ما که تاکنون در این انزوا نشسته بودیم، چه شد که یکباره به حرف آمدیم؟ پاسخ این سؤال بهای سنگینی دارد؛ شاید بهایش زندگی زنان باشد و یا ایستادن در سایهی شوم تبعیض و تلاش برای زنده ماندن. به بیان روشنتر، پاسخ این سؤال در زندگی زنان مشهود است؛ پاسخی عینی و ملموس، اما نانوشته و ناگفته. با این وجود، زنانی هم هستند که در تقابل با افکار خصمانهی زمانهی خود میایستند و تمامقد میکوشند تا بر تبعیضهای ناعادلانه خط بطلان بکشند. چو نامجو[1] ازجمله پیشگامان شکستن این سکوت چندهزارساله و ازجمله نویسندگان مطرح کره جنوبی است. پاسخ او به این انزوا، به خلق اثری بیبدیل و پرشور منجر شد. کیم جییونگ متولد 1982[2] کتابی است بینظیر با محوریت زنان در اجتماع که اکنون قرار است آن را واکاوی کنیم.
چو نامجو، فیلمنامهنویس برنامههای تلویزیونی و نویسنده چهلوپنجسالهی اهل کره جنوبی است. او تحصیلات تکمیلی را در رشتهی جامعهشناسی در دانشگاه زنان ایهوا به اتمام رساند و چندی بعد، پا به عرصهی فیلمنامهنویسی نهاد. همزمان با تولد اولین فرزندش، بهناچار کار را رها و وقت خود را صرف پرورش کودک نوپایش کرد. پس از وقفهای که ناگزیر در کارش افتاد، حرفهی نویسندگی داستان بلند را در پیش گرفت و سرانجام در اکتبر 2016 با انتشار کتاب کیم جییونگ متولد 1982 زندگی حرفهای و اجتماعیاش را مجدداً از سر گرفت. همزمان با بازگشت طوفانی او، جنبش «من هم»[3] نیز در حال اوجگیری بود. به موجب این همزمانی مطلوب، کتاب او با استقبال بیسابقهی حامیان حقوق زنان در جایجای جهان روبهرو شد و آنها را برانگیخت تا داستان زندگی کیم جییونگ را به گوش تمام زنان جهان برسانند. کیم جییونگ متولد 1982 تنها طی یک سال به هجده زبان ترجمه شد، بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفت و در نهایت، پرچمدار پرتیراژترین کتاب کره جنوبی با محوریت زنان و از پرفروشترینهای نیویورک تایمز شد.
کیم جییونگ متولد 1982 روایتی پرمایه و ملموس از ابعاد ناگفتهی زندگی سه نسل از زنان است. این رمان نه به اندازهی کتاب گیاهخوار[4] شوکهکننده است و نه به اندازهی لطفاً مراقب مامان باش[5] کلیشهای مینمایاند. داستان در ابتدا از زاویهی دانای کل[6] روایت میشود؛ اما با نزدیکشدن به پایان، به شیوهای مبتکرانه تغییر زاویه میدهد و از زبان یکی از شخصیتهای مکمل، روانپزشکِ جییونگ، نقل میشود.
بخش اول، زیبا و سینماتیک آغاز میشود. دژاووی نهفته در داستان در همان صفحات ابتدایی مخاطب را به دام میاندازد و او را به قعر زندگی تاریک جییونگ هول میدهد. چو نامجو با ظرافتی ستودنی از تکنیک پیشآگاهی[7] در هدایت اولیهی داستان بهره میبرد تا در همان ابتدای کار مخاطب را در جریان پیرنگ اصلی قرار دهد. او با بیانی سرد و منفعل، به شرح وقایع روزمره و از منظری دیگر، اتفاقات هراسانگیز زندگی جییونگ میپردازد. او زوال روانی جییونگ را مانند ابزاری رعبآور به دست میگیرد، آن را با حقایق درمیآمیزد، پیچوتابش میدهد و بهتدریج در گذر داستان، اضطرابی خرد را به مخاطب تزریق میکند.
داستان اما از هشتم سپتامبری رعبانگیز آغاز میشود. یک سال از ازدواج کیم جییونگِ سیوسهساله و همسرش، دِهیون میگذرد. مدتی است که جییونگ از کارش استعفا داده و تبدیل به پرستار تماموقت فرزندش شده است. همهچیز به ظاهر آرام است؛ اما جایی در بطن ماجرا، طوفانی هولناک در حال وقوع است. شبی از شبهای پاییز است که دهیون برای اولین بار رفتار عجیب همسرش را میبیند. جییونگ به ناگه تغییر هویت[8] میدهد و از زبان دوست تازهدرگذشتهاش سخن میگوید. تکرار این اتفاق در شب عید چوساک و تغییر ناگهانی هویت جییونگ و جذب هویت مادرش، هراس سختی به جان دِهیون میاندازد و او را برمیانگیزد تا مشکلات همسرش را با روانپزشک مطرح کند. بخش اول کتاب در همین قسمت پایان مییابد.
