنوبیل، چاپ ششم،مترجم الهام کامرانی ، نشر چشمه