کتاب پرنده به پرنده نوشتهی آن لاموت، کتابی است در رابطه با نوشتن و زندگی. راهنمایی ساده و دوستداشتنی با بیانی صمیمی که از فراز و نشیبهای نویسنده شدن و نویسنده بودن میگوید.
آن لاموت در کتاب پرنده به پرنده داستان زندگی خودش را روایت میکند. اینکه چطور پدر نویسنده و مادر اهل مطالعه زندگیاش را به سمت و سوی نویسنده شدن سوق داده و اولین قدمهای نویسندگی را چطور برداشته است.
لاموت در چهار بخش از اصول نویسندگی میگوید. گاهی اصول مشترک با همهی نویسنده ها و گهگاه هم از کشفیات خودش میگوید. آنچه نوشتهی لاموت را خواندنیتر میکند بیان صمیمانه و بیتکلف اوست. آن لاموت بدون قاعده و قانون خاص یا ظاهرداری، از احساسات هرلحظهی نویسنده شدن مینویسد. هیجانات و شوقها و چالشها و طرد شدنها. انقدر ساده و واقعی مینویسد که گویی آن لحظههای ترس و شکست و ناتوانی را، یا آن لحظهها که دل توی دلتان نبود که نوشتهتان چاپ شود، در کنار شما حضور داشته و تکتکشان را همراه شما زیسته است. لازمهی نویسندگی برای او تام و تمام بودن در لحظه است. در غیر اینصورت افکار پریشان و همچنین بیقراریاش در یکجا نشستن کار را سخت میکند تا جایی که بهتر است نوشتن را به زمانی دیگر موکول کند.
لاموت گفتههای پدر، نوع نوشتههای او، نقدها و شنیدهها را گرد هم آورده و نمیگذارد ذرهای از آن از دستش در برود. چرا که اینها همان چیزهایی است که اساس و پایهی نویسنده شدنش را فراهم کرده و حالا او تبدیل شده است به کسی که میتواند بنشیند پای نوشتههای آدمهای دیگر و دستشان را بگیرد و مسیر را نشانشان بدهد.
بدون شک شروع نویسندگی برای هرکس چه خودش را مستعد بداند و چه صرفا یک علاقمند به نوشتن، ناگزیر ترسی از قضاوت شدن را همراه دارد. ترس از کامل نبودن، به اندازهی کافی خوب نبودن و حتی افتضاح بودن! چه قرار باشد نوشته را برای کسی بفرستیم و چه جایی چاپ شود. اینها حالات جدانشدنی هر تازهکاری در نویسندگی است. و چه بسا نویسندههای باتجربه!
آن لاموت از نزدیکترین سوژهها شروع میکند. همان که جلوی چشمانتان است و عمیقا حسش کردهاید. آن را میشناسید و میتوانید ساعتها دربارهاش صحبت کنید. همین کار، موتورِ نوشتن شما را روشن میکند تا کلمهها و حرفهای توی سرتان را روی کاغذ و صفحهی نمایش کامپیوتر بریزید و پشت سر هم ردیفشان کنید. که بنای نویسندگی همین پشت هم آوردن کلمات است. بعد آرامآرام عناصر نویسندگی را به زبان یک دوست کف دستتان میگذارد. خلاقیت او در انتخاب عناوین، انگار مزهی جدیدی از یادگرفتن را به شما میچشاند. دلچسب و خواستنی. چیزی که دلتان میخواهد چندین بار تکرارش کنید. چرا که در هربار تجربه، چیزی جدید برایتان به ارمغان دارد.
کافی است شروع کنید. چه نوشتن را و چه خواندن این کتاب را. خانم لاموت از همان ابتدا سیر تا پیاز را شرح میدهد و آبی روی آتش سوالات و ترسهای نویسنده شدن میریزد. و تاکید میکند : «یادتان باشد: هیچکس قرار نیست پیشنویسهای اول شما را بخواند.[1]»
بخشی از کتاب پرنده به پرنده
«باری جان کلام آن است که اگر دلتان میخواهد بنویسید، باید دست به کار شوید، اما اگر از همان ابتدا کوششی در جهت غلبه بر کمالگراییتان نکنید احتمالاً نخواهید توانست خیلی دور بروید. شما درصدد برمیآیید داستانی را که اینطور یا آنطور است تعریف کنید، درصدد برمیآیید حقیقتی را که با همه وجودتان آن را احساس کردهاید بیان کنید، همۀ اینها به این دلیل که چیزی شما را به انجام چنین کاری فرامیخواند. نحوهای که آن چیز شما را فرامیخواند شبیه انگشت اشارهکنندهی دود است، دودی که در کارتونها از کلوچهی شکمپُرِ در حال سرد شدن در کنار هِرهی پنجره به هوا بلند میشود، از زیر درها سر میخورد و وارد سوراخهای موش یا سوراخهای بینی مرد یا زنی که در صندلی راحتیاش تخت خوابیده میشود. بعد دود خوشبو انگشتش را کج میکند و موش یا زن یا مرد بلند میشود و در حالیکه سرش را بالا گرفته است و مدام بو میکشد به دنبال دود خوشبو روان می شود. اما بعضی روزها دود ضعیف و کمجان است و شما مجبورید با بو کشیدنِ مدام همهی تلاش خودتان را بکنید که آن را دنبال کنید با این حال، حتی در آن روزها هم ممکن است ملتفت شوید که پشتکار و مداومت چه حال خوبی دارد و روز بعد بو ممکن است قویتر به نظر برسد یا ممکن است فقط اینطور باشد که شما رفتهرفته نوعی سرسختی و کلهشقی خاموش را در خود پرورده باشید. این به غایت باارزش است. در حالی که از آن طرف کمالگرایی فقط شما را دیوانه خواهد کرد. ممکن است در پایان روز معلوم شود که کار روزانهتان خراباندرخراب بوده است. خب که چه؟ ونهگات گفته است، «موقع نوشتن، احساسم شبیه احساس مردی بیدست و بیپاست که مداد شمعیای در دهان دارد.» پس آستینها را بالا بزنید و خطخطی های بزرگ و اشتباهات بزرگ بکنید از انبوهی کاغذ استفاده کنید و تمامش کنید. کمالگرایی شکل صُلب و کِنِسی از آرمانگرایی است. درحالی که خرابکاریها دوست حقیقی هنرمند هستند. چیزی که آدم بزرگها وقتی کودک بودیم فراموش میکردند به ما بگویند (دلیلش را نمیدانم، اما مطمئنم که عمدی در کارشان نبود) آن است که ما برای آنکه بفهمیم که هستیم و چرا اینجاییم ـ و، متوسعاً برای آنکه بفهمیم قرار است چه بنویسیم ـ اول لازم است که انواع و اقسام خراب کاری ها را بکنیم.[2]»
این کتاب در گذشته با عنوان پرنده به پرنده: درسهایی دربارهی نویسندگی توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده. خالق این اثر آن لاموت زاده و ساکن ایالت متحده است. لاموت علاوه بر خاطرهنوشت و رمان، سابقهی نقدنویسی نیز دارد.
منابع: لاموت، آن. 1398، مترجم: مهدی نصرالهزاده، محل انتشار: نشر بیدگل.
[1]- آن لاموت، 1398: 113.
[2]- همان، 66.