دوریس لسینگ (زادهی ۲۲ اکتبر ۱۹۱۹ – درگذشتهی ۱۷ نوامبر ۲۰۱۳)[1] رماننویس، نمایشنامهنویس، شاعر، نویسندهی داستانهای کوتاه و زندگینامهنویس بریتانیایی بود. او که یکی از معتبرترین صداها در ادبیات مدرن است، هوشمندانه و با شور و شوق در مورد سیاست، فرزندپروری، پیری، روابط عاشقانه و فمینیسم نوشته است.
او با نام دوریس می تایلر در ایران از پدر و مادری بریتانیایی، کاپیتان آلفرد تایلر[2] و امیلی ماد تایلر[3] متولد شد. هنگامی که او پنج ساله بود، او و والدینش به رودزیا[4] (زیمبابوهی کنونی) نقل مکان کردند تا در یک هزار جریب[5] زمین کشاورزی کنند.
با مشاهدهی نزاعهایی که توسط بریتانیا در حکومت استعماریاش بر ملت آفریقا ایجاد شده بود، او یک قطبنمای اخلاقی قوی و گرایش سیاسی جدی پیدا کرد.
لسینگ در دبیرستان صومعهی دومینیکن[6]، یک صومعهی کاتولیک رومی برای همهی دختران در سالزبری[7]، پایتخت رودزیای جنوبی[8] (هرارهی کنونی)[9] حضور پیدا کرد. پس از آن، او به دبیرستانی دخترانه در سالزبری رفت و در سیزده سالگی مدرسه را رها کرد. او هیچ آموزش رسمی بیشتری دریافت نکرد و از آن زمان به بعد شروع به خودآموزی کرد.
در حالی که هنوز در سنین نوجوانی خود بود، چندین شغل داشت تا از پس زندگی خود بربیاید. او در مقاطع مختلف به عنوان کارمند اداری، پرستار و روزنامهنگار کار میکرد. هنگامی که در سن پانزدهسالگی یکی از اولین شغلهای خود را به عنوان فرماندار به دست آورد، کارفرمایش کتابهایی در زمینهی سیاست و جامعهشناسی به او داد تا بخواند. او از آن پس شروع به نوشتن داستان کرد و مدتی بعد با موفقیت، دو داستان را به مجلاتی در آفریقای جنوبی فروخت.
ازدواجهای زودهنگام
لسینگ در سال 1937 به سالزبری نقل مکان کرد تا به عنوان اپراتور تلفن مشغول به کار شود و همانجا با همسر اول خود، فرانک ویزدم[10] آشنا شد. او در نوزده سالگی ازدواج کرد و اندکی بعد صاحب یک پسر به نام جان، متولد 1940 و یک دختر به نام ژان، متولد 1941 شد. اما بعدها او احساس کرد که در دام افتاده و ازدواجش اشتباه بوده است و به همین دلیل در سال 1943 از فرانک جدا شد.
پس از طلاق، او به باشگاه کتاب چپ[11] علاقهمند شد. این سازمان جایی بود که او با همسر دومش، گوتفرید لسینگ[12] آشنا شد. آنها ازدواج کردند و صاحب اولین فرزندشان، پیتر شدند که در سال 1946 به دنیا آمد. اما این ازدواج نیز دوام نیاورد و سه سال بعد از تولد پسرشان طلاق گرفتند. او همچنین رابطهی عاشقانهای را با جان وایتهورن[13]، سرباز نیروی هوایی ارتش آمریکا و برادر روزنامهنگار، کاترین وایتهورن[14] داشت. جان در رودزیای جنوبی مستقر بود و بین سال های 1943 و 1949 حدود نود نامه برای او نوشت.
شروع حرفهی نویسندگی
در سال 1949، لسینگ با کوچکترین فرزندش به لندن نقل مکان کرد و دو فرزند بزرگتر خود را در آفریقای جنوبی نزد پدرشان گذاشت. او میخواست حرفهی نویسندگی و اعتقادات سوسیالیستی خود را دنبال کند. او معتقد بود که نمیتواند والد خوبی برای فرزندانش باشد و در این باره گفت: «برای مدت طولانی احساس میکردم کار بسیار شجاعانهای انجام دادهام. هیچ چیز برای یک زن باهوش، خستهکنندهتر از گذراندن زمانی بیپایان با بچههای کوچک نیست. من احساس میکردم بهترین کسی نیستم که آنها را بزرگ کنم. اگر ادامه میدادم، در آخر مثل مادرم یک معتاد الکلی و یا نهایتاً یک مادر روشنفکر ناامید میشدم.»
لسینگ از پانزده سالگی داستانهای خود را به مجلات مختلف فروخت. اولین آثار او داستانهای آفریقایی (1948)[15] و رفتن به خانه (1949)[16] بودند. این داستانهای نیمه اتوبیوگرافیک در جوانی او و در آفریقا اتفاق میافتادند، قارهای که او با آن رابطهی عشق و نفرت داشت.
