ورود به آوانگارد

در سودای دنیایی دیگر در همین دنیا

مروری بر رمان شاه، بی‌بی، سرباز اثر ولادیمیر نابوکوف

نویسنده مهمان
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

پدر ولادیمیر نابوکوف سیاست‌مداری روس بود که چند سال پس از انقلاب روسیه در آلمان ترور شد. خانوادۀ نابوکوف پس از قدرت گرفتن بلشویک‌ها در روسیه اجباراً به لندن و سپس به برلین مهاجرت کرده بودند. نابوکوف چند سالی در ترینیتی کالج کیمبریج تحصیل کرده و بعد به آلمان رفته بود. او در همین سال‌ها رمان‌های نخستینش را به زبان روسی نوشت. شاه، بی‌بی، سرباز دومین رمان اوست که در سال 1928، به همت چاپخانۀ مهاجر اسلوو، در برلین منتشر شد. داستان شاه، بی‌بی، سرباز در برلین می‌گذرد، شخصیت‌های داستان هم به‌کل آلمانی هستند اما سال‌ها بعد، نابوکوف در پیش‌گفتاری بر این کتاب نوشت: «می‌توانستم صحنۀ شاه، بی‌بی، سرباز را رومانی یا هلند هم بگیرم. آشنایی‌ام با نقشۀ شهر و آب و هوای برلین باعث شد این شهر را انتخاب کنم»(ص 10)[1].

طرح داستان شاه، بی‌بی، سرباز بی‌شباهت به رمان باباگوریو نیست. نابوکوف خود دراین‌باره نوشته است: «این طرح داستانی اساساً ناآشنا نیست. راستش می‌ترسم آن دو بزرگوار، انوره دو بالزاک و درایزر، مرا به تقلید محض متهم کنند، ولی قسم می‌خورم آن زمان خرت‌وپرت‌های مضحکشان را نخوانده بودم». نابوکوف سرگذشت جوانی به نام فرانتس را روایت می‌کند که تمام عمر خود را در شهری کوچک سپری کرده است و حالا در سودای درآوردن سری بین سرها از محیط خود خارج می‌شود و به برلین می‌رود. او در برلین از حمایت‌های یکی از خویشان مادرش بهره می‌برد، مردی میانسال و ثروتمند که با همسر جوان و جذاب خود زندگی می‌کند. فرانتس دلبستۀ همسر این مرد می‌شود و هر روز بیش از پیش سادگی و صداقت خود را از یاد می‌برد. او دنیایی را که در آن بالیده دوست ندارد، گویی در واگن درجه چندم قطاری سوار باشد که مردمان آن سر و شکلی عجیب و ناخوشایند دارند. او به واگن‌های درجه دو و درجه یک می‌رود و بلافاصله حالش جا می‌آید، بهای این تغییر هر چه هم که باشد اهمیتی ندارد: «همین موقع مأمور قطار که می‌گشت و سرکشی می‌کرد از بلاتکلیفی نجاتش داد. فرانتس مابه‌التفاوت داد و بلیتش را یک درجه بالاتر برد. تونل کوتاهی با تاریکی پرسروصدایش گوشش را کر کرد. باز همه‌جا روشن شد اما مأمور قطار غیب شده بود» (صفحۀ 20).

شباهت شاه، بی‌بی، سرباز به رمان‌های فرانسوی کلاسیک به طرح آن محدود نمی‌شود. نابوکوف به «نشانۀ حق‌شناسی در قبال فلوبر» مایه‌هایی از مادام بوواری را وارد رمان کرده است: «یادم است که موقع نوشتن یکی از صحنه‌ها به یاد اِما [بوواری] افتاده بودم که صبح زود از راه‌های پشتی که نمی‌شد کسی نبیند دولا دولا به طرف اقامتگاه معشوقش می‌رفت، چون اومه هم بشر بود و جایزالخطا» (ص 12).

در سال 1968، پسر نابوکوف شاه، بی‌بی، سرباز را به انگلیسی ترجمه کرد. نابوکوف تغییراتی در کتاب اعمال کرد تا «از ظرفیت‌های بالقوه‌ای استفاده کند که قبلاً به علت بی‌تجربگی، شوق‌وذوق، شتابزدگی فکری و تنبلی زبانی نتوانسته بود به فعل درآورد» (ص 11). او پیش‌گفتاری هم بر این ترجمه افزود. رضا رضایی این کتاب را در سال 1384 ترجمه کرد اما ده سال طول کشید تا امکان انتشار آن فراهم شود. ترجمۀ رضایی بر اساس همان ترجمۀ انگلیسی کتاب است.

شاه، بی بی، سرباز

نویسنده: ولادیمیر نابوکوف ناشر: ثالث قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 120,000 تومان

[1] نقل قول‌ها همگی از ترجمۀ فارسی شاه، بی‌بی، سرباز، به قلم رضا رضایی، است.