ورود به آوانگارد

تأملی در تأملات؛ بینش‌هایی برای زندگی و مرگ

مروری بر کتاب تأملات نوشته‌ی مارکوس اورلیوس

رضا منصوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

کتاب تأملات نوشته‌ی مارکوس آورليوس بیانگر دیدگاه‌های فلسفی مکتب رواقی است که حدوداً 2000 سال پیش نوشته شده است. اورلیوس یک رهبر سیاسی قدرتمند بود و تأملات مجموعه‌ای از تفکرات شخصی و بینش‌های فلسفی اوست که حاصل تجربیاتش به عنوان یک امپراتورِ فیلسوف است. اين مجموعه تفکرات، يک مانيفست شخصي برای حفظ آرامش و تمرکز دروني بود که سرانجام به صورت کتاب درآمد.

تأملات که در دوازده فصل تصویر واضح و روشنی از جهان‌بيني اورلیوس ارائه می‌دهد، پیوندهای نامرئی بسیاری با انسان امروز دارد؛ با ما که نمی‌دانیم با زندگی‌مان چه کنیم، ما که معنای بودن را از یاد برده‌ایم، ما که گم‌شده‌ایم. تلنگر برای موجودی به فراموش‌کاریِ انسان از آب و غذا حیاتی‌تر است. چطور زندگی کنم؟ چه کاری درست و چه کاری غلط است؟ با انسانی که دیدگاهی متفاوت از من دارد، چطور باید برخورد کنم؟ در برابر انسانی که مرا نمی‌فهمد، چه واکنشی باید نشان بدهم؟ شاید کمتر کسی پاسخ تمام این سؤالات را بداند، اما خواندن تأملات می‌تواند در تمام این زمینه‌ها برای انسان مدرن راهگشا باشد.

بينش‌ و فلسفه‌ی او الهام‌بخش افراد بی‌شماری بوده است تا زندگی پرمعنا و رضايت‌بخشی داشته باشند. ويتگنشتاين می‌گوید: «فيلسوف کسی است که بیماری‌های فهم انسان را درمان می‌کند و حقیقتاً مارکوس آورليوس با تأملاتش برای ما در قامت طبيب حاذقی ‌است که دوايش تلخیِ مرگ و يادِ مرگ را دارد و ما هم بيمارانی هستيم که دچار مرض کج‌فهمی شده‌ایم؛ درباره‌ی خودمان، درباره‌ی ديگران، درباره‌ی حقيقت زندگی و حقيقت مرگ.»

فلسفه‌ی رواقی

مارکوس آورليوس که بيشتر با کتاب تأملات شناخته می‌شود، از پيروان مکتب رواقی بود؛ جنبشی فلسفي که بر اهمّيت پيروی از لوگوس (عقل)، انضباطِ نفس و پذيرش سرنوشت تأکيد می‌کرد. تأملات بازتابی از باورهای رواقي آورليوس است؛ مثلاً اینکه شادی واقعی از درون سرچشمه می‌گيرد و ما بايد به‌جای نگرانی درمورد گذشته يا آينده، بر لحظه‌ی حال تمرکز کنيم. او در اين کتاب به اصول فلسفه رواقی مانند خودانضباطی، پذيرش سرنوشت، مدارا با ديگران و زندگی در زمان حال می‌پردازد.

مارکوس آورليوس معتقد بود که کليد شادی و رضايت چيزی نيست جز تمرکز و تسلط بر آنچه تحت کنترل ماست و پذيرفتن آنچه از اراده و اختيار ما خارج‌ است. او معتقد بود که ما قدرت کنترل افکار و احساسات خود را داريم و بايد از اين قدرت در جهت پرورش صلح و آرامش درونی استفاده کنيم؛ این اساس فلسفه‌ی رواقي است. کنشِ دیگری در حوزه‌ی اختیار ما نیست، اما واکنش خودمان کاملاً تحت اراده و اختيار ماست؛ يا همان‌طور که خودش نوشت: «چرا بايد بر جهان خشم بگيريم؟ مگر جهان متوجه خواهد شد؟»[1]

اين موضوع اهمیت ویژه‌ای در دنیای امروز دارد. در عصر انفجار اطلاعات که با اخبار، اطلاعات، گمان‌ها و تبليغات محاصره شده‌ايم، اورلیوس پیشکشی هزاران‌ساله برای ما دارد که هنوز هم کاربردی است. کافی است توجه‌مان را از حوادث طاقت‌فرسای دنياي بيرون به خودمان برگردانيم و نه در پی تغيير شرايط بيرونی که به دنبال غنی کردن درون و تسلط بر خويشتن باشيم و بیاموزیم فرازونشیب‌های زندگی را راحت‌تر پشت سر بگذاريم.

