ورود به آوانگارد

هر بازگشتی، یک جدایی است

مصاحبه با هشام مطر درباره‌ی کتاب بازگشت

گروه مترجمان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

کتاب بحث‌برانگیز هشام مطر با نام بازگشت اخیراً با ترجمۀ مژده دقیقی به فارسی ترجمه شده است(دقیقی در ترجمۀ فارسی نام روایت بازگشت را بر کتاب گذاشته است). این کتاب رمانی است خودزندگی‌نامه‌ای، از حوادثی که مطر در بازگشت خود به لیبی از سر گذرانده است. او در این گفت‌وگو از منابع الهام خود در کتاب بازگشت سخن می‌گوید:

قرارگرفتن نامتان در فهرست برنده‌های جایزۀ ادبی ساموئل جانسون چه حسی دارد؟

کتاب‌ها موجوداتی هستند که از ژرفا، از سکوت و از تنهایی بیرون می‌آیند؛ نه می‌توان آن‌ها را سرکوب کرد و نه با شتاب با آن‌ها مواجه شد. کتاب‌ها مردان و زنان نویسندۀ خود را ترک می‌کنند و به تنهایی مسیری به سوی تک‌تک خوانندگان پیدا می‌کنند. این روال باعث شگفتی من است. خودِ همین کار، نوشته شدن کتاب‌ها و خوانده‌شدنشان، شگفت‌انگیز است. حالا اگر این کتاب برای شما باشد، و علاوه بر آن، در همراهی با چنین گروه عالی‌ای، با جایزه‌ای معتبر از آن تقدیر شود، بر جادوی این کار افزوده خواهد شد. اما باید بگویم که این جادو همراه با اندکی فروتنی دلواپسانه است، از تقدیری در سکوت از یک حقیقت ساده، از اینکه هرگز نمی‌توان ارزش واقعی اثر شخصی را اندازه‌گیری کرد.

چگونه برای کتابتان تحقیق کردید؟

به مدت طولانی کتاب  بازگشت در وجود من بود. اما چیزی که موجب نوشتنش شد، سفری به لیبی، کشور قدیمی‌ام، بود آن هم پس از سی‌وسه‌ ‌سال که توانایی سفر به آنجا را نداشتم. بازگشت به سرزمین اجداد پدر و مادری‌ام، جست‌و‌جوی روابط کهنه و جدید، جست‌و‌جوی پدر گمشده‌ام، همگی عمیقاً مرا دلواپس کردند. پرسش‌های مبرمی به من هجوم آوردند: معنای بازگشت به چیزی یا به کسی چه بود؛ چگونه باید زندگی کرد و پرسش‌هایی از ذات اندوه و به یادسپاری. این سؤال‌ها دربارۀ وضعیت فعلی‌ام هم بودند، از زندگی‌ای که در لندن برای خودم دست‌و‌پا کرده بودم، روابطم با برخی کتاب‌ها و نقاشی‌ها. پس با اینکه بازگشت از دل هیجان و کنجکاوی یک نویسنده شکل گرفته بود، اما از دید مشتاق و ستایشگرانه مخاطب ادبیات و هنر هم نوشته شده است.

کدام یک از نویسنده‌های غیرداستانی را می‌پسندید؟

من به جای نویسنده‌ها، به کتاب‌ها فکر می‌کنم. در روزهای اول این پروژه، به برخی از آن‌ها رجوع می‌کردم، ازجمله خودزندگی‌نامۀ ناتمام و مخدوش جین ریس،  لطفاً لبخند بزنید، کتابی مبنی بر صداقت بی‌همتایی که هم ناخودآگاه است و هم ناکام. کتاب سخن بگو، حافظه از ولادیمیر نابوکوف که تفاوت چندانی با خودزندگی‌نامۀ ریس ندارد و جانکاهی آن همزمان هم به خاطر چیزهایی است که برملا می‌کند و  هم چیزهایی که پنهان نگاه می‌دارد. کتاب  آتش‌بس پریمو لوی دربارۀ بازگشت و چگونگی آن است. هر بازگشتی ضمناً یک جدایی هم هست؛ با توجه به اینکه فرد تا چه اندازه تغییر کرده است و مدام در تغییر است. وینفرید زبالد، نویسندۀ آلمانی، در کتابش حلقۀ زحل، از ساحل سافک پاسخ‌های ارزشمند و نابی را بیرون می‌کشد، آنچنان که با احساس جاکن‌شده در نگاه ما و هیجانات و بردباری و نبوغ ظریف او، روشنایی بیشتری را به وجود می‌آید. کتاب خاطرات یک شکارچی ازایوان تورگنیف، با اینکه غیرداستانی نیست اما در بین سایر کتاب‌ها، تأثیر بیشتری بر من داشت. چون مثالی را عرضه می‌کند که در آن نشان می‌دهد یک حساسیت مستقل و البته درهم‌تنیده چگونه تناقضات خود را در این دنیای در حال تغییر حفظ می‌کند.

کتاب بعدی شما چیست؟

یک رمان. بخش جذابش اینجاست که من هنوز هیچ‌چیزی از چگونگی نوشتن یک کتاب نمی‌دانم.

شما به نوشتن دو رمان خودزندگی‌نامه‌ای (در کشور مردان و آناتومی یک ناپدیدشدگی)، مشهور هستید. چگونه شرح‌حال خودتان را در بازگشت نوشتید، آن هم در قیاس با فرآیندِ نوشتن رمان‌هایتان؟

نوشتنِ مستقیمِ زندگی خودم و نمایش همه‌چیز دشوار بود (با توجه به این حقیقت که من بسیار انسان توداری هستم). اما هر احساس ناخوشایند یا اضطرابی با نیاز روزمرۀ نوشتن کتاب جایگزین شد که البته نیازی هیجان‌انگیز اما اضطراری بود. تناقض اینجاست که اگرچه بازگشت برای آدمی بسیار سخت، برای هنرمند بسیار فرح‌بخش بود. گاهی به نظر می‌رسید که در حال راندن اسبی هستم که اشتها و توانایی‌هایش از خودم بیشتر است. اما به نظرم در این موضوع تنها نیستم؛ خواستۀ درونی هر نویسنده‌ای باید نوشتن کتابی بهتر از خودش باشد. چه کسی در میان ما می‌خواهد تنها به چیزی دست پیدا کند که سزاوارش است؟

روایت بازگشت

نویسنده: هشام مطر ناشر: نیلوفر قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 98,000 تومان

متن اصلی این گفت‌وگو