«مادر برخلاف پدر شغلی نداشت اما همیشه، علاوهبر کارهای خانه که بهتنهایی انجام میداد و همینطور مراقبت از مادرشوهر مسنش، خرده کارهایی انجام میداد که از طریق آنها کسب درآمد میکرد. این کارها در بین مادرهای همسایه که کموبیش در همین وضعیت بودند، رایج بود. همهی مشاغل خانگی، برچسب آجوما، یعنی زن میانسال متأهل را با خود به همراه داشتند: بیمهی آجوما، شیر یاکلت[9] آجوما، لوازم آرایشی و بهداشتی آجوما و غیره. بیشتر شرکتها استخدام کارگران خود را برونسپاری کرده و به مؤسسات کاریابی واگذار میکردند و درصورت بروز مشاجره یا جراحت در محل کار، مسئولیتی در قبال این کارگران نداشتند. مادر با داشتن سه فرزند، کارهای حاشیهای را انتخاب میکرد که میتوانست در خانه انجام دهد. کشیدن بخیه، مونتاژ جعبههای مقوایی، تا کردن پاکت، پوست کندن سیر و رول کردن نوارهای درزگیر در و پنجره، فقط تعداد محدودی از فهرست بیپایان مشاغلی از این دست بودند.
جییونگ معمولاً در تمیزکاریِ بعد از اتمام کار یا شمارش واحد کالاها به مادرش کمک میکرد... مادر هر نوار درزگیر را بهآرامی بین شست و انگشت اشارهی چپ خود نگه میداشت تا آن را در جای خود نگه دارد و بعد با دست راست رول میکرد. اغلب هنگام کشیدن و رول کردن نوارهای درزگیر، انگشتش را با لایهی کاغذی سمت چسبدار رول میبرید. دو لایه دستکش کار میپوشید اما با این حال، انگشتش همیشه خونریزی میکرد. وسایل کارش فضای زیادی را میگرفت، مقدار زیادی زباله تولید میکرد و بوی اسفنج و چسب باعث سردرد او میشد، اما دستمزدش از همهی کارهای دیگر بیشتر بود. برای همین هم مادر، با حجم کار و ساعات بیشتری ادامه میداد.»[10]
با اتمام بخش اول، داستان به سالهای کودکی جییونگ، جوانی مادر و مادربزرگش باز میگردد و خاطرات تلخشان را به میان میآورد. نویسنده نیز میکوشد تا توصیف هدفمندی از جزئیات مبسوط زندگی هرکدام از شخصیتهای فرعی داستان به دست بدهد. نکته جالب توجه دیگر، خط روایی داستان است که برخلاف انتظار خواننده، منطبق بر سیر زمانی پیش نمیرود و این خود گویای تشویش نمادین ذهن راوی در روایت آشوب زندگی زنان این سه نسل است؛ به این صورت که نویسنده در میانهی داستان جییونگ، بخشهایی از زندگی بغرنج مادر، مادربزرگ یا حتی مادرشوهر، خواهرشوهر و دوستانش را در کتاب میگنجاند و خواننده را همزمان در جریان تمام جزئیات مرتبط با داستان قرار میدهد. در این حین، چو نامجو با هدایت مؤلفههای روانشناختی و اجتماعی به بطن جزئیترین وقایع، سعی دارد فشار روانی زنان و دختران را با بیان مفاهیمی چون تبعیض میان فرزندان، چارچوبهای سختگیرانهی خانوادههای سنتی، موانع تحصیلی و شغلی و نیز انزوای اجتماعی زنان و دختران توصیف کند.
چو نامجو با نگارش داستان جییونگ، داستان زندگی زنان بسیاری را بازگو میکند و ضمن بیان انتقادات بنیادین به شرایط تنشزای زندگی زنان در قالب داستان، به مطالبهگریهای اجتماعی و حقوقی زنان میپردازد. او تصویر مخدوش زندگی اجتماعی زنان را حاصل رفتارهای ناعادلانهای میداند که به نحوی به زندگی زنان نقب زده و تبدیل به سبک زندگی ناخواستهی آنان شده است. پیرو این موضوع، الکساندرا آلتر[11] از نویسندگان نیویورک تایمز در حوزهی ادبیات و نشر کتاب، این اثر را نوعی فراخوان اجتماعی تلقی و خاطرنشان میکند: «چه بسا این کتاب مقدمهای بر تجدید پویشهای حمایتی و عدالتخواهانهی زنان باشد که مردم را فارغ از زن یا مرد بودنشان در این حرکت مدنی و اجتماعی با خود همراه میکند.»