تأملات همچنين رساله‌ای بر ماهيت بشر و جهان هستی است. این پندار که یکایک ما بخشی از يک کل بزرگ‌تر هستيم، دلگرم‌کننده و درعین‌حال دلهره‌آور است. او در بخشی از کتابش می‌نويسد: «همه‌ی چيزها در هم تنيده‌اند؛ پيوندی مقدس آن‌ها را متحد می‌سازد؛ تقریباً هیچ‌چیزی از چيز ديگر جدا نيست. همه‌ی چيزها هماهنگ‌اند، همه‌ی چيزها در تعاون با يکديگر جهان واحدی را به وجود می‌آورند. نظم جهان وحدتی است که از کثرت به وجود آمده...»[2] اين بينش قدرتمند است و اهميت شفقت و همدلی را به ما يادآوری می‌کند. ما را قانع می‌کند تا علاوه‌بر منافع خودمان به دنبال خیرِ کل هم باشيم؛ زیرا آنچه به شهر آسيب برساند، برای شهروند هم آسيب‌زاست.

ناپايداري امور از دیگر مسائلی است که اورلیوس پیوسته آن را یادآوری می‌کند. «تحول» تنها امرِ ثابت هستی است و نمی‌توان به ثبات هیچ‌چیزی دل‌خوش بود. «همه چیز گذرا و ناپايدار است؛ هم آنکه می‌شناسد و هم آنکه شناخته می‌شود.»[3] او معتقد است که اين تغییروتحول هميشه در مسیر تکامل است؛ زیرا ماده‌ی اين جهان را نرم و رام و عقل حاکم بر آن را عاری از بدخواهی می‌داند.

احتمالاً امپراتور رومی اين گفت‌و‌گو‌های ذهنی را در ميدان مبارزه و در بطن تقلایش برای زندگی نوشته است. در زمان‌ نگارش کتاب، امپراتوری روم با دوره‌ای از بی‌ثباتی سياسی، اقتصادی و تهديدات نظامی مواجه بوده و آورليوس يکی از به‌اصطلاح «پنج امپراتور خوب» است که در اين دوره حکومت کرده‌اند؛ گروهی از مردان که به دليل خرد، درست‌کاری و تعهدشان به خدمات عمومی مشهور بودند. خودش در جايی از کتاب می‌گويد: «زندگی بيشتر شبيه کشتی‌گرفتن است تا رقص.»[4] زندگی همين اندازه که برای ما سخت است، برای او هم بوده است. انسان گاهی خودش را هم به‌سختی می‌تواند تحمل کند؛ اما انسانِ آزاد از نظر اين فيلسوف رواقی، کسی است که در چنان هماهنگی و تناسبی با طبيعت باشد که بی‌هیچ گلايه و خشمی با ديگری مدارا ‌کند و ديگری را عين خود و خود را عين ديگری ببیند.

رهایی مرگ

بعضي گفته‌های اورلیوس ما را آرام می‌کند و بعضی دیگر، مضطرب. تأملات هم‌زمان که درس زندگی است، مشق مرگ نيز هست. مرگ برای نویسنده مسئله‌ی مهمی است؛ همچنان که برای بسیاری از ما. او در سراسر کتاب گريزناپذيری و قطعیت مرگ را يادآوری می‌کند و چنان زيبا و استادانه به آن می‌پردازد که ناگهان می‌بينيم ديگر هراسی از مرگ نداريم؛ گویی هميشه با ما بوده و تا ابد نيز خواهد بود. انگار تنها چيزی است که داريم، تنها چيزی است که حقيقتاً پايدار و مستحکم است. اورلیوس مرگ را از روی طاقچه برمی‌دارد و غبارش را می‌تکاند و باز بگذارد سر جایش؛ همان جايی که هميشه بود، که هميشه هست. مرگ از منظر او یعنی «آزادي از ادراکات حواس، گريز از چنگال عواطف، استخلاص از انحرافات فکر و رهايی از قيدوبند تن.»[5]

آرمان‌شهری که امپراتور رومی در تأملاتش برای ما به تصوير می‌کشد، جهانی است که در آن هیچ‌چیز نامطلوبی نيست. هر چه هست، نيکوست؛ درست و به‌جا. «هر اتفاقی که می‌افتد درست همان چيزی است که بايد رخ دهد. اگر به ديده تحقيق بنگری، اين امر را تصديق خواهی کرد. سلسله‌ی رويدادها نه فقط بر اساس ترتيب بلکه بر اساس نظمی عادلانه و درست رخ می‌دهد، به‌گونه‌ای که انگار کسی همه چیز را دقیقاً سنجيده است.»[6]

خواندن این کتاب به همه‌ی کسانی پیشنهاد می‌شود که در جست‌وجوی معنای زندگی هستند، به دنبال فضیلت و حقیقت می‌گردند، درگیر اضطراب مرگ‌اند و یا حتی به توسعه‌ی فردی توجه دارند.

تاملات

نویسنده: مارکوس اورلیوس ناشر: ققنوس قطع: شمیز,رقعی نوع جلد: شمیز قیمت: ناموجود

منابع: اورلیوس، مارکوس. 1398 تأملات، ترجمه‌ی عرفان ثابتی، تهران: ققنوس


[1]- اورلیوس، 1398: 102

[2]- همان، 84

[3]- همان، 44

[4]- همان، 106

[5]- همان، 73

[6]- همان، 43