او بیش از شش دهه بهعنوان یک اسطورهی تأثیرگذار در موسیقی باقی مانده است؛ صدای سنگریزه و اشعار شاعرانهاش در مورد جنگ، دلشکستگی، خیانت، مرگ و بیایمانی اخلاقی در ترانههایی که زیبایی را به بزرگترین تراژدیهای زندگی تبدیل کرده است.
اما جایگاه باب دیلن[1] بهعنوان یکی از بزرگترین چهرههای هنری جهان زمانی بالاتر رفت که بهطرز شگفتانگیزی بهعنوان برندهی جایزهی نوبل ادبیات _بهخاطر خلق عبارات شاعرانهی جدید در سنت بزرگ آهنگ آمریکایی_ معرفی شد. پس از اعلام این خبر سارا دانیوس[2]، دبیر دائمی آکادمی سوئدی، گفت که این تصمیم دشواری نبوده و او امیدوار است که آکادمی به دلیل انتخاب خود مورد انتقاد قرار نگیرد.
او با مقایسهی ترانههای این ترانهسرای آمریکایی با آثار هومر[3] و سافو[4] گفت: «امیدوار بودیم این خبر با خوشحالی دریافت شود، اما هرگز نمیدانید؛ چرا که قابل پیشبینی نیست. ما جایزه را به باب دیلن بهعنوان یک شاعر بزرگ میدهیم. بعد از میلتون[5] و بلیک[6]، او یک شاعر بزرگ در سنت بزرگ انگلیسی و همچنین به شیوهای بدیع یک سنتگرای بسیار جالب است؛ نه فقط در سنت مکتوب، بلکه سنت شفاهی و نه فقط در ادبیات عالی، بلکه ادبیات سطح پایین.»
اگرچه بسیاری دیلن را یک موسیقیدان میدانند نه نویسنده، اما دانیوس گفت که گسترهی هنری متنآهنگها و اشعار او را نمیتوان در یک جعبه قرار داد. او گفت: «من متوجه شدم که ما هنوز هومر و سافو را از یونان باستان میخوانیم و آنها 2500 سال پیش مینوشتند. آنها قرار بود اغلب همراه با سازها اجرا شوند، اما بهطرز باورنکردنی و خوبی در صفحهی کتاب زنده ماندهاند. ما از شعر [آنها] لذت میبریم و فکر میکنم باب دیلن شایستهی شاعر نامیده شدن هست.»
دیلن با نام رابرت آلن زیمرمن[7] در سال 1941 در دولوث[8] مینهسوتا[9]، اولین گیتار خود را در سن 14 سالگی دریافت کرد و در دبیرستان به اجرا در گروههای Rock & Roll روی آورد. او نام دیلن را براساس نام شاعری به نام دیلن توماس[10] برگزید و با جذب شدن به موسیقی وودی گاتری[11] شروع به اجرای موسیقی محلی کرد.
او در سال 1961 به نیویورک نقل مکان کرد و اجرا در کلوپها و کافههای گرینویچ ویلج[12] را آغاز نمود. اولین آلبوم او به نام «باب دیلن» در سال 1962 منتشر شد و او آن را با مجموعهای از آلبومها _که اکنون بهعنوان شاهکار شناخته میشوند_ دنبال کرد. از جملهی آنها میتوان به «بلوند روی بلوند»[13] در سال 1966 و «خون در مسیر»[14] در سال 1975 اشاره کرد.
او بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در فرهنگ عامهی معاصر شناخته میشود؛ اگرچه موسیقیاش همیشه تفرقهانگیز بوده است. دیلن سال گذشته در سخنانی گفت: «منتقدان از روز اول به من سختی میدهند.» واکنش خودش به دریافت جایزه مشخص نیست. او بهندرت مصاحبه میکند و با شهرتی که به دههها محبوبیتش وابسته است، مشکل دارد. با این حال، او از سال 1988 تقریباً بدون وقفه تور داشته است و آخر هفتهی گذشته در جشنوارهی افتتاحیهی سفر صحرا[15] در کالیفرنیا در کنار دیگر غولهای دههی 1960 _رولینگ استونز[16]، هو[17]، پل مک کارتنی[18] و نیل یانگ[19]_ اجرا کرد.
