حرکت و جابهجایی در این روزها به چه معناست؟ زمانی بسیاری از ما به سفر، رها کردن همه چیز، جابهجاییهای ناشی از کار، امنیت و عشق یا از روی نیاز، ماجراجویی، ترس و تنگناهای مالی عادت کرده بودیم.
تلفیق لذت و اشتیاق حرکت، زندگی من را تعریف و اولین رمانم را با عنوان چقدر از این تپهها طلاست[1] را سرشار کرده است. من یک مهاجر و فرزند مهاجران هستم؛ انسانی با احساس بیقراری در استخوانهایم.
با این حال، از آنجایی که همهی ما در اثر این بیماری همهگیر (کرونا) متوقف شدهایم، من به تغییر وضعیت ذهنی به اندازهی جابهجایی مکانی فکر میکنم. حتی زمانی که در جای خود پناه میگیریم، احساس سرگیجهآوری از حرکت باقی میماند؛ زیرا جهان اطراف ما _حتی وقتی ساکن میمانیم_ تغییر و آن حس آشنای جابهجایی، تازگی، انزوا و ناراحتی را در ما ایجاد میکند. در اینجا چند کتاب وجود دارد که به عزیمت و تغییر وضعیت فیزیکی و عاطفی میپردازند و من آنها را تحسین میکنم.
• لوسی اثر جامیکا کینکید
کتاب لوسی[2] اثر جامیکا کینکید[3] یک شعر آهنگین، نوعی مطالعهی شخصیت و کتیبهای از وصفناشدنیهاست. من عاشق این کتاب هستم. لوسی زن جوانی است که بهتازگی از آنتیگوا[4] وارد شهر نیویورک شده است. هرچند او از لحاظ ظاهری سالم به نظر میرسد و این بر معصومیت و ذهنیت سادهاش دلالت میکند، کتاب آن را رد میکند. در این رمانِ کمحجم، اشتیاق و آرزوی نیمهتمامی وجود دارد. شخصیت لوسی بهطور کامل شکل نگرفته است و این نیمی از زیبایی است. «در رویاهایی که قبلاً داشتم، همهی این مکانها برای من نقاط خوشحالی بودند. همهی این مکانها برای روح کوچک غرقشدهی من قایق نجات بودند، زیرا تصور میکردم که وارد آنها شده و خارج میشوم.»
• خداحافظ برنج درشت اثر کریگ تامپسون
یک لاکپشت میخواهد خانه و بهترین دوستش را ترک کند. رمان گرافیکی و افسانهگونهی خداحافظ برنج درشت[5] اثر کریگ تامپسون[6] در شیرینی و عذابِ نیاز به ترک یک مکان زندگی میکند و در عین حال از دست دادن پیشبینیپذیر دوست و عزیزی را لمس میکند که پشت سر میماند. لاکپشت میگوید: «خانهی من پشت سرم است و با این حال واقعیترین خانهای که تا به حال داشتهام، فضایی است که جادههای ما در آن برای مدتی ادغام شده و با هم حرکت میکنند.»
• خدایان کوچک اثر منگ جین
مهاجرت میتواند مردم را متحول و آنها را با زندگی گذشتهی خود غریبه کند. رمان خدایان کوچک[7] اثر منگ جین[8] این سوال را مطرح میکند که آیا اصلاً ممکن است فرد مهاجر به انسان دیگری تبدیل شود؟ بهویژه اگر آن شخص میان نسلها و کشورها دچار تغییراتی با اثرگذاری بسیار زیاد شده باشد. این یک مطالعهی بیسروصدا دربارهی فیزیکدان برجستهای به نام سو لان[9] است که زندگی اغلب متناقض و پیچیدهاش ما را گیج میکند.
• فرار به غرب اثر محسن حمید
کتابهایی وجود دارند که ایجاد تحول در پیشفرضهای خواننده را رسالت خود میدانند و فرار به غرب[10] اثر محسن حمید[11] یکی از این موارد است. در این کتاب که به نظر میرسد معمولی و اگر خوب نوشته شده باشد یک داستان عاشقانهرئالیستی است، زمانی که پورتالها شروع به باز شدن میکنند، تغییرات شدیدی ایجاد میشود و به مردم اجازه میدهد به کشورهایی حتی هزاران مایل دورتر بروند. این کتاب به طرز هوشمندانهای دیدگاههای ملی و مرزبندیشده را تضعیف میکند.
• خوشههای خشم اثر جان اشتاینبک
خوشههای خشم[1۲] اثر جان اشتاینبک[1۳] مورد بعدی است. اشتاین بک از زشتی مهاجرت که زاییدهی استیصال است ابایی ندارد. خانوادهی جاد در پی جابهجایی از هم میپاشد، زیرا اعضای آن در جستوجوی کار و ثبات حرکت میکنند؛ آینهای برای فروپاشی کشور در پی کتاب گرد و غبار کاسه[1۴] دههی 1930.