در حقیقت، چو نامجو با خلق این اثر فاخر، به ابعاد نهفتهی زندگی زنان راه یافته و از مواضع مشترک آنها سخن گفته است. او با مذمتِ فشارهای ناروایی که از سوی اجتماع به زنان تحمیل شده، اذعان میدارد: «به باور من، جییونگ مظهر احساسات و تجربیات مشترک بسیاری از زنان کرهای است.» بهعلاوه، او این کتاب را فارغ از هر نوع آمادگی خاصی نگاشته است، زیرا به عقیدهی او، زنان هر روز زندگی جییونگ را زندگی میکنند. چو نامجو با دریافت بازخوردهای مثبت بسیار، الهامبخش کمپینهای حمایت از زنان شد و مقدمهای برای اعتراض زنان به انزوای اجتماعی و نابرابریهای ناعادلانه درکره جنوبی را فراهم آورد.
کیم جییونگ متولد 1982 با ترجمهی جِیمی چانگ[12] در سال 2017 تبدیل به اثر منتخب سردبیران مجلهی نیویورک تایمز شد و در نهایت توانست در زمرهی منتخبین آثار ادبی ترجمهشده در جشنوارهی ملی کتاب ایالات متحده قرار بگیرد و جایزهی امیل گوییمیت فرانسه در بخش ادبیات آسیا را از آن خود کند. فیلم سینمایی کیم جییونگ متولد 1982 نیز اقتباسی ارزشمند از این اثر است که در سال 2019 منتشر شد.
ردپای مترجم
در درک متون ادبی و داستانی، علاوهبر شیوایی و فصاحتِ کلامِ نویسنده، قلم مترجم نیز بسیار حائز اهمیت است. مترجم میتواند بر انتقال کیفیت آثار ادبیِ زبان مبداء و هدایت صحیح مفاهیم به زبان مقصد بهطور مستقیم تأثیر بگذارد و آن را دستخوش تغییرات بسیاری کند. روشن است که ترجمهی مطلوب، نقطهی قوت اثر ادبی محسوب میشود؛ از این رو با یکی از مترجمین سرشناس این حوزه، خانم فروزان صاعدی، گفتوگویی ویژه خواهیم داشت. ایشان علاوه بر ترجمهی کتاب کیم جییونگ متولد 1982، عهدهدار ترجمهی کتاب مغازهی جادویی نیز بوده و بسیار خوش درخشیدهاند.
خانم صاعدی عزیز، از اینکه دعوت ما را برای پیوستن به این مصاحبه پذیرفتهاید، بینهایت از شما سپاسگزاریم. لطفاً خودتان را معرفی کنید.
اجازه بدهید اول از شما بهخاطر این مصاحبه تشکر کنم. فروزان صاعدی هستم، همسر، مادر و مترجم. فوقلیسانس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علوم و تحقیقات دارم و حدود بیست سال است که در کنار مشاغل دیگر، ترجمه میکنم و در این پنج سال اخیر هم بیشتر تمرکزم را روی ترجمهی کتاب گذاشتهام.
پیش از کیم جییونگ متولد 1982، کتاب پرطرفدار دیگری با عنوان مغازهی جادویی از شما منتشر شد که استقبال بینظیر علاقهمندان به کتابخوانی را نیز به همراه داشت. معیار شما در انتخاب این کتابها برای ترجمه چیست؟
قبل از پاسخ به این سوال لازم میدانم به نکتهای اشاره کنم. با توجه به تجربههای ناموفق و آزاردهندهای که در ترجمهی کتاب با چندین ناشر داشتم، تجربهی کارکردن با نشر مجازی برای من بسیار ارزشمند بود و همینطور ارتباط با خانم براتی عزیز، مسئول انتشارات کتاب مجازی، که همیشه بهترین و موفقترین انتخابها را دارند. در واقع این کتاب هم پیشنهاد ایشان بود و من ضمن بررسی و مطالعه، متوجه پتانسیل موجود در آن که مناسب تمام اقشار جامعه است، شدم و خوشحالم که محاسبهی من درست از آب درآمد. در مورد سایر کتابها هم انتخاب معمولاً با پیشنهاد ناشر صورت میگیرد و در برخی موارد هم اگر به کتابی با موضوعات قابل توجه و چالشبرانگیز برخورد کردم، پیشنهاد ترجمه را به ناشر دادهام.
با توجه به کارنامهی درخشان کاریتان، کیم جییونگ متولد 1982 اولین کتابی است که در حوزهی ادبیات کره جنوبی و نیز با محوریت زنان ترجمه کردهاید. از انگیزه و تجربهی ترجمهی این کتاب بگویید.