در میان جوامع موسیقی، ادبی و حتی دانشگاهی چهرههای محترمی از دریافت جایزهی نوبل دیلن ابراز خوشحالی کردند. یکی از نویسندگان معروف هندی به گاردین گفت که از پیروزی دیلن خوشحال است و ادامه داد: «اشعار او از زمانی که برای اولین بار آلبوم دیلن را در مدرسه شنیدم، الهامبخش من در تمام زندگیام بوده است. «مرزهای ادبیات همچنان در حال گسترش است و این هیجانانگیز است که جایزهی نوبل این مسئله را به رسمیت میشناسد. من قصد دارم روز خود را با آهنگهای آقای مرد تنبوری[20]، عشق منهای صفر/بدون محدودیت[21]، مثل رولینگ استون[22]، باد احمق[23]، جوکرمن[24]، درهم به رنگ آبی[25] و باران سختی است که میبارد[26] بگذرانم.
جارویس کاکرِ[27] نوازنده گفت که دیلن یک انتخاب عالی بود و آهنگ دوبار فکر نکن، اشکالی ندارد[28] در سال 1963 را بهعنوان آهنگ مورد علاقهاش برجسته کرد. کاکر گفت: «این یک آهنگ جدایی عالی است؛ او در این اثر طوری رفتار میکند که انگار برایش مهم نیست، اما یک یا دو بررسی کوچک نشان میدهد که او درواقع کمی ناراحت است. من فکر میکنم که حس شوخطبعی دیلن اغلب نادیده گرفته میشود.»
پروفسور سیموس پری[29]، رئیس دانشکدهی انگلیسی دانشگاه آکسفورد، استعداد دیلن را با استعداد آلفرد لرد تنیسون[30] مقایسه کرد و او را نمایندهی ترانهسرایی و در عین حال کاملاً مستقل، انسان، عصبانی، بامزه و لطیف خواند. او کاملاً خودش است، یکی از بزرگان و بهترینها.» اندرو موشن[31]، شاعر سابق برندهی جایزه، گفت که این جایزه قدردانی شگفتانگیزی از نبوغ دیلن بود. او پنجاه و چند سال است که کلمات را به شکلهای تغزلی و روایی درآورده و آنها را مرتب میکند که در عین حال خارقالعاده و اجتنابناپذیرند.»
جویس کارول اوتس[32]، نویسنده، گفت: «نباید تردیدی در مورد ادبیات تلقی شدن آثار دیلن وجود داشته باشد و باید انتخابِ الهامگرفته و بدیع آکادمی را ستود.» او گفت: «موسیقی و اشعار دلهرهآور او به معنای واقعی کلمه به نظر میرسد همواره عمیقترین معنای ادبی را داشته باشند.»
نویسندهای به نام ویل سلف[33] اما از دیلن خواست تا از ژان پل سارتر[34]، فیلسوف فرانسوی، الگوبرداری کرده و جایزه را رد کند. سلف میگوید: «تنها اخطار من دربارهی این جایزه این است که باعث میشود دیلن با جایزهای مرتبط شود که بر پایهی ثروت مواد منفجره و تسلیحات نظامی است و سطح او به یک آدم بدجنس که نوبتش به یک هنرمند خلاق در سطح جهانی تعلق میگیرد، پایین آورده میشود. واقعاً کمی شبیه زمانی است که سارتر جایزهی نوبل را دریافت کرد. او در درجهی اول یک فیلسوف بود و در نظر داشت آن را رد کند. امیدوارم باب از او پیروی کند.»
با این حال، همه از اعلام این خبر خوشحال نشدند. ایروین ولش[35] نویسندهی کتاب رگیابی[36] گفت که اگرچه او از طرفداران دیلن بود، اما این یک جایزهی نوستالژی نسنجیده است.» هاری کونزرو[37]، رماننویس، نیز به همان اندازه بدبین بود. او گفت: «از زمانی که آنها به اوباما به این دلیل که جورج بوش نبود جایزه را دادند، احساس میکنم این بدترین جایزهی نوبل است.»
