ورود به آوانگارد

ماجراهای رری دایناسور (رری دلش درخت کریسمس می‌خواهد)

معرفی کوتاه کتاب ماجراهای رری دایناسور (رری دلش درخت کریسمس می‌خواهد) نوشته‌ی لیز کلایمو

نویسنده مهمان
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

وقتی قرار است کودکی به خواسته مطلق خود نرسد چطور او را آگاه می‌کنید؟ پدر رری این کار را خوب بلد است، او با فرزندش یعنی دایناسور کوچک همراه و همپا می‌شود و با هم به کسب تجربه دست می‌زنند. در این کتاب هم پدر رری قرار است ضمن ایفای نقش یک والد حمایتگر راهکارهای درست زندگی را به فرزند خود بیاموزد. ماجرا از فرارسیدن کریسمس آغاز می‌شود. همه چیز مهیاست جز درخت کریسمس. پدر و پسر هردو دنبال درخت مناسبی می‌گردند اما چیزی پیدا نمی‌کنند. در نهایت تصمیم پدر این می‌شود که آن سال نو بدون درخت کریسمس شروع شود. با تمام این‌ها رری در دلش نمی‌خواهد این واقعیت را بپذیرد و غمگین است. حتی حضور دوستانش در جلوی خانه هم کمکی به او نمی‌کند. حالا او باید چطور با این واقعیت کنار بیاید که درخت کریسمسی در کار نیست؟ آیا او خواهد آموخت که برخی چیزها جنبه تژئينی دارند و همیشه نباید در زندگی ما فراهم باشند. بله! رری این‌ها را خواهد آموخت و به‌طور غیرمستقیم به مخاطبان خردسال خود هم آموزش می‌دهد.

تصاویر کتاب ماجراهای رری دایناسور (رری دلش درخت کریسمس می‌خواهد)، تصویرگر: لیز کلایمو