• یادداشتهای کشتیرانی اثر آنی پرولکس
کتاب بعدی یادداشتهای کشتیرانی[15] اثر آنی پرولکس[16] است. شخصیت کوئیل[17] در این کتاب با عنوانِ متحیرکنندهی «تکه نان مرطوب یک مرد»[18] توصیف میشود (چه اسمی!) که البته بیاثر است. پس از مرگ دراماتیک همسر خیانتکارش، او با دو دختر به خانهی اجدادیاش در نیوفاندلند[19] یخی نقل مکان میکند. این کتاب یادآوری میکند که ترک خانه (محیط آشنا و مأنوس) فقط از جانب جوانان، سادهلوحان و کسانی که فکر میکنند میتوانند از زندگی یک جواهر براق و بینقص بسازند، صورت نمیگیرد. شاید این میتواند یک سفر ترسناکتر و محتاطانهتر باشد؛ عملِ یافتن و پذیرفتن لانهی سنگی کوچک خود در میان تیرگی.
• سطح چشم اثر جنی زی
در اشعار جنی زی[2۰] گوینده از شهرهایی میگذرد که اغلب به خاطر ظاهر رنگارنگشان در محتوای مربوط به تعطیلات در اینستاگرام شناخته میشوند، اما در سطح چشم[2۱] اثر جنی زی خبری از آرامش یا فراغت نیست. این مجموعه وظیفهی فکری زیادی دارد تا غریبگی، اخلاق، برتری و انزوا را تفکیک کرده و با یافتن ارتباط آنها با یکدیگر حس پرواز در سراسر جهان (بیتعلقی به یک مکان خاص) را ایجاد کند. هوش خسته از جهان با دلتنگی و تصویر و درد آمیخته میشود. «من؟ من فقط در قالب یک مسافر اینجا هستم و هر شهری را که سر راهم قرار میگیرد، با دقت میسنجم که خوب است و یا خیر.»
• بیگذر اثر چیا چیا لین
بیگذر[2۲] اثر چیا چیا لین[2۳] یک داستان طوفانی و زیبا دربارهی از دست دادن و انزوا و خانواده است که صدای طنینانداز عمیقی دارد. فکر نمیکنم بتوانم دربارهی این کتاب چیزی بگویم شیواتر از آن چیزی که خودش میگوید: «این یک نوع خشونت بود، کاری که پدرم انجام داده بود. او ما را به جایی رسانده بود که به آن تعلق نداشتیم و از جایی که به آن تعلق داشتیم، برده بود. اکنون ما آرزوی همهی مکانها را داشتیم و آرامش را در هیچ جا نمییافتیم.»
• مترجم دردها اثر جومپا لاهیری
من اولین بار کتاب مترجم دردها[۲۴] اثر جومپا لاهیری[۲۵] را زمانی خواندم که برای درک آن خیلی جوان بودم. اعتراف میکنم که آن را خیلی ساده دیدم. حتی شاید از کلمهی خستهکننده برای توصیفش استفاده کرده باشم. اکنون ده سال گذشته است و برخی از این داستانها نفس مرا بند میآورند. من احساس میکنم آنها از طریق شبکهی خورشیدی درون من ارتعاش مییابند. در نثر یکدست و پیوستهی لاهیری خرد و زیبایی بالغی وجود دارد؛ اطمینانی که بیسروصدا ایجاد میشود تا خواننده را غافلگیر کند. من داستان پایانی، قارهی سوم و نهایی را حداقل دهها بار خواندهام. «با این حال هنوز مواقعی وجود دارد که هر مایلی که سفر کردهام، هر وعدهی غذایی که خوردهام، هر فردی که میشناسم، هر اتاقی که در آن خوابیدهام، گیج میشوم. به همان اندازه که همه چیز عادی به نظر میرسد، مواقعی وجود دارد که فراتر از تصور من است.»
منبع: گاردین
مترجم: نگار فیروزخرمی
[1]- How Much of These Hills Is Gold
[2]- Lucy
[3]- Jamaica Kincaid
[4]- Antigua
[5]- Good-bye Chunky Rice
[6]- Craig Thompson
[7]- Little Gods
[8]- Meng Jin
[9]- Su Lan
[10]- Exit West
[11]- Mohsin Hamid
[1۲]- The Grapes of Wrath
[1۳]- John Steinbeck
[1۴]- the Dust Bowl
[15]- The Shipping News
[16]- Annie Proulx
[17]- Quoyle
[18]- damp loaf of a man
[19]- Newfoundland
[2۰]- Eye Level
[2۱]- Jenny Xie
[2۲]- The Unpassing
[2۳]- Chia-Chia Lin
[2۴]- Interpreter of Maladies. در ایران با نام ترجمان دردها نیز منتشر شده است.
[2۵]- Jhumpa Lahiri