برندهی این جایزه از جانب هجده عضو آکادمی انتخاب میشود که براساس وصیت آلفرد نوبل به دنبال کسی هستند که در زمینهی ادبیات برجستهترین اثر را در جهتی ایدهآل تولید کرده باشد. انتظار میرفت که این جایزه هفتهی گذشته همزمان با مدالهای علمی اعلام شود. این تأخیر باعث گمانهزنیهایی شد مبنی بر اینکه اعضای هیئت مربوطه نمیتوانند دربارهی برندهی جایزه به توافق برسند؛ اگرچه دانیوس این موضوع را رد کرد.
دانیوس به کسانی که با کار دیلن آشنا نیستند، توصیه کرد که با آلبوم «بلوند روی بلوند» در سال 1966 شروع کنند. او میگوید: «این نمونهای فوقالعاده از شیوههای درخشان او در قافیهنویسی، کنار هم قرار دادن آوازها و طرز تفکر تصویری او است.» دانیوس اعتراف کرد که وقتی جوان بود، چندان طرفدار دیلن نبود و کارهای دیوید بووی[38] را ترجیح میداد. او گفت: «شاید مسئلهی زمان است؛ امروز من عاشق باب دیلن هستم.»
از نویسندگان مهمی که گمان میرود در رقابت برای دریافت این جایزه بودهاند، میتوان به نگگی وا تیونگگو[39] کنیایی، دان دلیلو[40] آمریکایی و هاروکی موراکامی[41] ژاپنی اشاره کرد. الکس دانوهو[42] سخنگو گفت: «بسیاری از مردم وقتی شانس او از 100/1 در سال 2011 به 10/1 رسید، مسخره کردند. بالأخره چیزی بود که «در باد میوزید.»[43]
دیلن اولین فرد آمریکایی است که پس از تونی موریسون[44] در سال 1993 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شده است. پیروزی او به دنبال اظهارات هوراس انگدال[45]، دبیر دائمی هیئت داوران جایزهی نوبل، در سال 2008 است که «ایالات متحده بیش از حد منزوی و گوشهگیر است. آنها به اندازهی کافی ترجمه نمیکنند و واقعاً در گفتوگوی بزرگ ادبیات حضور ندارند. این نادانی بازدارنده است.» هیئت منصفه اکنون به ریاست جانشین انگدال آشکارا دیدگاه خود را تغییر داده است.
منبع: گاردین
مترجم: نگار فیروزخرمی
[1]- Bob Dylan
[2]- Sara Danius
[3]- Homer
[4]- Sappho
[5]- Milton
[6]- Blake
[7]- Robert Allen Zimmerman
[8]- Duluth
[9]- Minnesota
[10]- Dylan Thomas
[11]- Woody Guthrie
[12]- Greenwich Village
[13]- Blonde on Blonde
[14]- Blood on the Tracks
[15]- Desert Trip festival
[16]- the Rolling Stones
[17]- the Who
[18]- Paul McCartney
[19]- Neil Young
[20]- Mr Tambourine Man
[21]- Love Minus Zero/No Limit
[22]- Like a Rolling Stone
[23]- Idiot Wind
[24]- Jockerman
[25]- Tangled Up in Blue
[26]- It’s a Hard Rain’s Gonna Fall
[27]- Jarvis Cocker
[28]- Don’t Think Twice, It’s Alright
[29]- Prof Seamus Perry
[30]- Alfred Lord Tennyson
[31]- Andrew Motion
[32]- Joyce Carol Oates
[33]- Will Self
[34]- Jean Paul Sartre
[35]- Irvine Welsh
[36]- Trainspotting
[37]- Hari Kunzru
[38]- David Bowie
[39]- Ngugi wa Thiong’o
[40]- Don DeLillo
[41]- Haruki Murakami
[42]- Alex Donohue
[43]- blowin’ in the wind. نام یکی از ترانههای باب دیلن است. همچنین در زبان انگلیسی به معنای چیزی است که دربارهی آن فکر و صحبت میکنند.
[44]- Toni Morrison
[45]- Horace Engdahl