علفها آواز میخوانند و دفتر یادداشت طلایی
لسینگ با انتشار اولین رمانش، علفها آواز میخوانند (1950)[17]، جای پای خود را به عنوان نویسنده محکم کرد. این کتاب که نیمهاتوبیوگرافیک و تا حدودی فلسفی بود، موفقیتی فوری داشت. این رمان که در رودزیا اتفاق میافتد، اولین سری از رمانهای پنجگانهاش است که با عنوان فرزندان خشونت[18] شناخته میشود.
دفتر یادداشت طلایی (1962)[19]، یک رمان موفقیتآمیز بود که توجه بینالمللی زیادی را به خصوص در میان فمینیستها به خود جلب کرد. او بعداً به یک نماد تبدیل شد و این کتاب یک «انجیل فمینیستی» در نظر گرفته شد. آکادمی سوئد این کتاب را به دلیل اینکه «اثری پیشگام» بود، ستایش کرد؛ و اینگونه بیان داشت که این کتاب یکی از انگشتشمار کتابهایی است که دیدگاه قرن بیستم را در مورد رابطهی زن و مرد نشان میدهد.
از نگاه قهرمان داستان، آنا ولف[20]، اثر دفتر یادداشت طلایی به سیاست فمینیستی، زندگی نویسنده و معنای زن بودن نگاه میکند. مبارزات آنا در دنیای مردسالارانه در زمانی که فمینیسم موج دوم در حال ظهور بود، به شدت تأثیرگذار بود.
نویسندهی برجستهی علمی تخیلی
هجوم لسینگ به داستانهای علمی تخیلی به نظر انحرافی کامل از مضامین سیاسی و فمینیستی رمانهای دیگر او بود، اما همهچیز هماهنگ بود. او موضوعاتی را که به آن علاقه داشت در آثار گمانهزنیاش نیز گنجاند، بهویژه مجموعهی پنج کتابی کانوپوس در آرگوس[21].
چارلی جین اندرس[22] در سال 2013 در آگهی ترحیم دوریس لسینگ در سایت گیزمودو، نوشت:
«اگر به طور جدی میخواهید علمی تخیلی یا فانتزی بنویسید و یا علاقهمندید که یاد بگیرید چگونه بخشهای دشوار زندگی درونی افراد و تعامل آنها با دیگران را به تصویر بکشید، پس حتماً باید هم داستانهای علمی تخیلی لسینگ و هم دیگر داستانهای او را بخوانید. ما در مورد اهمیت جهانسازی در باور خوانندگان به موقعیت داستان شما بسیار صحبت میکنیم - و لسینگ استادی بود که شما را به دنیایی کشاند و آن را واقعی و وجودش را اضطراری دانست.»
مضامین آثار دوریس لسینگ
لسینگ بیش از پنجاه کتاب در ژانرهای مختلف دارد. نوشتههای او بر شرایط زندگی، الگوهای رفتاری و تحولات تاریخی قرن بیستم تمرکز دارد.
مشهورترین رمان او، دفتر یادداشت طلایی، بر وضعیت زندگی، تمایلات مختلف، عقاید سیاسی و زندگی روزمرهی یک زن تمرکز دارد. برخی از آثار لسینگ در آینده به کندوکاو و موشکافی میپردازند؛ زیرا او آخرین ساعت تمدن را از چشم یک ناظر فرازمینی به تصویر میکشد.
جایزهی نوبل ادبیات
هنگامی که او جایزهی نوبل ادبیات را در سال 2007 دریافت کرد، هیئت داوران او را به عنوان یک حماسهپرداز با تجربهی زنانه توصیف کردند که با شک، آتش و قدرت بینش و تمدن را جدا از هم مورد بررسی قرار داده است.
لسینگ یازدهمین زن و مسنترین فردی بود که در سن هشتاد و هشت سالگی این جایزه را دریافت کرد. در سال 2008، روزنامهی تایمز او را در فهرست پنجاه نویسندهی برتر بریتانیایی از سال 1945 تا آن موقع، در رتبهی پنجم قرار داد.
دوریس لسینگ مدتها از پلتفرم خود بهعنوان یک مخالف صریح آپارتاید[23] در آفریقای جنوبی استفاده میکرد و مرتباً در مورد این موضوع صحبت میکرد. او همچنین به تصوف[24]، شاخهای از اسلام، پرداخت.
جوایز و افتخارات دیگر
در سال 1971، لسینگ جایزهی من بوکر[25] را برای اثرش، کتاب رهنمودهایی برای نزول در دوزخ[26] که در سال 1971 منتشر شد، دریافت کرد. او برای دومینبار در سال 1981، برای رمان علمی تخیلی خود، آزمایشهای سیریان (1980)[27] این جایزه را دریافت کرد. او بعداً در سالهای 1985 و 2005 نیز برای کارهای دیگر خود همین جایزه را دریافت کرد.
