ورود به آوانگارد

در دل کوهستان یخ‌زده به دیدارم بیا!

مروری بر کتاب قلمرو رؤیایی سپید نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا

الناز کاظمی
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

شاید همان جادوی برف و کوهستان بود که سایر نویسندگان و منتقدان را شیفته‌ی قلمرو رؤیایی سپید ساخت و کمک کرد تا یاسوناری کاواباتا در سال 1968 برنده جایزه‌ی نوبل ادبیات شود. کاواباتا اولین نویسنده ژاپنی بود که این جایزه را از آن خود می‌کرد. قلمرو رؤیایی سپید همان‌طور که از نامش نیز قابل حدس است، در یک شهر کوهستانی کوچک و برفی اتفاق می‌افتد. داستان درباره عشقی غیرمنتظره میان شیمامورا و یک گیشا با نام کوماکو است. شیمامورا مردی ثروتمند است که اسم‌ورسم خود را به ارث برده و در توکیو زندگی می‌کند. داستان با سفر شیمامورا در قطار به‌سوی دهکده برفی و حمام آب گرم آغاز می‌شود. در مهمان‌خانه محل اقامت شیمامورا، دختری جوان با نام کوماکو کار می‌کند که به‌تازگی گیشا[1] شده است. شیمامورا مردی متأهل است که در توکیو زن و بچه دارد و تنها برای تعطیلات به این شهر آمده است؛ اما این‌طور که به نظر می‌رسد، میلی غیرقابل‌توضیح به کوماکو دارد؛ چیزی که در طول داستان مدام در حال تغییر است و به‌جرئت نمی‌توان نام عشق بر آن گذاشت. کوماکو اما در طول ملاقات‌هایش با شیمامورا که شخصیت اصلی داستان است، عاشق او می‌شود و این داستان عاشقانه ازنقطه‌نظر شیمامورا رخ می‌دهد.

«وقتی برای شیمامورا روشن شد که او از ابتدا هم تنها همین زن را می‌خواسته و بعد با همان شیوه سرسری معمولش نیز این واقعیت را به زبان آورده، کم‌کم خودش را نفرت‌انگیز و زن را بیش‌ازپیش زیبا می‌دید. بعدازاین که زن از زیر درخت‌های سدر صدایش زد از وجود خونسرد و آرام او چیزی به شیمامورا سرایت کرد.

بینی باریک و سربالای زن کمی غمگین و تنها به نظر می‌رسید؛ اما غنچه دهانش نرم و آرام باز و بسته می‌شد، انگار حلقه مرجان زیبا و کوچکی را در آن جا به جایش نشانده باشند. حتی موقعی که ساکت بود، به نظر می‌رسید لب‌هایش به طور دائم در حال حرکت‌اند.»[2]

در خلال داستان واقعیت‌هایی درباره زندگی کوماکو مشخص می‌شود. افراد مختلف گاهی اشاره می‌کنند که زندگی به کوماکو روی خوش نشان نداده و بخت با او یار نبوده است. کوماکو برای پرداخت‌کردن هزینه پزشکی مردی به نام یوکیو گیشا شده؛ یوکیو پسر صاحبخانه و معلم کوماکو است. معلم یوکیو پیش از مرگش اصرار داشته تا یوکیو و کوماکو با یکدیگر ازدواج کنند؛ اما به دلایل مختلف این وصلت هیچ‌وقت صورت نگرفته است. کوماکو اما خواستگاران و خاطرخواهان دیگر نیز داشته که هیچ‌کدام به سرانجام نرسیدند و حالا این دختر به‌عنوان مهمان‌دار در مغازه‌ها و اقامتگاه‌های مختلف کار می‌کند.

در باب زیبایی و مدرنیته

کاواباتا یکی از مهم‌ترین نویسندگان مدرن ژاپن است که در عموم کارهایش مفاهیمی از جنس درهم آمیختن سنت و مدرنیته وجود دارد. قلمرو رؤیایی سپید در دوران نظامی‌گری ژاپن نوشته شده ست و در آن المان‌های متفاوتی از ارزش‌های سنتی و اختراعات مدرن همچون قطار، لامپ‌های برق و غیره به چشم می‌خورد.

