ارمنستان
سرخوشیهای کارگرانی که مشغول کارند
رفتن به کشورهایی چون ارمنستان از یک زاویه برای ما ایرانیها لذتبخش است. در ارمنستان نیازی نیست تا مثل زمانی که در اروپا یا آمریکا هستید، مرتب نگران هزینهها باشید. هزینههای سفر به جایی چون ارمنستان اگر از هزینهی یک سفر داخلی در ایران کمتر نباشد، دستکم بیشتر نیست. سفر به ارمنستان پس از چند سفر پیدرپی به فرانسه و سوییس و ایتالیا و چند کشور دیگر اروپایی، تجربهای ناب و دلپذیر بود. حضور در سرزمینی به شدت فقیر که آدمهایش خوشحال بهنظر میرسند. ساختمانهای محقر اما در عین حال باشکوه؛ خانههایی که هر چه نداشته باشند، دو چیز دارند: انجیل و پیانو.
اسپانیا
چند روز در یک دنیای کوچک
یک سفر زمینی طولانی از پاریس تا بارسلون میتواند مجموعهای از زیباییها و شگفتیها را به هر مسافری هدیه کند. سفر در تابستان 1384 انجام شد و دیری نگذشت که به کی از خاطرهانگیزترین مسافرتهای عمرم بدل شد.
پس از یک اقامت چند روزه در بارسلون، باز هم از طریق زمینی تا جنوب اسپانیا رفتم تا کاخ باشکوه الحمراء و نشانههای حضور مسلمانان در اروپا را از نزدیک ببینیم.
اسپانیا ترکیبی است از زیبایی، مهربانی، صراحت، معماری و... .
در گزارش اول از بارسلون میخوانید و ماجرای حضور در یک youth hostal و گزارش دوم، برشی است از مطبوعات اسپانیا. این برش یک نگاه تحلیلی و آماری را دربرنمیگیرد و سعی کرده تنها آنچه را که یک بازدیدکنندهی بیطرف در فروشگاهها و دکههای فروش نشریات میبیند، به معرض نمایش بگذارد.
متحده آمریکا
نهایت فقر و ثروت
آمریکا سرزمین نهایتهاست. نهایت فقر تا نهایت ثروت. نهایت پیشرفت تا حضیض سقوط. آمریکا شاید همان سرزمین استعاری هفتاد و دو ملت باشد که هر کسی و هر چیزی را میتوان در آن یافت. سفر من به این سرزمین در زمانی نزدیک به یک ماه از واشنگتن دیسی آغاز شد و پس از یک گردش شرقی – غربی در نیویورک خاتمه یافت.
ایتالیا – اتریش
تعطیلات رمی
نوروز 1385. پانزده روز تعطیلی... تنها با یک کولهپشتی از میلان به رم، ونیز و کمی آن طرفتر وین در اتریش. دلتنگیهای نوروز ایران، هیجان دیدن این همه مجسمه و تابلوی نقاشی، هیاهوی کوچههای رم، پیدا کردن دوستهای خوب، طعم خوش پیتزا و لازانیا، قطار سوارشدنهای پیدرپی...
آدمها را میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد. آنهایی که ایتالیا را دیدهاند و آنهایی که ایتالیا را ندیدهاند. اگر کسی ناگزیر به انتخاب تنها یک نقطه از دنیا برای سفر باشد و ایتالیا را انتخاب کند، مسلما ضرر نکرده است. در بخش آخر گزارش، کمی هم از اتریش نوشتهام.
فرانسه
خوابهای پاریسی
گزارش سفر به فرانسه ترکیبی است از چند برخورد و خاطره که در سفرهای مختلف به این کشور یادداشت شده است. شاید در ذهن خود من ترتیب و توالی این یادداشتها کمی جابهجا شده اما در یک نگاه کلی، میتواند تصویری باشد از نگاه به این کشور. کشوری که بهدرستی آن را پایتخت فرهنگی اروپا مینامند و مرکزش پاریس در کانون این توجه قرار دارد. شهری که بیشتر شبیه یک موزهی دائمی و یک نمایشگاه همیشگی است. با همهی سیاهیهای پنهان در گوشه و کنارش که تلخی تضاد اجتماعی در جهان مدرن امروز را بیش از پیش به رخ میکشد.
کره جنوبی
گمشده در پنج و نیم
همه چیز از یک تلفن غیرمنتظره و ناشناس شروع شد. قرار شده بود یک گروه مستندساز از شبکهی دوم تلویزیون برای تهیهی گفتوگویی با ستارگان مجموعهی تلویزیونی پرطرفدار «جواهری در قصر» به کرهی جنوبی برود و من انتخاب آنها بودم برای انجام این گفتوگو. کرهی جنوبی از آن کشورهاییست که آدم بدون داشتن دلیل قانعکننده به آنجا سفر نمیکند. دوری راه، گرانی سرسامآور، سختی صدور ویزا و... در جدول اولویتهای سفر – چه برای ایرانیها و چه حتی برای اروپاییها و آمریکاییها – کرهی جنوبی را به ردههای آخر میکشاند. این یک خوششانسی تمامعیار بود که من برای این سفر و انجام این گفتوگوها انتخاب شده بودم. گزارش پیشرو دربارهی کرهی جنوبی است و ارتباطی با مصاحبههای من با خانم «یانگهلی» (یانگوم) و دیگر ستارگان این مجموعهی تلویزیونی ندارد.
لبنان
«چرا لبنان؟» این را خیلیها میپرسند. لبنان سرزمین عجیب و غریبی است. بعد از سالها جنگ، حالا دوباره سرپا شده و با سرعت حیرتآوری به بازسازی خود نشسته است. دیگر از آن اختلافات میان 44 درصد مسلمان و 44 درصد مسیحی خبری نیست و انگار یک همکاری و هماندیشی ملی، اختلافات فرقهای و مذهبی را کناری رانده تا دوباره از لبنان، عروسی برای خاورمیانه بسازد. جدای از آن، طبیعت اعجابانگیز لبنان هم خود به اندازهی کافی میتواند وسوسهکننده باشد، پس آیا همهی اینها نمیتواند دلایل کافی باشد برای اینکه آدم سری به این کشور بزند!؟
هندوستان
جایی شبیه خودش
سفر به هند از پی تصمیمهای مکرر برای رفتن صورت گرفت. هر بار که کار میرفت تمام شود، یا اتفاقی میافتاد یا تعریفهای مسافری تازه برگشته مرا از سفر به هند منصرف میکرد. از یکسو شگفتیهای نهفته در هند مرا به خود جلب میکرد و از سوی دیگر نگرانی از بابت شلوغی و کثیفی شهرها چنان عمیق بود که من آسانگیر را هم با تردید مواجه میساخت. با این حال باید این ریسک را میپذیرفتم. دست آخر این بود که تجربهای تلخ را پشتسر میگذاشتم. اما چنین نشد. تجربهی هند یکی از درخشانترین تجربههایم در زندگی شد.
منصور ضابطیان، مارک و پلو، چاپ نوزدهم، نشر مثلث