در سال 1977، لسینگ دریافت جایزهی امپراتوری بریتانیا[28] را رد کرد و گفت: «امپراتوری وجود ندارد.»
لسینگ در سال 1974، جایزهی بینالمللی ادبیات نویشتات[29] را دریافت کرد. جویس کارول اوتس[30]، نویسنده آمریکایی، او را نامزد این جایزه کرد. او همچنین دوباره در سال 1998 این جایزه را دریافت کرد.
در سال 1997، لسینگ برای رمانش « قدم زدن در سایه: جلد دوم زندگینامهی من – سالهای 1949 تا 1962 »[31]، جایزهی حلقهی منتقدان کتاب ملی را برای زندگینامه یا اتوبیوگرافی[32] را دریافت کرد.
در سال 1999، او به عنوان همراه افتخار برای خدمات برجستهی ملی منصوب شد. او توسط انجمن سلطنتی ادبیات[33] به عنوان همراه ادبیات[34] معرفی شد.
لسینگ در سال 2001، برندهی جایزهی ادبی شاهزاده آستوریاس[35] شد. کسانی که این جایزه را به او دادند اظهار داشتند که او خالق دنیایی خیالی و روزمره است و شخصیتهای او، فرزندان جامعهی معاصر بوده و بازتابی وفادار از اخلاق قرن بیستمی هستند.
دیگر جوایزی که لسینگ دریافت کرد شامل جایزهی دولتی اتریش برای ادبیات اروپا[36]، جایزهی دیوید کوهن[37]، جایزهی شاهزاده آستوریاس و جایزهی قلم طلایی[38] بود.
درگذشت نویسندهای عزیز
لسینگ در اواخر دههی 1990 دچار سکتهی مغزی شد و همین امر باعث شد تا سفرهای او متوقف شوند. اگرچه او نتوانست راه دوری برود، اما همچنان میتوانست در تئاتر و اپرا شرکت کند. به نظر میرسید که او برای مرگش آماده میشد، مثلاً مدام از خود میپرسید که آیا آنقدر زنده میماند که بتواند یک کتاب جدید را تمام کند یا نه؟
دوریس لسینگ در 17 نوامبر 2013 در سن 94 سالگی در خانهاش در لندن درگذشت.
منبع: Literary Ladies Guide
مترجم: نگار فیروزخرمی
[1]- The Golden Notebook
[2]- Captain Alfred Tayler
[3]- Emily Maude Tayler
[4]- Rhodesia
[5]- Acre: جریب فرنگی یک واحد برای اندازهگیری مساحت زمین است که در امریکا و بریتانیا مورد استفاده میباشد. یک جریب فرنگی بهطور سنتی برابر است با مساحت مستطیلی با ابعاد یک زنجیر در یک فرلانگ (۶۶ در ۶۶۰ پا) که دقیقاً میشود ۱۰ زنجیر مربع، ۶۴۰/۱ یک مایل مربع یا ۴۳۵۶۰ پای مربع، و حدود ۴۰۴۷ متر مربع، یا حدود ٪۴۰ یک هکتار. (منبع: ویکیپدیای فارسی)
[6]- Dominican Convent High School
[7]- Salisbury
[8]- Southern Rhodesian
[9]- Harare
[10]- Frank Wisdom
[11]- Left Book Club
[12]- Gottfried Lessing
[13]- John Whitehorn
[14]- Katherine Whitehorn
[15]- African Stories
[16]- Going Home
[17]- The Grass is Singing
[18]- Children of Violence
[19]- The Golden Notebook
[20]- Anna Wulf
[21]- Canopus in Argos
[22]- Charlie Jane Anders
[23]- Apartheid: آپارتاید یک سیستم سیاسی و اجتماعی نژادپرستانه در آفریقای جنوبی در دوران حکومت اقلیت سفیدپوستان بود. این سیستم، تبعیض نژادی را علیه غیر سفیدپوستان اعمال کرد که عمدتاً بر رنگ پوست و ویژگیهای صورت متمرکز بود و در قرن بیستم، از سال 1948 تا اوایل دههی 1990 وجود داشت. (منبع: ویکیپدیای انگلیسی)
[24]- Sufism: تصوف مجموعهای عرفانی از اعمال دینی است که در اسلام یافت میشود و با تمرکز بر طهارت اسلامی، معنویت، تشریفات، زهد و باطنگرایی تعریف میشود. (منبع: ویکیپدیای انگلیسی)
[25]- Man Booker Prize
[26]- Briefing for a Descent into Hell
[27]- The Sirian Experiments
[28]- Order of British Empire Award
[29]- Neustadt International Prize for Literature
[30]- Joyce Carol Oates
[31]- Walking in the Shade: Volume Two of My Autobiography – 1949 - 1962
[32]- National Book Critics Circle Award for Biography/Autobiography
[33]- Royal Society of Literature
[34]- Companion of Literature
[35]- Prince of Asturias Award
[36]- Austrian State Prize for European Literature
[37]- The David Cohen Prize
[38]- The Golden Pen Award