زیبایی یکی از مهم‌ترین موضوعات نوشته‌های کاواباتا است. این نویسنده بزرگ نه‌تنها به طور مداوم زیبایی را ستایش می‌کند؛ بلکه تأثیر آن بر سایر شخصیت‌ها را بررسی می‌کند. در قلمرو رؤیایی سپید قهرمان داستان چندین مرتبه مسخ زیبایی زنان می‌شود و همین مسئله او را نسبت به واقعیت اطرافش بی‌توجه می‌سازد. زیبایی عنصری است که شیمامورا را به قلمروی ذهن فرامی‌خواند و حوادث بیرونی را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد. این مسئله حتی ممکن است بر احساسات او تأثیر بگذارد و عشق سوزانش نسبت به کوماکو را سرد و خشک می‌سازد.

کاواباتا همچنین در توصیف مناظر و طبیعت اعجاب‌انگیز عمل می‌کند. فضاسازی و توصیف جزئیات باظرافت هرچه‌تمام‌تر انجام شده و مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

«رنگ غروب بر دره نشسته و آن را زودتر از همیشه در سایه فروبرده بود. در آن هوای گرگ‌ومیش، کوهستان دوردست در زیر انعکاس نور خورشید غروب به نظر نزدیک‌تر می‌آمد.

در همان حال، سایه شکاف‌های کوهستان، چه در بالا و چه در پایین، چه دور و چه نزدیک عمیق‌تر می‌شد و آسمان بالای کوهستان برفی، غرق در نور سربی‌رنگ شب، سرخ‌فام بود. بیشه‌زار درختان سدر، تیره و بلند، در کنار رودخانه و زمین اطراف پرستشگاه، قد کشیده بود.

کوماکو همچون نور گرمی بر این درماندگی و تنهایی شیمامورا می‌تابید.»[3]

برخلاف تصور تمام داستان در فصل سرما و برف رخ نمی‌دهد و شیمامورا در فصلی غیر از زمستان نیز مهمان این اونسن و شهر سنتی کوچک است.

مهمان‌داری به سبک ژاپنی

همان‌طور که بالاتر به آن اشاره شد، کوماکو یک گیشا است. گیشا که با نام‌های گیکو یا گیگی نیز خوانده می‌شود، زنان ژاپنی مهمان‌داری هستند که برای این کار تعلیم‌دیده‌اند. این زنان اجرای سنتی ژاپنی بلدند و می‌توانند به زیبایی برقصند، ساز بنوازند و آهنگ‌های سنتی بخوانند. این خدمتکاران همچنین توانایی مصاحبه بالا دارند و مهمانان را با حاضرجوابی سرگرم می‌کنند. اولین گیشای زن در سال 1751 شروع به کار کرد و پیش‌ازاین تاریخ، مردان برای سرگرم‌کردن و مهمان‌داری انتخاب می‌شدند.

گیشاها سبک آرایش مو، صورت و لباس پوشیدن خاص دارند. یک گیشا با کیمونوی بلند، مدل موی سنتی و آرایش اوشیروی[4] قابل‌تشخیص است. باید توجه داشت که ظاهر یک گیشا باتوجه‌به گذشت زمان و پیشرفت در کارش تغییر می‌کند. در گذشته دختران در سنین کودکی و حدود شش‌سالگی برای آموزش‌دیدن انتخاب می‌شدند؛ اما با پیشرفت جامعه ژاپن و وضع قوانین کار، امروزه این سن به 15 تا 17 سالگی افزایش‌یافته است. در سال‌های گذشته تعداد زنان گیشا در ژاپن کاهش پیدا کرده است و تنها می‌توان آن‌ها را در شهرهای سنتی پیدا کرد؛ دلیل این اتفاق، تغییر سرگرمی‌های مردم و کاهش علاقه به هنر سنتی ژاپن بوده است. این شغل سنتی زنان ژاپن، منبع الهام کتاب‌ها و فیلم‌های مختلف در جهان بوده است.

درباره ترجمه

کتاب قلمرو رؤیایی سپید توسط مجتبی اشرفی به فارسی ترجمه و در نشر ققنوس به چاپ رسیده است. این کتاب از روی متن انگلیسی این کتاب با نام Snow Country بازترجمه شده و اولین کتاب مترجم از ادبیات ژاپن است. اشرفی ترجمه آثاری همچون کتاب هفت شاهدخت و ژویزل و درون از موریس مترلینک را نیز در کارنامه خود دارد.

قلمرو رویایی سپید

نویسنده: یاسوناری كاواباتا ناشر: ققنوس قطع: شمیز،رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 95,000 تومان

منابع: کاواباتا، یاسوناری. ۱399، قلمرو رؤیایی سپید، ترجمه مجتبی اشرفی، تهران: انتشارات ققنوس


[1]- Geisha

[2]- کاواباتا، 1399: 31

[3]- همان، 58

[4]- Oshiroi