البته این لطف شماست. همانطور که میدانید، کیم جییونگ متولد 1982 داستان زن کارمندی است که در پی به دنیا آوردن کودک و تبدیل شدن به مادری خانهدار، دچار افسردگی و چالشهای ناشی از آن میشود. این تجربه برای من و مسلماً خیلی از زنانی که به دلیل شرایط خانوادگی مجبور به کنار گذاشتن کارِ بیرون و ماندن در خانه شدهاند، بسیار قابل لمس و آشنا بود. همین موضوع در وهلهی اول باعث شد که ترجمهی کتاب را انجام بدهم و بعد هم این حس آشنا و تأثیرگذار در تمام طول داستان با من همراه بود. جالب است بدانید طی ترجمه بارها دچار احساس همدلی با شخصیت اصلی داستان شدم و با او گریه کردم و خندیدم.
با توجه به نقش محوری زنان در هدایت جریان داستان، ویژگی شاخص شخصیت اصلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شخصیت اصلی داستان، کیم جییونگ، بهخاطر دختر بودن از همان کودکی در خانواده با تبعیض مواجه بوده است، زیرا پسر در خانوادههای سنتی، بهخصوص در جوامع آسیای شرقی جایگاه خاص خود را دارد. این تبعیضها به گونههای دیگر در مدرسه، محیط کار و در زندگی زناشویی همچنان ادامه دارد. او مجبور است با این شرایط کنار بیاید، گاهی آنها را نادیده بگیرد و گاهی هم با آنها دست و پنجه نرم کند. فداکاری و از خودگذشتگی کیم جییونگ برای دست کشیدن از حرفهی خود و رسیدگی به کارهای خانه و بزرگ کردن بچه از نقاط قوت او و هر زن دیگری است که متأسفانه در جامعه، فارغ از این که کره جنوبی است یا ایران، دیده نمیشود و این دیده نشدن تأثیر منفی مضاعفی بر روحیهی زنان، علاوهبر از دست دادن جایگاهشان دارد.
دربارهی چالشبرانگیزترین موضوعاتی که در ترجمهی این اثر پشت سر گذاشتهاید برایمان توضیح دهید.
این رمان، داستان زندگی معمولی کیم جییونگ از زمان تولد، بزرگ شدن و زندگی بزرگسالی را روایت میکند و بهروشنی سختیهایی را که دختران از کودکی تحمل میکند، به نمایش میگذارد. در واقع شخصیت اصلی داستان نمونهای از زنان دیگر است. من همان کیم جییونگی هستم که با این تبعیضها و قضاوتها در جامعه روبهرو میشوم؛ در نتیجه، همانطور که قبلاً اشاره کردم، در تمام طول داستان خودم را میدیدم و با این چالش همراه بودم.
اگر به عقب برگردید، باز هم این کتاب را برای ترجمه انتخاب میکنید؟
بله، مسلماً. شاید تنها تردیدم، اگر هم تردیدی داشته باشم، ترجمههای متعددی باشد که از این کتاب در بازار هست.
و در نهایت، خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میدهید؟
من این کتاب را فارغ از هرگونه جنسیت و سن، به همهی افراد پیشنهاد میکنم؛ کتاب ساده، روان و خوشخوانی که سریع خواننده را با خود همراه میکند.
کیم جی یونگ متولد 1982
نویسنده: چو نام-جو ناشر: کتاب مجازی قطع: شمیز رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: 90,000 تومانمنابع: چو، نامجو. 1401، کیم جییونگ متولد 1982، ترجمهی فروزان صاعدی، تهران: نشر کتاب مجازی.
[1]- Cho Nam-ju
[2]- Kim Ji-young, Born 1982
[3]- جنبش «من هم» که اغلب آن را با نام انگلیسی #MeToo میشناسیم، جنبشی اجتماعی و جهانی در اعتراض به تجاوز، آزار و هتک حرمت زنان در اجتماع و محیط کار است که از اکتبر سال 2017 اوج گرفت.
[4]- رمان گیاهخوار (채식주의자) اثر هان کانگ و برندهی جایزهی ادبی مَن بوکر
[5]- رمان لطفاً مراقب مامان باش (엄마를 부탁해) اثر شین کیانگ سوک
[6]- زاویهی سوم شخص در روایت داستان
[7]- نویسنده با استفاده از تکنیک پیشآگاهی یا Foretelling، روایت را با تصویری از اوج یا بخش پایانی داستان آغاز میکند و سپس به شرح وقایع قبل از آن میپردازد.
[8]- در اصطلاح روانشناسی، هویت فرد به هویتی دیگر شیفت میکند.
[9]- نوعی شیر غنی و حرارتدیده در دمای بالا
[10]- چو، 1401: 21-22
[11]- Alexandra Alter
[12]- Jamie Chang