ورود به آوانگارد

دختر دال، ظلم را فریاد زد!

معرفی کتاب کودک دختر دال نوشته‌ی احمد اکبرپور

مائده ذوالفقاری
جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳

دختردال، افسانه‌ای لرستانی است. داستان زن و مردی روستایی که آرزوی داشتن فرزند داشتند و به دیدار حکیمی که تازه وارد روستا شده بود رفتند. حکیم به آن‌ها یک تخم پرنده داد و به آن‌ها گفت که به مدت چهل روز از آن نگهداری کنند. روز چهلم مرد تخم پرنده را بیرون می‌اندازد و دال (سیمرغ) آن را با چنگال خود به غار می­برد. دختردال در همان­جا به دنیا می­آید و بزرگ می‌شود. دختر زیبا با دوبال دال روی شانه‌هایش، پرواز را می‌آموزد. روزی شاهزاده‌ای کنار رود او را می‌بیند و عاشق دختر دال می‌شود. اما پیرزن حیله‌گری پس از کشتن دختر، فرزند خودش را به عقد شاهزاده درمی‌آورد.

در چکیده‌ای از مقاله‌ی مهدی‌رضایی و خیراانساء جودی که یکی از منابع این کتاب است می‌خوانیم که در عصر زایش و باور اسطوره‌ها بین انسان و طبیعت فاصله‌ای نبود و این دو یکی شمرده می‌شدند تا جایی که حتی منشأ پیدایش نخستین بشر را، گیاهی و حیوانی می‌دانستند. دختردال نیز بعد از چهل روز از تخمی که به وسیله دال (سیمرغ) به لانه‌اش برده شده است، زاده می‌شود؛ چنین زادنی، از درون زمین، یعنی کوه‌ها و غارها و در اسطوره‌های ایرانی، از البرزکوه، دارای این پیام نیز هست که پدران چنین انسان‌هایی آسمانی‌اند. جوزف ­کمبل اسطوره‌پژوه نامی، بر این باور است که کوه‌ها نمادهای الهه‌گان بوده است و شاید بتوان دختردال را یکی از این الهه‌گان دانست.

شخصیت‌های این افسانه هرکدام نماد چیزی هستند. دختر دال مام ایزدی است که توسط شاهزاده از سرزمین دیوان رها می‌شود تا سرسبزی را به طبیعت مرده بازگرداند. پیرزن نیز، نماینده دیار تاریکی است که نمی‌خواهند زمین را بارور ببینند. در واقع دختردال تقابل بین حیات آبی/گیاهی را با بی­آبی/مرگ نشان می‌دهد.

همچنین داستان‌های داخلی و خارجی‌ای هستند که نکات مشترکی با دختر دال دارند، از جمله یک روایت آلمانی با عنوان «دختری که از تخم بیرون آمد» که در مجموعه قصه‌های عامیانه آلمان با بازنویسی کورت‌رانکه آمده است و همچنین شخصیت «زال» در روایات اساطیری و حماسی ایران شناسایی شده است.

در بازنویسی اینگونه قصه‌ها و افسانه‌ها نویسندگان تلاش کرده‌اند تا چهارچوب اصلی اثر را حفظ کنند و نسبت به قصه‌ی اصلی امانت‌دار و وفادار باشند و با سبک و زبان امروزی و شخصی خود، این قصه‌ها را برای کودکان بازنویسی کنند. تصویرگران نیز با شناخت و مطالعه‌ی طبیعت و فرهنگ منطقه کوشیده‌اند تا بر پایه تخیل و خلاقیت خود، تجسمی از زیست‌بوم و عناصر فرهنگی اقوام ایرانی در ذهن کودک به وجود آورند. آشنایی کودکان با فرهنگ و اسطوره‌های ایرانی قدم بزرگی برای شناساندن ایران و افسانه‌های آن به کودکان و حتی بزرگسالان است.

این کتاب از عناوین مجموعه «قصه‌های اقوام ایرانی» است که با دبیری مسعود ناصری دریایی و علی گلشن از مدیران موزه عروسک و فرهنگ ایران در قالب کتاب‌های طوطی منتشر می‌شود. کتاب‌های این مجموعه بازنویسی قصه‌ها و افسانه‌هایی را در بر می‌گیرند که قهرمان اصلی همگی‌شان زنان و دختران هستند.

تصاویر کتاب دختردال جوایز بسیاری را از آن خود کرده اعم از: نمایشگاه بولونیا ۲۰۲۲‌، نمایشگاه چن بوکویی ۲۰۲۳‌، نمایشگاه شارجه، جایزه بزرگ تصویرگری آناناس ۲۰۲۲ و منتخب جشنواره نامی ۲۰۲۳.

احمد اکبرپور نویسنده کودک و نوجوان است که تابه‌حال کتاب «هزارهزار دانه انار» را درقالب این مجموعه بازنویسی کرده و در بازنویسی «دختردال» نیز از منابعی مثل «مقاله روایتی محلی از اسطوره الهی باروری در لرستان» نوشته بهمن فیروزمندی، مهدی رضایی و خیرالنساء جودی در نشریه «‌زن در فرهنگ و هنر» که سال ۱۳۹۱ چاپ شده استفاده کرده است.

بخشی از کتاب دختر دال

شیر گرسنه در بیشه چشمش به آدمیزادی افتاد که به درختی بسته شده بود. شیر دهانش را باز کرد و نعره کشید.

دختر دال گفت: «من بی‌گناهم! ولی حالا که مرا می‌خوری، نگذار حتی یک قطره از خون من روی زمین بچکد.»

شیر چندبار دور دختر چرخید و عاقبت او را یک لقمه‌ی چپ کرد. یکی از دندان‌های شیر کنده شده بود. از همان جای دندان افتاده، دو قطره خون روی زمین چکید.

جای قطره‌ها دو شاخه‌ی نی رویید.

روزی چوپان پادشاه چشمش به آن دو شاخه‌ی نی افتاد. هیچ‌وقت چیزی مثل آن ندیده بود. چاقویش را درآورد و اندازه‌ی یک ساز نی از شاخه‌ای برید.

چوپان نی را تراشید و تراشید. بعد شروع کرد به نی زدن، اما صدای نی با نی‌های دیگر فرق داشت. از توی نی صدای زیبایی می‌خواند:

«من دختر دال بودم

در صخره و غار بودم...»

مطالب پیشنهادی

کتاب های پیشنهادی