ورود به آوانگارد

فراز و فرود جان فاولز بودن

درباره جان فاولز، نخستین پست‌مدرنیست انگلستان

نویسنده مهمان
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

زندگی جان فاولز که در ۵ نوامبر ۲۰۰۵ در لایم ریجس خاتمه یافت، قطعه‌ای احساسی از جریان ادبیات انگلیسی است. جریانی که بیشتر شبیه به یک داستان اخلاقی است. اغلب او را «نخستین پست‌مدرنیست انگلستان» خوانده‌اند. جان فاولز نویسنده‌ای نوآور بود که منتقدان او را دست‌کم گرفتند. فاولز در اواخر عمر حرفه‌ای خود در الگویی شبیه الگوی نوشتاری اجداد ادبی‌‌اش نوشت اما شرع فعالیت ادبی­‌اش جور دیگری بود.

کلکسیونر

نویسنده: جان فاولز ناشر: چشمه قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 235,000 تومان

نخستین دهه زندگی ادبی فاولز با خلاقیت همراه بود و به سرعت از آثارش استقبال شد. فاولز مثل برخی از هم‌­نسلانش از زمان چاپ نخستین رمان موفق به نام «کلکسیونر» (۱۹۶۳) تا چاپ «مجوس» (1985) و «زن ستوان فرانسوی»(۱۹۶۹) دوران شهرت را پشت سر گذاشت. حالا که پس از گذشت چند سال به آثارش نگاه می‌کنیم، خلاقیت داستان‌های او به نسبت استعداد و نبوغ ذاتی‌ فراوانش کمتر به نظر می‌رسند.

فیلم «زن ستوان فرانسوی» با نقش‌آفرینی مریل استریپ

هنوز هم فاولزِ خود‌آموخته و تجربه‌گرا، با نظریه ادبی فرانسوی به خوانندگان انگلیسی وسعت دید می‌بخشد و آن‌ها از این بابت قدردان او هستند. از مزیت‌های والای او در میانه دهه شصت، عضویت به اسلوب اما در انزوای او در جنبش دهه شصت بریتانیا بود.

اما سرانجام شیوه‌ها دستخوش دگرگونی می‌شوند. «درخت آبنوس» (۱۹۷۴)، که پس از درخشش «زن ستوان فرانسوی» منتشر شد، رمان کوتاه و چند داستان به هم پیوسته درمورد نویسنده‌ای است که موفقیتش او را تهی کرده بود. «دنیل مارتین» (۱۹۷۷) هم داستان خودنگاری نویسنده‌ای بریتانیایی است که از خود تنفر داشت. داستانی با پایان غم­‌انگیز از نویسنده‌ای که قراردادهای هالیوود او را در چنبره خود گرفته بودند. بعدها «اعشار»(۱۹۸۲) و «مجوس»(۱۹۸۵) را نوشت که این آثار جرقه‌هایی از شعله‌ای عظیم بودند.

مجوس داستانی پست مدرن درباره‌ی زندگی جوانی بریتانیایی و تحصیل‌ کرده‌ی آکسفورد به نام نیکلاس اورفه است که در یک جزیره‌ی کوچک یونانی، انگلیسی درس می‌دهد. او کشور خود را در پی فرار از یک عشق ترک کرده؛ زیرا حاضر به پذیرفتن مسئولیت آن نبوده است
ماجرای اصلی نیکلاس از جزیره یونانی آغاز می‌شود؛ جایی که او  مردی مرموز را ملاقات می‌کند و وارد بازی‌های پیچیده‌ای می‌شود که مرد برایش ترتیب داده است. گرچه در ابتدا نیکلاس بازی‌ها را یک شوخی می‌داند؛ اما در فضایی انباشته از توهمات روانشناختی میل نیکلاس به دنبال کردن سرنخ‌های بازی‌ مرد بیشتر و بیشتر می‌شود. دیدگاه‌های متناقض درباره‌ی زندگی و چهره‌های متفاوت عجیب غریب او را به ورطه‌ای می‌کشاند که مرز واقعیت و خیال در هم می‌ریزد.

مجوس

نویسنده: جان فاولز ناشر: چشمه قطع: گالینگور,رقعی نوع جلد: گالینگور قیمت: ناموجود

نویسندگان بزرگ هم زمانی سر زبان‌ها می‌افتند و بعد آن باید با بی‌تفاوتی و بی‌توجهی دیگران بسازند. این سرنوشت بحرانی گریبان فاولز را هم به شدت گرفت. این اتفاق با موفقیت بی‌حد امروزش دنبال می‌شود که همین هم گویی یک الگوست. هنر او مثل تقریبا تمام نویسندگان نامدار انگلیسی دست برنده بود، منطق ادبی دقیقی که با گوش و چشم داستان‌گویی برای فرهنگ توده ادغام شده بود. این ادغام هیچ اشکالی نداشت؛ انگار این هنر غریزی او بود. مثلا وقتی بعدها به «مجوس»، اثر برجسته‌اش ارجاع می‌داد، چنین می‌نوشت که این کتاب، رمانی است در مورد بزرگسالی که نویسنده آن یک بزرگسال عقب‌مانده است. تا اینکه منتقدان به خاطر کتاب‌های دوره میان‌سالی‌اش روی خوش به او نشان دادند. برگ برنده‌‌ای که تضمین‌کننده فروش کتاب‌هایش بود. به دنبال آن قراردادهای بزرگ سینمایی سراغش را گرفتند و چنان توجه عظیمی به او شد که نویسندگان بزرگ نسل بعد تنها می‌توانند رویایش را داشته باشند.

از آنجا به بعد اقتباس‌های بسیار موفقی از آثار او بر پرده سینما به اجرا آمد. فیلمنامه «زن ستوان فرانسوی» اثر پینتر یکی از بهترین این اقتباس‌هاست. البته فیلم «مجوس» استثنا بود. وودی ‌آلن در مورد این فیلم گفته مشهوری دارد: «کل عمرم را دوباره تکرار می‌کردم اما این دفعه فیلم مجوس را نمی‌دیدم».

فیلم ناموفق «مجوس» با نقش‌آفرینی مایکل کین

اظهار آلن حامل طنین طنزآمیزی است: دستاوردهای فاولز در آمریکا بسیار بیشتر از بریتانیا مورد توجه بود. او همچون بسیاری از نویسندگان چیره‌دست پس از جنگ بریتانیا در خارج از خانه بیشتر شناخته شده بود. اهل مطبوعات آمریکا بودند که «دنیل مارتین» را ستودند، در حالی که منتقدان بریتانیایی این کتاب را نابود کردند. نمی‌خواهم سر این بحث را دوباره باز کنم اما شکی نیست که این بی‌اعتنایی‌ها باعث شد او به تبعید خودخواسته در لایم ریجس برود و از سازوکار انتقادی کلان‌شهری نقدی تند و تیز بکند.

جان فاولز در لایم و در سال ۱۹۸۸ سکته کرد و پس از آن طی دهه‌های کند و کش‌دار درگیر بیماری و مشغول کار بود. او به نسلی که از دست سوداگران و سودجویان عاصی بودند، درس بزرگی از تعهد به ادبیات داد. او در اواخر عمرش کاری را کرد که بهترین نویسندگان همیشه می‌کنند: برای خودش نوشت.


منبع: گاردین