این که روسیه باید بهخاطر آلکساندر پوشکین به خود ببالد درست. اما ما هم باید به خود ببالیم که میتوانیم در دستهای از موجودات باشیم که پوشکین میخوانند و چه خوشبختتر هم هستیم که به او علاقهمندیم. پوشکین آنچنان بر روح و قلب و روان آدمی مینشیند و که گاهگاهی میشود به این طبع ظریف و رنگارنگ که در وجود او بوده است رشک برد. گاهی میشود فهمید که دوست میداشتیم مصراعی از شعر او از آن شخص خودمان بود تا با آن به خود افتخار کنیم. ناممان پاینده شود و پهلوبهپهلوی بزرگان قد بکشیم. اما شاید جهان برای طبعی به ظرافت طبع پوشکین بسیار خشن یا بیدفاع است. بیدفاع نه برای محافظت از ما که برای محافظت از خویشتن سرد و خشنش. پس رأی به مرگ زودهنگام شاعر میدهد و دوئل جان او را میستاند.
چه خوب که منتشر شد
«اقرار میکنم: عاشق شدهام» از آندست کتابهایی است که سالها برای ما خواهد ماند. حال که نخستین جلد از مجموعه اشعار پوشکین پشت خود همت دیده است و منتشر شده است باید تا مدتها به این اتفاق مهم توجه کرد، زیرا که هم ترجمهی زهرا محمدی از شعرها خوب است و هم این تازه شروعی است بر انتشار جلدهای بعدی.
سرزمین خیالستان
آنچه که بعداز شعرهای پوشکین پیش ما خواهد ماند نه یک تصور شاعرانه که سرزمینی خیالبرانگیز است. شاید بهتر باشد نامش را “سرزمین خیالستان” بگذاریم، چراکه شعر پوشکین بیشتر از چند قدم ما را در خیال به پیش خواهد برد. آنچه که بعد از خواندن اشعار دوران نوجوانی و اوایل جوانی شاعر روس در نزد ما خواهد ماند نه یک روسیهی سرد که یک جهان پر از عاشقی و غم و طبیعت است. اتفاقی که در اشعار سالهای 1813 تا 1820 آلکساندر پوشکین در حال رخ دادن است خبر از نبوغی میدهد که خیلی زود خاموش شد، چون ستارهای. اما در آسمان همیشه ستارهای هست که درخشندهتر از دیگران باشد و پوشکین هم چنین ستارهای است. «اقرار میکنم: عاشق شدهام» تمام آنچه که ذهن ما پیشتر با داستانهای پوشکین از هنر او ساخته است را تغییر میدهد و رویی نو از شاعر روس به دست خواهد داد. حالا قرار است که بهتر تمام آن مقالههایی که راجع به هنر شاعری پوشکین خواندهایم را درک کنیم.