تلاشهای آدمی برای ساختن آرمانشهری روی زمین همیشه به فاجعهای تمامعیار ختم شده است. لابد به این دلیل که آرمانشهرها ایدههای تحققپذیری نیستند، بلکه صرفاً چراغ راهنمایی برای زندگی بهتراند، باید به سوی آنها حرکت کرد و هرگز نرسید! سیلوانو آگُستی (Silvano Agosti) در کتاب نفسم آکنده از رؤیاست جامعهای آرمانی را در قالب داستانی دلکش توصیف میکند.
نفسم آکنده از رؤیاست داستان بلندی در قالب نامه است. نویسندۀ نامهها مردی ایتالیایی است که گذارش از سر اتفاق به سرزمین رؤیاها افتاده است. او شگفتزده از دیدههایش در این شهر، قید بازگشت به موطن خود را میزند و در نامههایی به دوستانش از ساز و کارهای متفاوت این شهر میگوید: «اینجا در سرزمین رؤیاها در هر دو بخش دولتی و خصوصی بیشتر از سه ساعت کار نمیکنند، البته با پرداخت کامل حقوق ماهانه و با در نظر گرفتن ساعات اضافهکاری احتمالی.» (ص 14)، «در این سرزمین، نه تکلیف درسی وجود دارد نه امتحان، و نه دیپلم- بچهها تنها به واسطۀ بازیها نیست که یاد میگیرند؛ گفتوگو و دیدار از خانههای گوناگون هم باعث میشود اطلاعات گستردهای به آنان منتقل شود»(ص 25)، «گل آبیرنگ. چیز عجیبی نیست؛ هر کسی به دیگری علاقه داشته باشد آن را با نشانهای به دیگران میفهماند که همان گل کوچک آبی روی سینه است، چون ابراز علاقه و ارتباط را سادهتر میکند» (ص 40). راوی به دنبال منشأ آرامش و صفای سرزمین رؤیاها با کمک راهنمایی به گشت و گذار میپردازد. او درمییابد در سرزمین رؤیاها امور اغلب با کارهای داوطلبانه سامان میگیرد، بسیاری چیزها مانند تبلیغات و اسلحهها از بین رفتهاند و مقامات سیاسی همچون مردم عادی زندگی میکنند و میکوشند برای هر مسئله راهکاری انسانی بیابند.
نام اصلی این کتاب نامههایی از قیرقیزیا است. نویسندۀ آن، سیلوانو آگُستی، در سال 1938 در ایتالیا متولد شد. او پس از دیپلم در اروپا و آسیا و آفریقا به شیوۀ هیچهایک سفر کرد. سپس در رم و مسکو در رشتۀ فیلمسازی تحصیل کرد و به کارگردانی و نویسندگی در این زمینه پرداخت. نفسم آکنده از رؤیاست تنها اثر اوست که به فارسی ترجمه شده است. این کتاب را رضا قیصریه مستقیماً از زبان ایتالیایی ترجمه کرده است.